۱۴۴٬۸۸۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (س)' به '(س)') |
||
| خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
نخست، این نکته درخور توجه است که [[مقریزی، احمد بن علی|مقریزی]] شیعه نبوده و اهل سنتی است که در آغاز حنفی بوده، سپس به مذهب شافعی گراییده است. اما شخصیت او چنان است که به هنگامِ تحلیل تاریخی از رخدادهای صدر اسلام تا روی کار آمدن عباسیان، شیوۀ میانه و انصاف را پیش میگیرد؛ او با واقعبینی، ستمها و جنایتهای بنیامیه و بنیعباس را واکاوی میکند. حتی با اینکه بهدرستی منصب خلافت برای شیخین باور دارد و حدیث غدیر را نادیده میگیرد، خلافها و خطاهای آن دو خلیفه را از نگاه خود دور نمیافکند. این کتاب در قرن هشتم که دوران ضعف شیعه و قدرت و سیطرۀ اهلسنت بوده، نوشته شده است. در این دوره، سخنگفتن از فضیلتهای اهلبیت(ع)، مظلومیت آنان و جنایتهای رفته بر ایشان، آسان نبود و بسیاری همچون «[[شهید اول، محمد بن مکی|شهید اول]]» جانشان را بر سر این کار از دست دادند. کتاب [[مقریزی، احمد بن علی|مقریزی]] نخستینبار، در سال 1363ش با عنوان «بنیهاشم و بنیامیه» و با ترجمه [[میرسید جعفر غضبان]] چاپ شده است.<ref>ر.ک: مقریزی، احمد بن علی، بنیهاشم و بنیامیه</ref> بار دیگر نیز در سال 1382ش با عنوان «اختلاف و درگیری بنیامیه و بنیهاشم» با ترجمه احسان مقدس در انتشارات نیلو چاپ شده است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص14-13</ref> و آخرین بار با عنوان «فرجام یک دشمنی: دشمنی بنی امیه و بنی هاشم از آغاز تا پایان خلافت عباسی (بر اساس دیدگاه اهل سنت)» به دست [[سید عباس بنیهاشمی بیدگلی]] در سال 1399ش ترجمه و تحقیق شده است.<ref>ر.ک: مقریزی، احمد بن علی؛ فرجام یک دشمنی</ref> | نخست، این نکته درخور توجه است که [[مقریزی، احمد بن علی|مقریزی]] شیعه نبوده و اهل سنتی است که در آغاز حنفی بوده، سپس به مذهب شافعی گراییده است. اما شخصیت او چنان است که به هنگامِ تحلیل تاریخی از رخدادهای صدر اسلام تا روی کار آمدن عباسیان، شیوۀ میانه و انصاف را پیش میگیرد؛ او با واقعبینی، ستمها و جنایتهای بنیامیه و بنیعباس را واکاوی میکند. حتی با اینکه بهدرستی منصب خلافت برای شیخین باور دارد و حدیث غدیر را نادیده میگیرد، خلافها و خطاهای آن دو خلیفه را از نگاه خود دور نمیافکند. این کتاب در قرن هشتم که دوران ضعف شیعه و قدرت و سیطرۀ اهلسنت بوده، نوشته شده است. در این دوره، سخنگفتن از فضیلتهای اهلبیت(ع)، مظلومیت آنان و جنایتهای رفته بر ایشان، آسان نبود و بسیاری همچون «[[شهید اول، محمد بن مکی|شهید اول]]» جانشان را بر سر این کار از دست دادند. کتاب [[مقریزی، احمد بن علی|مقریزی]] نخستینبار، در سال 1363ش با عنوان «بنیهاشم و بنیامیه» و با ترجمه [[میرسید جعفر غضبان]] چاپ شده است.<ref>ر.ک: مقریزی، احمد بن علی، بنیهاشم و بنیامیه</ref> بار دیگر نیز در سال 1382ش با عنوان «اختلاف و درگیری بنیامیه و بنیهاشم» با ترجمه احسان مقدس در انتشارات نیلو چاپ شده است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص14-13</ref> و آخرین بار با عنوان «فرجام یک دشمنی: دشمنی بنی امیه و بنی هاشم از آغاز تا پایان خلافت عباسی (بر اساس دیدگاه اهل سنت)» به دست [[سید عباس بنیهاشمی بیدگلی]] در سال 1399ش ترجمه و تحقیق شده است.<ref>ر.ک: مقریزی، احمد بن علی؛ فرجام یک دشمنی</ref> | ||
