۱۴۶٬۲۸۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ک' به ' میک') |
||
| خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
[[میرصادقی، جمال|میرصادقی]] عناصر داستان را از نظر فنی وابسته به شیوه روایت که امروز گستره وسیعی دارد، میداند. گستره شیوههای روایت موضوع مهمی است که در کتاب به آن اشاره شده و در پیشگفتار کتاب نیز به این نکته تاکید شده که هر داستاننویسی دیدگاه و بینش خود را از جهان واقع در جهان داستاناش به شیوهای متفاوت از نویسندههای دیگر روایت میکند. این تفاوت میان همه عناصر داستانهایش تقسیم میشود و اساس و شیوه بنیادی آثار او را تشکیل میدهد. [[میرصادقی، جمال|میرصادقی]] پیش از آنکه به شرح و بررسی شیوههای مختلف روایت بپردازد، توضیحاتی درباره روایت و خصلتهای آن و همچنین اختلاف شیوه روایت داستان با گزارش و طرح آورده است. او دربارۀ اختلاف داستان با طرح نوشته: «اختلاف اساسی طرح با داستان این است که طرح، روایت اوضاع و احوال است و داستان، روایت وقوع حادثهها و وضعیت و موقعیتها. طرح تأکیدش بر چگونگی و کیفیت چیزی، مکانی، زمانی و شخصی است و حادثه، صحنه، فضا و رنگ یا شخصیتی را وصف میکند. داستان بر آنچه وقوع یافته یا وقوع خواهد یافت، تأکید میکند و بر ویژگیهای روانشناختی و جزئیات توجیهی تأکید میکند. از اینرو، طرح به طور مشخصی جنبه توصیفی دارد و داستان رشته حوادث را روایت میکند. طرح غالبا گرد محور صحنه مجرد یا شخصیت مجردی میگردد و مشخصات و خصوصیتهای او را ترسیم و توصیف میکند؛ اما داستان بر گرد حادثهها میگردد». | [[میرصادقی، جمال|میرصادقی]] عناصر داستان را از نظر فنی وابسته به شیوه روایت که امروز گستره وسیعی دارد، میداند. گستره شیوههای روایت موضوع مهمی است که در کتاب به آن اشاره شده و در پیشگفتار کتاب نیز به این نکته تاکید شده که هر داستاننویسی دیدگاه و بینش خود را از جهان واقع در جهان داستاناش به شیوهای متفاوت از نویسندههای دیگر روایت میکند. این تفاوت میان همه عناصر داستانهایش تقسیم میشود و اساس و شیوه بنیادی آثار او را تشکیل میدهد. [[میرصادقی، جمال|میرصادقی]] پیش از آنکه به شرح و بررسی شیوههای مختلف روایت بپردازد، توضیحاتی درباره روایت و خصلتهای آن و همچنین اختلاف شیوه روایت داستان با گزارش و طرح آورده است. او دربارۀ اختلاف داستان با طرح نوشته: «اختلاف اساسی طرح با داستان این است که طرح، روایت اوضاع و احوال است و داستان، روایت وقوع حادثهها و وضعیت و موقعیتها. طرح تأکیدش بر چگونگی و کیفیت چیزی، مکانی، زمانی و شخصی است و حادثه، صحنه، فضا و رنگ یا شخصیتی را وصف میکند. داستان بر آنچه وقوع یافته یا وقوع خواهد یافت، تأکید میکند و بر ویژگیهای روانشناختی و جزئیات توجیهی تأکید میکند. از اینرو، طرح به طور مشخصی جنبه توصیفی دارد و داستان رشته حوادث را روایت میکند. طرح غالبا گرد محور صحنه مجرد یا شخصیت مجردی میگردد و مشخصات و خصوصیتهای او را ترسیم و توصیف میکند؛ اما داستان بر گرد حادثهها میگردد». | ||
