تاريخ فلسفه غرب (طاهرزاده): تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR34469J1.jpg | عنوان = تاريخ فلسفه غرب(طاهرزاده، اصغر) | عنوان‌های دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = طاهرزاده، اصغر (نويسنده) گروه فرهنگي الميزان (سایر) |زبان | زبان = فارسی | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر = گر...» ایجاد کرد)
 
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''تاریخ فلسفه غرب'''، اثر [[اصغر طاهرزاده]] (متولد 1330ش) که به مطالعه تاریخ تفکر و سیر اندیشه‌های فلاسفه غرب از دوران باستان تا متفکران جدید می‌پردازد. هدف از مطالعه این تاریخ، صرفاً گردآوری اطلاعات گذشته نیست، بلکه وراثت تفکر گذشتگان و تشخیص حقایق ثابت و پایدار است.
'''تاریخ فلسفه غرب'''، اثر [[طاهرزاده، اصغر|اصغر طاهرزاده]] (متولد 1330ش) که به مطالعه تاریخ تفکر و سیر اندیشه‌های فلاسفه غرب از دوران باستان تا متفکران جدید می‌پردازد. هدف از مطالعه این تاریخ، صرفاً گردآوری اطلاعات گذشته نیست، بلکه وراثت تفکر گذشتگان و تشخیص حقایق ثابت و پایدار است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۳: خط ۳۳:
بخش اول: از یونان باستان تا اَکوئیناس: این بخش با مهد فلسفه یونان و حوزه ایونی آغاز می‌شود. در ادامه به سوفسطائیان اشاره شده که محوریت فلسفه را به انسان (فاعل شناسی) منتقل کردند و دیدگاه‌های نسبی‌گرایانه داشتند<ref>متن کتاب، ص1- 13</ref>. سپس به بررسی سقراط (۳۷۰-۳۹۹ ق.م) پرداخته شده که فعالیت فلسفی‌اش بر تعریف کلی مفاهیم ثابت مانند عدالت متمرکز بود و هدف نهایی او، رسیدن به سعادت و معرفت نفس از طریق عمل اخلاقی بود<ref>همان، ص14- 22</ref>.
بخش اول: از یونان باستان تا اَکوئیناس: این بخش با مهد فلسفه یونان و حوزه ایونی آغاز می‌شود. در ادامه به سوفسطائیان اشاره شده که محوریت فلسفه را به انسان (فاعل شناسی) منتقل کردند و دیدگاه‌های نسبی‌گرایانه داشتند<ref>متن کتاب، ص1- 13</ref>. سپس به بررسی سقراط (۳۷۰-۳۹۹ ق.م) پرداخته شده که فعالیت فلسفی‌اش بر تعریف کلی مفاهیم ثابت مانند عدالت متمرکز بود و هدف نهایی او، رسیدن به سعادت و معرفت نفس از طریق عمل اخلاقی بود<ref>همان، ص14- 22</ref>.


در ادامه، آرای افلاطون (۴۲۷-۳۴۸ ق.م) تشریح شده که شامل نظریه مُثُل به‌عنوان حقایق پایدار و لا‌یتغیر، و اعتقاد به علم تذکر است. همچنین غار افلاطون به‌عنوان تمثیلی برای تفاوت میان عالم محسوس و عالم معقول مطرح شده است. در مباحث اخلاق افلاطونی، بر فضائل چهارگانه (حکمت، شجاعت، عفت و عدالت) و لزوم تربیت قوای نفس تأکید شده. دیدگاه افلاطون در مورد مدینه فاضله نیز شامل جامعه‌ای سه‌طبقه است که توسط فیلسوفان (فرمانروایان) اداره می‌شود<ref>همان، ص23- 44</ref>.
در ادامه، آرای [[افلاطون]] (۴۲۷-۳۴۸ ق.م) تشریح شده که شامل نظریه مُثُل به‌عنوان حقایق پایدار و لا‌یتغیر، و اعتقاد به علم تذکر است. همچنین غار افلاطون به‌عنوان تمثیلی برای تفاوت میان عالم محسوس و عالم معقول مطرح شده است. در مباحث اخلاق افلاطونی، بر فضائل چهارگانه (حکمت، شجاعت، عفت و عدالت) و لزوم تربیت قوای نفس تأکید شده. دیدگاه [[افلاطون]] در مورد مدینه فاضله نیز شامل جامعه‌ای سه‌طبقه است که توسط فیلسوفان (فرمانروایان) اداره می‌شود<ref>همان، ص23- 44</ref>.


