۱۴۵٬۰۰۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'علیهم السلام' به 'علیهمالسلام') |
||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
کانون نشر حقایق اسلامی، پایگاهی فکری در خطۀ خراسان بود و همۀ چشمها به آن دوخته. نهتنها جوانان و دانشجویان، بلکه شماری از طلاب و روحانیان جوان نیز گمشدۀ خود را در کانون میجستند. استاد [[شریعتی مزینانی، محمدتقی|محمدتقی شریعتی]] مؤسس این کانون بود و چون چراغی سراسر خراسان را نور میپاشید. [[شریعتی، علی|علی شریعتی]] در محضر چنین پدری بالید و چنانکه خود میگفت، پدرش نخستین سازندۀ ابعاد روحش بود و آنچه را باید سالها و با کوششهای مداوم میآموخت، ساده و رایگان از پدرش آموخت. با چنین پشتوانهای خیلی زود به برگوبار نشست و راه پدر را ادامه داد. | کانون نشر حقایق اسلامی، پایگاهی فکری در خطۀ خراسان بود و همۀ چشمها به آن دوخته. نهتنها جوانان و دانشجویان، بلکه شماری از طلاب و روحانیان جوان نیز گمشدۀ خود را در کانون میجستند. استاد [[شریعتی مزینانی، محمدتقی|محمدتقی شریعتی]] مؤسس این کانون بود و چون چراغی سراسر خراسان را نور میپاشید. [[شریعتی، علی|علی شریعتی]] در محضر چنین پدری بالید و چنانکه خود میگفت، پدرش نخستین سازندۀ ابعاد روحش بود و آنچه را باید سالها و با کوششهای مداوم میآموخت، ساده و رایگان از پدرش آموخت. با چنین پشتوانهای خیلی زود به برگوبار نشست و راه پدر را ادامه داد. | ||
[[شریعتی، علی|دکتر شریعتی]] به مفاهیم و موضوعاتی که اعتقاد و علاقه داشت، آفاق میداد؛ آنگاه در آن آفاق پرواز میکرد و از آن دوردست، چیزهایی را میدید که دیگران نمیتوانستند دید. از جمله اموری که [[شریعتی، علی|شریعتی]] خوب آنها را شناخت و شناساند، شخصیت [[امام علی علیهالسلام|امیرالمؤمنین]] و حضرت فاطمه و [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین]] و حضرت زینب( | [[شریعتی، علی|دکتر شریعتی]] به مفاهیم و موضوعاتی که اعتقاد و علاقه داشت، آفاق میداد؛ آنگاه در آن آفاق پرواز میکرد و از آن دوردست، چیزهایی را میدید که دیگران نمیتوانستند دید. از جمله اموری که [[شریعتی، علی|شریعتی]] خوب آنها را شناخت و شناساند، شخصیت [[امام علی علیهالسلام|امیرالمؤمنین]] و حضرت فاطمه و [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین]] و حضرت زینب(علیهمالسلام) بود. | ||
بستن آثار [[شریعتی، علی|شریعتی]] و تحریم نام و آثارش، زهد علمی ورزیدن است و خود را از دانش او محروم ساختن و از خوان او لقمه نگرفتن و از گنجینه مطالبش توشه نگرفتن. زهد علمی در برابر [[شریعتی، علی|شریعتی]]، و هر شخصیت علمی دیگر، محروم ساختن خود است از دانستن و رضا دادن به ندانستن و لجاجت با خویشتن. دشمنی با شخصیتهای علمی به زیان آنها نیست، بلکه به زیان کسی است که دشمنی میورزد و خود را از دانش آنها محروم میسازد. آنکه برچسبی به این و آن دانشور میزند و از آنها دوری میگزیند و آثارشان را میبندد، به خود زیان میرساند. چنین شیوهای یعنی بستن درِ دانش به روی خویشتن و بستن درِ دانش، به هر بهانهای، یعنی در تاریکخانه ماندن و پوسیدن. | بستن آثار [[شریعتی، علی|شریعتی]] و تحریم نام و آثارش، زهد علمی ورزیدن است و خود را از دانش او محروم ساختن و از خوان او لقمه نگرفتن و از گنجینه مطالبش توشه نگرفتن. زهد علمی در برابر [[شریعتی، علی|شریعتی]]، و هر شخصیت علمی دیگر، محروم ساختن خود است از دانستن و رضا دادن به ندانستن و لجاجت با خویشتن. دشمنی با شخصیتهای علمی به زیان آنها نیست، بلکه به زیان کسی است که دشمنی میورزد و خود را از دانش آنها محروم میسازد. آنکه برچسبی به این و آن دانشور میزند و از آنها دوری میگزیند و آثارشان را میبندد، به خود زیان میرساند. چنین شیوهای یعنی بستن درِ دانش به روی خویشتن و بستن درِ دانش، به هر بهانهای، یعنی در تاریکخانه ماندن و پوسیدن. | ||