۱۴۶٬۲۸۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
فصل اول: اصول اعتقادی: این فصل شامل پنج اصل بنیادی اعتقادی است که بنیان رفتارهای انسانی را شکل میدهند: | فصل اول: اصول اعتقادی: این فصل شامل پنج اصل بنیادی اعتقادی است که بنیان رفتارهای انسانی را شکل میدهند: | ||
# اصل خدامحوری: جهانبینی بر پایه خدامحوری بنا شده است. این اصل تضمینکننده سعادت و فلاح است و دوری از آن، سرچشمه انواع کجرویها و خودمحوریهاست. آثار این اصل شامل ایجاد آرامش روحی و بصیرت و روشنبینی است که انسان مؤمن را در برابر حوادث مقاوم میسازد و پشتوانه محکمی برای تحمل سختیها فراهم میکند. همچنین باعث دوری از ارکان و دلبستگی به غیر خدا و ترک تعلقات دنیوی میشود<ref>متن کتاب، ص135-9</ref>. | #اصل خدامحوری: جهانبینی بر پایه خدامحوری بنا شده است. این اصل تضمینکننده سعادت و فلاح است و دوری از آن، سرچشمه انواع کجرویها و خودمحوریهاست. آثار این اصل شامل ایجاد آرامش روحی و بصیرت و روشنبینی است که انسان مؤمن را در برابر حوادث مقاوم میسازد و پشتوانه محکمی برای تحمل سختیها فراهم میکند. همچنین باعث دوری از ارکان و دلبستگی به غیر خدا و ترک تعلقات دنیوی میشود<ref>متن کتاب، ص135-9</ref>. | ||
#اصل معادباوری: این اصل از مهمترین مسائل در تعلیمات الهی است و در تربیت، با اصل توحید و ایمان پیوند عمیق دارد. اعتقاد به معاد، انسان را از محدودیتهای دنیای زودگذر رها ساخته و هدف و معنای والایی به زندگی میبخشد. این اعتقاد، پشتوانه نیرومندی برای احساس مسئولیت و همچنین موجب کنترل غرایز و شهوات میشود<ref>همان، ص173-137</ref>. | |||
# اصل معادباوری: این اصل از مهمترین مسائل در تعلیمات الهی است و در تربیت، با اصل توحید و ایمان پیوند عمیق دارد. اعتقاد به معاد، انسان را از محدودیتهای دنیای زودگذر رها ساخته و هدف و معنای والایی به زندگی میبخشد. این اعتقاد، پشتوانه نیرومندی برای احساس مسئولیت و همچنین موجب کنترل غرایز و شهوات میشود<ref>همان، ص173-137</ref>. | |||
# اصل تعقّل: عقل به معنای منع و جلوگیری نمودن از خطا است و نقشمحوری در هدایت انسان بهسوی حق و استفاده از آن در امور دارد. تعقل باعث میشود انسان از زشتیها و پلیدیها در امان باشد و به حقایق هستی هدایت گردد<ref>همان، ص208- 175</ref>. | # اصل تعقّل: عقل به معنای منع و جلوگیری نمودن از خطا است و نقشمحوری در هدایت انسان بهسوی حق و استفاده از آن در امور دارد. تعقل باعث میشود انسان از زشتیها و پلیدیها در امان باشد و به حقایق هستی هدایت گردد<ref>همان، ص208- 175</ref>. | ||
#اصل تفکر: این اصل بر اهمیت اندیشه، تدبر و ارتباط آن با یکدیگر تأکید دارد و تفکر را زیربنای همه تحولها میداند که شامل تفکر در آفرینش، تاریخ و سرانجام نیکوکاران و بدکاران است<ref>همان، ص229-209</ref>. | |||
# اصل تفکر: این اصل بر اهمیت اندیشه، تدبر و ارتباط آن با یکدیگر تأکید دارد و تفکر را زیربنای همه تحولها میداند که شامل تفکر در آفرینش، تاریخ و سرانجام نیکوکاران و بدکاران است<ref>همان، ص229-209</ref>. | #اصل تدبّر: این اصل بر بررسی و دقت در عواقب امور و نتایج آن دلالت دارد<ref>همان، ص230- 245</ref>. | ||
# اصل تدبّر: این اصل بر بررسی و دقت در عواقب امور و نتایج آن دلالت دارد<ref>همان، ص230- 245</ref>. | |||
فصل دوم: اصول اخلاقی: این فصل به اصول اخلاقی زیر میپردازد: | فصل دوم: اصول اخلاقی: این فصل به اصول اخلاقی زیر میپردازد: | ||
# اصل اوّل: کرامت و شرافت انسان: هدف اساسی همه پیامآوران الهی و محور تعلیموتربیت دین الهی، کرامت نفس است<ref>همان، ص259-251</ref>. | #اصل اوّل: کرامت و شرافت انسان: هدف اساسی همه پیامآوران الهی و محور تعلیموتربیت دین الهی، کرامت نفس است<ref>همان، ص259-251</ref>. | ||
#اصل دوم: اعتدال: شامل اعتدال در دنیاطلبی و آخرتگرایی، در رفتار و گفتار، در بهرهگیری از نعمتها و در انذار و تبشیر یا بیم و امید و اعتدال در کیفر است<ref>همان، ص281-261</ref>. | |||
# اصل دوم: اعتدال: شامل اعتدال در دنیاطلبی و آخرتگرایی، در رفتار و گفتار، در بهرهگیری از نعمتها و در انذار و تبشیر یا بیم و امید و اعتدال در کیفر است<ref>همان، ص281-261</ref>. | #اصل سوم: تسهیل و تیسیر: شامل ویژگیهای مراعات طبیعت بشر، تفاوتهای مکلفان و حال خطاکاران است<ref>همان، ص292- 283</ref>. | ||
#اصل چهارم: تدریج: این اصل بر روشهای تدریجی پیامبران الهی در اصلاح امور تأکید دارد<ref>همان، ص304-293</ref>. | |||
# اصل سوم: تسهیل و تیسیر: شامل ویژگیهای مراعات طبیعت بشر، تفاوتهای مکلفان و حال خطاکاران است<ref>همان، ص292- 283</ref>. | #اصل پنجم: زهد: پیامبران الهی نیکوترین اصول زهد و پارسایی و جلوههای عملی آن را بیان کردهاند<ref>همان، ص318-305</ref>. | ||
#اصل ششم: جامعنگری: در این بخش، داستانهای قرآن، مظهر اصل جامعیت دانسته شده و به اموری همچون: توجه به دنیا همراه با آخرتگرایی، تشویق همراه با تهدید، بیم همراه با امید، محبت همراه با انتقاد و... اشاره شده است<ref>همان، ص337- 319</ref>. | |||
# اصل چهارم: تدریج: این اصل بر روشهای تدریجی پیامبران الهی در اصلاح امور تأکید دارد<ref>همان، ص304-293</ref>. | |||
# اصل پنجم: زهد: پیامبران الهی نیکوترین اصول زهد و پارسایی و جلوههای عملی آن را بیان کردهاند<ref>همان، ص318-305</ref>. | |||
# اصل ششم: جامعنگری: در این بخش، داستانهای قرآن، مظهر اصل جامعیت دانسته شده و به اموری همچون: توجه به دنیا همراه با آخرتگرایی، تشویق همراه با تهدید، بیم همراه با امید، محبت همراه با انتقاد و... اشاره شده است<ref>همان، ص337- 319</ref>. | |||
در پایان این کتاب به منابع مورداستفاده اشاره شده است. | در پایان این کتاب به منابع مورداستفاده اشاره شده است. | ||