۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
||
| خط ۶: | خط ۶: | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[سمننگو، الکسی]] (نویسنده) | [[سمننگو، الکسی]] (نویسنده) | ||
[[سرفراز، حسین]] (مترجم) | [[سرفراز، حسین]] (مترجم) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
فصل اول حاوی زندگینامۀ علمی کوتاهی از لوتمان و مقدمهای تاریخی بر مکتب نشانهشناسی تارتو ـ مسکو است، همراه با طرح مهمترین زمینههای تاریخی، آموزشی و فرهنگیای که سبب شکلگیری نظریۀ لوتمان شده است. در ادامه، شرح ربط بین نشانهشناسی و گفتمان سایبرنتیک در دهۀ 1960 در کنار برآوردِ خود این گفتمان نه فقط بهمثابۀ رویکردی نو که علوم انسانی را با علوم طبیعی وحدت میبخشد، بلکه به عنوان روشی عام ـ زبانی عام و همگانی ـ برای مطالعۀ فرهنگ بشری، بر خواننده آشکار میشود و در نهایت از بافتار سیاسی ـ اجتماعی مکتب نشانهشناسی تارتو ـ مسکو، که تا حد معینی منجر به وضعیت استثنایی آن گشت، بحث خواهد شد. | فصل اول حاوی زندگینامۀ علمی کوتاهی از لوتمان و مقدمهای تاریخی بر مکتب نشانهشناسی تارتو ـ مسکو است، همراه با طرح مهمترین زمینههای تاریخی، آموزشی و فرهنگیای که سبب شکلگیری نظریۀ لوتمان شده است. در ادامه، شرح ربط بین نشانهشناسی و گفتمان سایبرنتیک در دهۀ 1960 در کنار برآوردِ خود این گفتمان نه فقط بهمثابۀ رویکردی نو که علوم انسانی را با علوم طبیعی وحدت میبخشد، بلکه به عنوان روشی عام ـ زبانی عام و همگانی ـ برای مطالعۀ فرهنگ بشری، بر خواننده آشکار میشود و در نهایت از بافتار سیاسی ـ اجتماعی مکتب نشانهشناسی تارتو ـ مسکو، که تا حد معینی منجر به وضعیت استثنایی آن گشت، بحث خواهد شد. | ||
در فصل دوم و سوم، با شرح مفاهیم پایۀ نشانهشناسی لوتمان و مقدمات و پیشفرضهای نظری وی از طریق ذکر مثالهایی از فرهنگهای مختلف، روشن خواهد شد که این مفاهیم چگونه در عمل به شکل ابزاری مؤثر برای تجزیه و تحلیل فرهنگی به کار میروند. فصل دوم بر کلانساختارهای فرهنگ (نظاموارگی) و فصل سوم بر خردساختارهای فرهنگ (متنوارگی) تمرکز دارد. پرسشهای اصلی که تلاش شده در این فصلها بدان پاسخ داده شود، عبارتند از: | در فصل دوم و سوم، با شرح مفاهیم پایۀ نشانهشناسی لوتمان و مقدمات و پیشفرضهای نظری وی از طریق ذکر مثالهایی از فرهنگهای مختلف، روشن خواهد شد که این مفاهیم چگونه در عمل به شکل ابزاری مؤثر برای تجزیه و تحلیل فرهنگی به کار میروند. فصل دوم بر کلانساختارهای فرهنگ (نظاموارگی) و فصل سوم بر خردساختارهای فرهنگ (متنوارگی) تمرکز دارد. پرسشهای اصلی که تلاش شده در این فصلها بدان پاسخ داده شود، عبارتند از: | ||
# فرهنگ بر حسب ارتباطات چیست؟ | # فرهنگ بر حسب ارتباطات چیست؟ | ||
# جایگاه هنر و دیگر نظامهای الگوسازی در فرهنگ چیست؟ | # جایگاه هنر و دیگر نظامهای الگوسازی در فرهنگ چیست؟ | ||
# عناصر پایه و مبنایی فرهنگ چیست؟ | # عناصر پایه و مبنایی فرهنگ چیست؟ | ||
# چطور میتوان متن را تعریف کرد؟ | # چطور میتوان متن را تعریف کرد؟ | ||
# نسبت متون با نشانهها چیست؟ | # نسبت متون با نشانهها چیست؟ | ||
# کیفیات یا ویژگیهای متن هنری چیستند؟ | # کیفیات یا ویژگیهای متن هنری چیستند؟ | ||
# اسطوره چیست و چطور متون اسطورهای از متون غیراسطورهای تفکیک میشوند؟ | # اسطوره چیست و چطور متون اسطورهای از متون غیراسطورهای تفکیک میشوند؟ | ||
# چرا ترجمه در بافتار فرهنگ اهمیت دارد؟ | # چرا ترجمه در بافتار فرهنگ اهمیت دارد؟ | ||
# معنا چیست؟ چطور تولید میشود؟ | # معنا چیست؟ چطور تولید میشود؟ | ||
# حافظۀ جمعی چیست؟ | # حافظۀ جمعی چیست؟ | ||
# آیا «قوانین» خاص رشد و توسعۀ فرهنگی وجود دارد؟ | # آیا «قوانین» خاص رشد و توسعۀ فرهنگی وجود دارد؟ | ||
# چرا پیشبینیناپذیری برای هر فرهنگی ضرورت دارد؟ | # چرا پیشبینیناپذیری برای هر فرهنگی ضرورت دارد؟ | ||