پس از این توضیحات، کتاب به شیوههای مختلف روایت پرداخته است. 47 شیوۀ روایت متفاوت در کتاب مورد بررسی قرار گرفته است و برای هر شیوۀ روایت نمونهای هم آورده شده تا خواننده به طور دقیقتری با شیوههای روایت و تفاوتهای میان آنها آشنا شود. در قسمتی از توضیحاتی که درباره شیوۀ داستان خطی و غیرخطی آمده میخوانیم: «داستان خطی یا طولی، داستانی است که وقایع آن به ترتب توالی زمانی روایت میشود و عمل داستانی (حادثهها) بر طبق زمان تقویمی بیاید. تقریبا اغلب قصههای کوتاه و بلند سنتی با چنین شیوهای روایت شده، قصههای بلندی چون سمک عیار، اسکندرنامه، امیرارسلان و نیز بسیاری از رمانهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، شیوۀ روایت خطی دارند. بیشتر رمانهای بالزاک، مثل باباگوریو، سرخ و سیاه استندال، دیوید کاپرفیلد دیکنز و جانشیفته رومان رولان داستانهایی خطی هستند. در رمانهای فارسی نیز آثاری چون شوهر آهوخانم، سووشون، کلیدر، همسایهها و درازنای شب به شیوۀ خطی روایت شدهاند. اگر وقایع به ضرورت پیرنگ پس و پیش شوند و ترتیب توالی زمان تقویمی به هم بخورد، انواع داستانهای غیرخطی (مدور یا دایرهای و عمودی یا مارپیچ) به وجود میآید؛ مثل رمانهای عمودی یولسیز جیمز جویس و خانم دالووی ویرجینیا وولف و خشم و هیاهوی ویلیام فاکنر و در میان آثار فارسی هم سنگ صبور و شازده احتجاب و اضطراب ابراهیم، که در آنها از شیوۀ روایت غیرخطی عمودی جریان سیال ذهن، تکگویی درونی و خودگویی بهره گرفته شده است. رمانهای در جستجوی زمان ازدست رفته و بوف کور از شیوۀ غیرخطی دایرهوار یا مدور استفاده | پس از این توضیحات، کتاب به شیوههای مختلف روایت پرداخته است. 47 شیوۀ روایت متفاوت در کتاب مورد بررسی قرار گرفته است و برای هر شیوۀ روایت نمونهای هم آورده شده تا خواننده به طور دقیقتری با شیوههای روایت و تفاوتهای میان آنها آشنا شود. در قسمتی از توضیحاتی که درباره شیوۀ داستان خطی و غیرخطی آمده میخوانیم: «داستان خطی یا طولی، داستانی است که وقایع آن به ترتب توالی زمانی روایت میشود و عمل داستانی (حادثهها) بر طبق زمان تقویمی بیاید. تقریبا اغلب قصههای کوتاه و بلند سنتی با چنین شیوهای روایت شده، قصههای بلندی چون سمک عیار، اسکندرنامه، امیرارسلان و نیز بسیاری از رمانهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، شیوۀ روایت خطی دارند. بیشتر رمانهای بالزاک، مثل باباگوریو، سرخ و سیاه استندال، دیوید کاپرفیلد دیکنز و جانشیفته رومان رولان داستانهایی خطی هستند. در رمانهای فارسی نیز آثاری چون شوهر آهوخانم، سووشون، کلیدر، همسایهها و درازنای شب به شیوۀ خطی روایت شدهاند. اگر وقایع به ضرورت پیرنگ پس و پیش شوند و ترتیب توالی زمان تقویمی به هم بخورد، انواع داستانهای غیرخطی (مدور یا دایرهای و عمودی یا مارپیچ) به وجود میآید؛ مثل رمانهای عمودی یولسیز جیمز جویس و خانم دالووی ویرجینیا وولف و خشم و هیاهوی ویلیام فاکنر و در میان آثار فارسی هم سنگ صبور و شازده احتجاب و اضطراب ابراهیم، که در آنها از شیوۀ روایت غیرخطی عمودی جریان سیال ذهن، تکگویی درونی و خودگویی بهره گرفته شده است. رمانهای در جستجوی زمان ازدست رفته و بوف کور از شیوۀ غیرخطی دایرهوار یا مدور استفاده میکنند». | ||
در پایان کتاب نیز واژهنامه اصطلاحات ادبیات داستانی به چاپ رسیده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/4313 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | در پایان کتاب نیز واژهنامه اصطلاحات ادبیات داستانی به چاپ رسیده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/4313 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||