از شاهنامه تا خداینامه: جستاری درباره مآخذ مستقیم و غیرمستقیم شاهنامه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}
}}


'''از شاهنامه تا خداینامه: جستاری دربارۀ مآخذ مستقیم و غیرمستقیم شاهنامه''' تألیف جلال خالقی مطلق (متولد ۱۳۱6ش)؛ این کتاب به بررسی منابع و مآخذ مستقیم و غیرمستقیم شاهنامه فردوسی می‌پردازد و هدف نویسنده اثبات این نکته است که شاهنامه دارای آبشخوری نوشتاری بوده و مأخذ آن یعنی شاهنامه منثور ابومنصوری نیز به پیروی از سنت کهن خداینامه نویسی بر اساس آثار نوشتاری تألیف شده است.
'''از شاهنامه تا خداینامه: جستاری دربارۀ مآخذ مستقیم و غیرمستقیم شاهنامه''' تألیف [[خالقی مطلق، جلال|جلال خالقی مطلق]] (متولد ۱۳۱6ش)؛ این کتاب به بررسی منابع و مآخذ مستقیم و غیرمستقیم [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه فردوسی]] می‌پردازد و هدف نویسنده اثبات این نکته است که [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] دارای آبشخوری نوشتاری بوده و مأخذ آن یعنی شاهنامه منثور ابومنصوری نیز به پیروی از سنت کهن خداینامه نویسی بر اساس آثار نوشتاری تألیف شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۲: خط ۳۲:


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
کتاب "از شاهنامه تا خداینامه: جستاری دربارۀ مآخذ مستقیم و غیرمستقیم شاهنامه" اثر جلال خالقی مطلق، پژوهشی عمیق و مستند در زمینه منابع و مآخذ شاهنامه فردوسی است. نویسنده در این کتاب به رد نظریه‌های برخی از ایران‌شناسان غربی می‌پردازد که منکر وجود شاهنامه ابومنصوری شده و آبشخور شاهنامه را روایات شنیداری دانسته‌اند.
کتاب "از شاهنامه تا خداینامه: جستاری دربارۀ مآخذ مستقیم و غیرمستقیم شاهنامه" اثر [[خالقی مطلق، جلال|جلال خالقی مطلق]]، پژوهشی عمیق و مستند در زمینه منابع و مآخذ شاهنامه فردوسی است. نویسنده در این کتاب به رد نظریه‌های برخی از ایران‌شناسان غربی می‌پردازد که منکر وجود شاهنامه ابومنصوری شده و آبشخور [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] را روایات شنیداری دانسته‌اند.


در بخش نخست با عنوان "مأخذ مکتوب و مدون شاهنامه"، خالقی مطلق با استناد به تحقیقات تئودور نولدکه و علامه محمد قزوینی نشان می‌دهد که آبشخور شاهنامه فردوسی یک اثر مکتوب بوده که به فرمان ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، حاکم طوس، و سرپرستی ابومنصور معمری در سال ۳۴۸ قمری تألیف شده است. نویسنده به بررسی انتقادات برخی پژوهندگان ایرانی درباره دو داستان "رستم و سهراب" و "بیژن و منیژه" می‌پردازد.
در بخش نخست با عنوان "مأخذ مکتوب و مدون شاهنامه"، خالقی مطلق با استناد به تحقیقات [[نولدکه، تئودور|تئودور نولدکه]] و [[قزوینی، محمد|علامه محمد قزوینی]] نشان می‌دهد که آبشخور شاهنامه فردوسی یک اثر مکتوب بوده که به فرمان ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، حاکم طوس، و سرپرستی ابومنصور معمری در سال ۳۴۸ قمری تألیف شده است. نویسنده به بررسی انتقادات برخی پژوهندگان ایرانی درباره دو داستان "رستم و سهراب" و "بیژن و منیژه" می‌پردازد.


بخش دوم به "شاهنامه ابومنصوری" اختصاص دارد که در آن نویسنده به تحلیل و بررسی این اثر مهم به عنوان منبع اصلی فردوسی می‌پردازد. در بخش سوم با عنوان "مأخذ شاهنامه ابومنصوری"، خالقی مطلق نشان می‌دهد که این اثر نیز به نوبه خود بر اساس آثار نوشتاری قبلی تألیف شده بود.
بخش دوم به "شاهنامه ابومنصوری" اختصاص دارد که در آن نویسنده به تحلیل و بررسی این اثر مهم به عنوان منبع اصلی [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] می‌پردازد. در بخش سوم با عنوان "مأخذ شاهنامه ابومنصوری"، [[خالقی مطلق، جلال|خالقی مطلق]] نشان می‌دهد که این اثر نیز به نوبه خود بر اساس آثار نوشتاری قبلی تألیف شده بود.


بخش چهارم تحت عنوان "روایات رستم" به بررسی خاص داستان‌های مربوط به رستم و تحلیل منابع این روایات می‌پردازد. در بخش پنجم با عنوان "خداینامه"، نویسنده به معرفی و تحلیل این اثر مهم که منبع اصلی بسیاری از متون تاریخی و حماسی فارسی بوده، می‌پردازد.
بخش چهارم تحت عنوان "روایات رستم" به بررسی خاص داستان‌های مربوط به رستم و تحلیل منابع این روایات می‌پردازد. در بخش پنجم با عنوان "خداینامه"، نویسنده به معرفی و تحلیل این اثر مهم که منبع اصلی بسیاری از متون تاریخی و حماسی فارسی بوده، می‌پردازد.


بخش ششم به "سنت خداینامه‌نویسی در زمان اشکانیان" اختصاص دارد و نویسنده رد این سنت را تا دوره اشکانیان پی می‌گیرد. در بخش هفتم با عنوان "کتابت و کتاب در زمان هخامنشیان"، خالقی مطلق به بررسی وضعیت کتابت و وجود کتاب در دوره هخامنشی می‌پردازد و نشان می‌دهد که فرهنگ ایران دارای پیشینه‌ای غنی در زمینه کتابت بوده است.
بخش ششم به "سنت خداینامه‌نویسی در زمان اشکانیان" اختصاص دارد و نویسنده رد این سنت را تا دوره اشکانیان پی می‌گیرد. در بخش هفتم با عنوان "کتابت و کتاب در زمان هخامنشیان"، [[خالقی مطلق، جلال|خالقی مطلق]] به بررسی وضعیت کتابت و وجود کتاب در دوره هخامنشی می‌پردازد و نشان می‌دهد که فرهنگ ایران دارای پیشینه‌ای غنی در زمینه کتابت بوده است.


در پیوست کتاب، نویسنده به تفصیل نشان می‌دهد که فرهنگ ساسانی دارای کتاب و کتابت بوده و از شمار قابل توجهی نوشته و کتاب برخوردار بوده است. او با استناد به اخبار کهن و معتبر، وجود این آثار را مسلم می‌شمارد و به مقایسه آن با آثار مفقود یونان باستان می‌پردازد.
در پیوست کتاب، نویسنده به تفصیل نشان می‌دهد که فرهنگ ساسانی دارای کتاب و کتابت بوده و از شمار قابل توجهی نوشته و کتاب برخوردار بوده است. او با استناد به اخبار کهن و معتبر، وجود این آثار را مسلم می‌شمارد و به مقایسه آن با آثار مفقود یونان باستان می‌پردازد.