شرح الإعلام بحدود قواعد الإسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '« ' به '«')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''شرح الإعلام بحدود قواعد الإسلام'''، توضیحات فقیه مالکی قرن هشتم هجری قمری، [[قباب فاسی، احمد بن محمد | ابوالعباس احمد بن محمد بن قاسم جذامی]]، معروف به [[قباب فاسی]] (متوفای 778ق)، است که به بیان معانی و مقاصد کتاب اعتقادی و فقهی [[الإعلام بحدود قواعد الإسلام]]، تألیف متکلم اشعری و قاضی و فقیه مالکی قرن ششم هجری قمری، [[قاضی عیاض، عیاض بن موسی | ابوالفضل عیاض بن موسی یحصبی سبتی]]، معروف به [[قاضی عیاض]] (476-544ق) می‌پردازد. پژوهشگر معاصر، [[عبدالله‌ بن طا‌هر تنا‌نی‌ سوسی‌]]، اثر حاضر را تحقیق و تصحیح کرده است.
'''شرح الإعلام بحدود قواعد الإسلام'''، توضیحات فقیه مالکی قرن هشتم هجری قمری، [[قبا‌ب‌، احمد بن‌ قاسم|ابوالعباس احمد بن محمد بن قاسم جذامی]]، معروف به [[قبا‌ب‌، احمد بن‌ قاسم|قباب فاسی]] (متوفای 778ق)، است که به بیان معانی و مقاصد کتاب اعتقادی و فقهی [[الإعلام بحدود قواعد الإسلام]]، تألیف متکلم اشعری و قاضی و فقیه مالکی قرن ششم هجری قمری، [[قاضی عیاض، عیاض بن موسی | ابوالفضل عیاض بن موسی یحصبی سبتی]]، معروف به [[قاضی عیاض، عیاض بن موسی|قاضی عیاض]] (476-544ق) می‌پردازد. پژوهشگر معاصر، [[تنا‌نی‌ سوسی‌، عبدالله‌ بنها‌هر|عبدالله‌ بن طا‌هر تنا‌نی‌ سوسی‌]]، اثر حاضر را تحقیق و تصحیح کرده است.


==اهمیت شرح==
==اهمیت شرح==
* محقق با بیان اینکه کتاب قاضی عیاض به دلیل ایجاز و ابهام، به شرح نیاز داشت، افزوده است:
* محقق با بیان اینکه کتاب قاضی عیاض به دلیل ایجاز و ابهام، به شرح نیاز داشت، افزوده است:
# شرح [[قباب فاسی]]، یکی از برجسته‌ترین شروح [[الإعلام بحدود قواعد الإسلام]] است که در بسیاری از خزانه‌های کتاب‌های علمی مغرب مشاهده می‌شود؛ زیرا شارح خودش فقیهی است که کمتر از [[قاضی عیاض]] نیست<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص‌187</ref>.
# شرح [[قبا‌ب‌، احمد بن‌ قاسم|قباب فاسی]]، یکی از برجسته‌ترین شروح [[الإعلام بحدود قواعد الإسلام]] است که در بسیاری از خزانه‌های کتاب‌های علمی مغرب مشاهده می‌شود؛ زیرا شارح خودش فقیهی است که کمتر از [[قاضی عیاض، عیاض بن موسی|قاضی عیاض]] نیست<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص‌187</ref>.


==ساختار و محتوا==
==ساختار و محتوا==
خط ۴۰: خط ۴۰:
* به‌ گفته [[احمد عبادی]] (دبیر کل «الرابطة المحمدية للعلماء»)، مخاطبان این شرح، عبارت از نوآموزان عقاید و فقه مالکی در آن دوران هستند<ref>ر.ک: تقدیم، همان، ص‌5</ref>.
* به‌ گفته [[احمد عبادی]] (دبیر کل «الرابطة المحمدية للعلماء»)، مخاطبان این شرح، عبارت از نوآموزان عقاید و فقه مالکی در آن دوران هستند<ref>ر.ک: تقدیم، همان، ص‌5</ref>.
* روش شارح، شرح گسسته (غیر مزجی: «قوله... ⬅ أقول:...») است<ref>ر.ک: متن کتاب، همان، ص‌260</ref>.
* روش شارح، شرح گسسته (غیر مزجی: «قوله... ⬅ أقول:...») است<ref>ر.ک: متن کتاب، همان، ص‌260</ref>.
* [[قباب فاسی]]، به عقیده اشعری و گرایش‌های تصوف پایبند است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، همان، ص‌207</ref>.
* [[قبا‌ب‌، احمد بن‌ قاسم|قباب فاسی]]، به عقیده اشعری و گرایش‌های تصوف پایبند است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، همان، ص‌207</ref>.


==انتقاد به شرح قباب==
==انتقاد به شرح قباب==
* باوجود دقت بالای [[القباب]]، برخی نکات قابل توجه در شرحش وجود دارد، مانند: اطاله‌ی کلام در مسائل فقهی بدیهی، نقل از یک مسئله بدون ارجاع به منبع اصلی و عدم ذکر برخی منابع<ref>ر.ک: همان، ص‌205</ref>.
* باوجود دقت بالای [[قبا‌ب‌، احمد بن‌ قاسم|القباب]]، برخی نکات قابل توجه در شرحش وجود دارد، مانند: اطاله‌ی کلام در مسائل فقهی بدیهی، نقل از یک مسئله بدون ارجاع به منبع اصلی و عدم ذکر برخی منابع<ref>ر.ک: همان، ص‌205</ref>.


==نمونه مباحث==
==نمونه مباحث==
* سخن او ([[قاضی عیاض]]): «شهادتین (اقرار به یگانگی خدای متعال و رسالت الهی پیامبر اکرم(ص)) دو تا گواهی است که باید انسان به آن اعتقاد قلبی داشته باشد و به زبان خودش نیز جاری کند». می‌گویم: اما اعتقاد قلبی، اصل و قانون است و اگر کسی ایمان قلبی نداشته باشد و فقط با زبانش شهادتین بگوید، پس او منافق است و منافقان از کافران هم بدترند و اما گفتن زبانی، پس یک بار گفتن کافی است....<ref>ر.ک: متن کتاب، همان، ص‌256</ref>.
* سخن او ([[قاضی عیاض، عیاض بن موسی|قاضی عیاض]]): «شهادتین (اقرار به یگانگی خدای متعال و رسالت الهی پیامبر اکرم(ص)) دو تا گواهی است که باید انسان به آن اعتقاد قلبی داشته باشد و به زبان خودش نیز جاری کند». می‌گویم: اما اعتقاد قلبی، اصل و قانون است و اگر کسی ایمان قلبی نداشته باشد و فقط با زبانش شهادتین بگوید، پس او منافق است و منافقان از کافران هم بدترند و اما گفتن زبانی، پس یک بار گفتن کافی است....<ref>ر.ک: متن کتاب، همان، ص‌256</ref>.


==پانویس==
==پانویس==