هرمنوتیک به زبان ساده: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' می ب' به ' می‌ب'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ب' به ' می‌ب')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۵: خط ۳۵:
واژۀ «هرمنوتیک» ریشه در زبان یونانی دارد به معنای بیان کردن، توضیح دادن، ترجمه کردن و نخستین بار از سوی متفکرانی به کار رفت که دربارۀ چگونگی بیان پیام‌های خدایان یا ایده‌های ذهنی به زبان بشری بحث می‌کردند. برای نمونه افلاطون ـ فیلسوف یونان باستان ـ واژۀ هرمنوتیک را هنگام پرداختن به شعرا در مقام «هرمنوت‌های امر الوهی» به کار می‌برد و شاگرد او ارسطو نخستین رسالۀ برجای‌مانده در باب هرمنوتیک را به نگارش درآورد. رساله‌ای که در آن وی نشان می‌دهد چگونه گفته‌های شفاهی و مکتوب بروز و ظهور افکار درونی هستند.
واژۀ «هرمنوتیک» ریشه در زبان یونانی دارد به معنای بیان کردن، توضیح دادن، ترجمه کردن و نخستین بار از سوی متفکرانی به کار رفت که دربارۀ چگونگی بیان پیام‌های خدایان یا ایده‌های ذهنی به زبان بشری بحث می‌کردند. برای نمونه افلاطون ـ فیلسوف یونان باستان ـ واژۀ هرمنوتیک را هنگام پرداختن به شعرا در مقام «هرمنوت‌های امر الوهی» به کار می‌برد و شاگرد او ارسطو نخستین رسالۀ برجای‌مانده در باب هرمنوتیک را به نگارش درآورد. رساله‌ای که در آن وی نشان می‌دهد چگونه گفته‌های شفاهی و مکتوب بروز و ظهور افکار درونی هستند.


بنابراین موضوع این کتاب، اتکای فهم آدمی بر سنت و مرجعیت است که از طریق متون پیشین و نیز دیگر رسم و روال‌های اجتماعی ـ فرهنگی نسل به نسل گشته و امروز به دست ما رسیده است: فهم با ذهن خالی امکان‌پذیر نیست، بلکه به رسم‌وروال‌های سنتی موجود در فرهنگ یک جامعه متکی است؛ رسم‌وروال‌هایی که برخی افراد در آنها صاحب‌نظرند و دیگران می بایستی برای راهنمایی به آنها رجوع کنند.
بنابراین موضوع این کتاب، اتکای فهم آدمی بر سنت و مرجعیت است که از طریق متون پیشین و نیز دیگر رسم و روال‌های اجتماعی ـ فرهنگی نسل به نسل گشته و امروز به دست ما رسیده است: فهم با ذهن خالی امکان‌پذیر نیست، بلکه به رسم‌وروال‌های سنتی موجود در فرهنگ یک جامعه متکی است؛ رسم‌وروال‌هایی که برخی افراد در آنها صاحب‌نظرند و دیگران می‌بایستی برای راهنمایی به آنها رجوع کنند.


به طور سنتی در حوزۀ علوم دینی در فرهنگ ما و اساساً در تمامی حوزه‌های آن به‌ویژه ادبیات کلاسیک، نقش سنت و مرجعیت همواره از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است و عالمان دینی همواره در تفکر و مطالعۀ خود نظرات پیشینیان را مورد توجه قرار می‌داده‌اند؛ چنان‌که مؤلف نیز در این کتاب دربارۀ سه دین توحیدی یهودیت، مسیحیت و اسلام نشان داده است. اساساً پیشرفت در یک حوزۀ معرفتی و طرح نظرات جدید در آن بدون آگاهی از سنت و از آنِ خود ساختن سنت امکان‌پذیر نیست.
به طور سنتی در حوزۀ علوم دینی در فرهنگ ما و اساساً در تمامی حوزه‌های آن به‌ویژه ادبیات کلاسیک، نقش سنت و مرجعیت همواره از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است و عالمان دینی همواره در تفکر و مطالعۀ خود نظرات پیشینیان را مورد توجه قرار می‌داده‌اند؛ چنان‌که مؤلف نیز در این کتاب دربارۀ سه دین توحیدی یهودیت، مسیحیت و اسلام نشان داده است. اساساً پیشرفت در یک حوزۀ معرفتی و طرح نظرات جدید در آن بدون آگاهی از سنت و از آنِ خود ساختن سنت امکان‌پذیر نیست.