بخش اول همچنین به ارسطو (۳۸۴-۳۲3 ق.م) می‌پردازد که آثارش به منطق، مابعدالطبیعه (فلسفه اولی)، طبیعیات، علم‌النفس، اخلاق و سیاست تقسیم شده است. ارسطو هدف حکمت را نه صرفاً برای نتایج، بلکه برای درک اصول اولیه واقعیت و بالاترین علم می‌داند. وی با طرح مفاهیم قوه و فعل، ماده و صورت، بر تغییر و حرکت در عالم محسوس متمرکز می‌شود. در مباحث اخلاقی ارسطو، فضیلت به عنوان حد وسط میان افراط و تفریط تعریف شده است. در انتهای این بخش، آراء افلوطین (۲۰۳-۲۷۰ م) با تأکید بر سیر به سوی وحدت و زیبایی لاهوتی و سپس فلسفه غرب بعد از یونان و دوران قرون وسطی، از جمله آگوستینوس (۳۵۴-۴۳۰ م) و قدیس توماس آکوئیناس (۱۲۲۵-۱۲۷۴ م)، شرح داده شده است. آگوستینوس حقیقت را در تجربه‌های درونی جستجو می‌کند، در حالی که آکوئیناس با استفاده از فلسفه ارسطو، تلاش می‌کند تا میان عقل و ایمان هماهنگی ایجاد کند و تعلیم مقدس را بر فلسفه تقدم می‌بخشد<ref>همان، ص45- 101</ref>.
بخش اول همچنین به [[ارسطو]] (۳۸۴-۳۲3 ق.م) می‌پردازد که آثارش به منطق، مابعدالطبیعه (فلسفه اولی)، طبیعیات، علم‌النفس، اخلاق و سیاست تقسیم شده است. [[ارسطو]] هدف حکمت را نه صرفاً برای نتایج، بلکه برای درک اصول اولیه واقعیت و بالاترین علم می‌داند. وی با طرح مفاهیم قوه و فعل، ماده و صورت، بر تغییر و حرکت در عالم محسوس متمرکز می‌شود. در مباحث اخلاقی [[ارسطو]]، فضیلت به عنوان حد وسط میان افراط و تفریط تعریف شده است. در انتهای این بخش، آراء افلوطین (۲۰۳-۲۷۰ م) با تأکید بر سیر به سوی وحدت و زیبایی لاهوتی و سپس فلسفه غرب بعد از یونان و دوران قرون وسطی، از جمله آگوستینوس (۳۵۴-۴۳۰ م) و قدیس توماس آکوئیناس (۱۲۲۵-۱۲۷۴ م)، شرح داده شده است. آگوستینوس حقیقت را در تجربه‌های درونی جستجو می‌کند، در حالی که آکوئیناس با استفاده از فلسفه ارسطو، تلاش می‌کند تا میان عقل و ایمان هماهنگی ایجاد کند و تعلیم مقدس را بر فلسفه تقدم می‌بخشد<ref>همان، ص45- 101</ref>.


بخش دوم: از بیکن تا هایدگر: این بخش با فرانسیس بیکن (۱۵۶۱-۱۶۲۶ م) آغاز می‌شود که بر علم تجربی جدید تأکید کرده و هدف فلسفه را خدمت به انسان و بهبود زندگی می‌داند. وی مفاهیم اصلی را که مانع شناخت درست طبیعت هستند، تحت عنوان بت‌های بیکن (قبیله، غار، بازار و تئاتر) معرفی می‌کند. سپس، به رنه دکارت (۱۵۹۶-۱۶۵۰ م)، مؤسس فلسفه جدید، پرداخته شده که روش فلسفی خود را بر پایه شک دکارتی و رسیدن به «من می‌اندیشم، پس هستم» بنا نهاده<ref>همان، ص103- 131</ref>.
بخش دوم: از بیکن تا هایدگر: این بخش با فرانسیس بیکن (۱۵۶۱-۱۶۲۶ م) آغاز می‌شود که بر علم تجربی جدید تأکید کرده و هدف فلسفه را خدمت به انسان و بهبود زندگی می‌داند. وی مفاهیم اصلی را که مانع شناخت درست طبیعت هستند، تحت عنوان بت‌های بیکن (قبیله، غار، بازار و تئاتر) معرفی می‌کند. سپس، به رنه دکارت (۱۵۹۶-۱۶۵۰ م)، مؤسس فلسفه جدید، پرداخته شده که روش فلسفی خود را بر پایه شک دکارتی و رسیدن به «من می‌اندیشم، پس هستم» بنا نهاده<ref>همان، ص103- 131</ref>.
خط ۵۶: خط ۵۶:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
 
[[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1404]]
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آبان 1404 توسط عباس مکرمی]]
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آبان 1404 توسط عباس مکرمی]]
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ آبان 1404 توسط فریدون سبحانی]]
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ آبان 1404 توسط فریدون سبحانی]]