[[مقریزی، احمد بن علی|مقریزی]] ریشههای درگیری و ستیز بنیامیه و بنیهاشم را در دوره پیش از اسلام جستجو میکند. او از وارستگی و پاکی هاشم، (پسر عبد مناف) و پلیدیهای امیه، (پسر یا پسرخواندۀ عبد شمس) مینویسد و دامن سخن را به صدر اسلام کشانده، از عُقبه بن ابی معیط، ابوسفیان، هند و معاویة بن مغیره میگوید. سپس، به رخدادهای پس از درگذشت پیامبر(ص) و خلافت ابوبکر و عثمان میپردازد و جانگرفتن دوباره بنیاُمیه را به هنگام خلافت عثمان گوشزد میکند. او بحثی را نیز در تنزیه بنیهاشم از ریاست دنیوی و جایگاه والایی که در مقامهای معنوی دارند، طرح میکند و برای اثبات آن به حدیث «تسبیح زهرا (س)» و به احتجاج عبدالله بن عمر با [[امام حسین(ع)]] هنگام رفتن ایشان بهسوی کوفه استناد مینماید. مقریزی در ادامه، به مقدمات روی کار آمدن بنیعباس پرداخته، از ابراهیم امام و شقاوت او و سپس سفاح، منصور و ابومسلم خراسانی سخن میگوید و ستمگریها و جنایتهای آنان را بازگو میکند. او تحلیل تاریخیاش را به دوره خلافت مامون میکشاند و از زوال عربیّت حکومت، بهادادن به عجم، منزلت بخشیدن به تُرکان و رواج فلسفه به دست مامون شِکوه میکند. فجایع خلافت منتصر، برآمدنِ آل بویه، فتح بغداد، پایان خلافت بنیعباس و شبیهسازی خلافت اسلامی با سرنوشت قوم موسی(ع) با استناد به حدیثی از پیامبر(ص) پایانبخشِ نوشتار او است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص132-27</ref> | [[مقریزی، احمد بن علی|مقریزی]] ریشههای درگیری و ستیز بنیامیه و بنیهاشم را در دوره پیش از اسلام جستجو میکند. او از وارستگی و پاکی هاشم، (پسر عبد مناف) و پلیدیهای امیه، (پسر یا پسرخواندۀ عبد شمس) مینویسد و دامن سخن را به صدر اسلام کشانده، از عُقبه بن ابی معیط، ابوسفیان، هند و معاویة بن مغیره میگوید. سپس، به رخدادهای پس از درگذشت پیامبر(ص) و خلافت ابوبکر و عثمان میپردازد و جانگرفتن دوباره بنیاُمیه را به هنگام خلافت عثمان گوشزد میکند. او بحثی را نیز در تنزیه بنیهاشم از ریاست دنیوی و جایگاه والایی که در مقامهای معنوی دارند، طرح میکند و برای اثبات آن به حدیث «تسبیح زهرا(س)» و به احتجاج عبدالله بن عمر با [[امام حسین(ع)]] هنگام رفتن ایشان بهسوی کوفه استناد مینماید. مقریزی در ادامه، به مقدمات روی کار آمدن بنیعباس پرداخته، از ابراهیم امام و شقاوت او و سپس سفاح، منصور و ابومسلم خراسانی سخن میگوید و ستمگریها و جنایتهای آنان را بازگو میکند. او تحلیل تاریخیاش را به دوره خلافت مامون میکشاند و از زوال عربیّت حکومت، بهادادن به عجم، منزلت بخشیدن به تُرکان و رواج فلسفه به دست مامون شِکوه میکند. فجایع خلافت منتصر، برآمدنِ آل بویه، فتح بغداد، پایان خلافت بنیعباس و شبیهسازی خلافت اسلامی با سرنوشت قوم موسی(ع) با استناد به حدیثی از پیامبر(ص) پایانبخشِ نوشتار او است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص132-27</ref> | ||
===ترجمهها=== | ===ترجمهها=== | ||