۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سیدح' به 'سید ح') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سیدم' به 'سید م') |
||
| خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
راوندى به تدریج مورد توجه سلطان قرار گرفت و جایگاهى بلند یافت. به علاوه، مناسبات او با دربار به واسطه داییهایش كه اغلب تربیت شاهزادگان سلجوقى را به عهده داشتند، مستحكم بود. او حتى توانست براى یكى از دوستانش به نام نجمالدین كه اموالش در شورش 583 در همدان غارت شده بود، از سلطان سلجوقى غرامت بگیرد | راوندى به تدریج مورد توجه سلطان قرار گرفت و جایگاهى بلند یافت. به علاوه، مناسبات او با دربار به واسطه داییهایش كه اغلب تربیت شاهزادگان سلجوقى را به عهده داشتند، مستحكم بود. او حتى توانست براى یكى از دوستانش به نام نجمالدین كه اموالش در شورش 583 در همدان غارت شده بود، از سلطان سلجوقى غرامت بگیرد | ||
سلطان طغرل در حدود 585، زینالدین را به مازندران فرستاد. راوندى نیز وى را همراهى كرد؛ اما آب و هواى مازندران با مزاج وى سازگار نبود و بیمار شد. او پس از شش ماه به راوند بازگشت. بیمارى راوندى یك سال و نیم طول كشید. او اندكى بعد، به همدان بازگشت و بنابه مناسبات پیشین خود به خاندان علوى پیوست كه ریاست شهر را در دست داشتند. راوندى به آموزش فرزندان امیر علاءالدوله عربشاه (برادر همسر طغرل، بزرگ خاندان علوى و رئیس همدان)، به نامهاى | سلطان طغرل در حدود 585، زینالدین را به مازندران فرستاد. راوندى نیز وى را همراهى كرد؛ اما آب و هواى مازندران با مزاج وى سازگار نبود و بیمار شد. او پس از شش ماه به راوند بازگشت. بیمارى راوندى یك سال و نیم طول كشید. او اندكى بعد، به همدان بازگشت و بنابه مناسبات پیشین خود به خاندان علوى پیوست كه ریاست شهر را در دست داشتند. راوندى به آموزش فرزندان امیر علاءالدوله عربشاه (برادر همسر طغرل، بزرگ خاندان علوى و رئیس همدان)، به نامهاى سید مجدالدین همایون، امیر سیدفخرالدین خسروشاه و عمادالدین مردانشاه، پرداخت و نزدیك شش سال نزد خانواده علوى به سر برد. در این هنگام، اتابك قزل ارسلان، سلطان طغرل را دستگیر و در قلعه دِزمار (در نزدیكى تبریز) زندانى كرد. دو سال بعد، پس از كشته شدن قزل ارسلان، سلطان طغرل آزاد شد و تاج و تخت خود را بازستاند، اما سرانجام در 24 ربیعالاول 590، در جنگ با خوارزمشاه تكش بن ایل ارسلان كشته شد و حكومت سلسله سلجوقیان به پایان رسید. راوندى از این رویداد به عنوان ختم یك دوران خوب و ستودنى یاد كردهاست. پس از كشته شدن سلطان طغرل، راوندى عزلت گزید و دو سال نزد شاگرد و همشهرى جوانش، شهابالدین احمد ابىمنصور بن منصور البزاز كاشانى، روزگار را سپرى كرد. به نظر مىرسد، در این ایام اندیشه نوشتن ''راحةالصّدور'' به ذهنش راه یافت و به مصاحبش قول داد تا براى جبران محبتهایش نام وى را در كتاب خود ذكر كند. او، به سبب ناآرامیهاى بسیار در عراق عجم، تا 599 نتوانست تألیف كتاب ''راحةالصّدور'' را آغاز كند. تألیف این اثر در حدود 601 به پایان رسید. از این پس، از زندگى راوندى دانستههایى در دست نیست. | ||
راوندى حنفى مذهب متعصب بود. او در نظر داشت براساس طرحى كه زینالدین به دستور سلطانطغرل تحریر كرده و جمال، نقاش اصفهانى، آن را نقاشى كرده بود، مجموعهاى از اشعار و حكایات را گردآورى كند. افزون بر این، راوندى چندى به مطالعه در اشعار شعراى متأخر چون عمادى، انورى، سید حسن غزنوى، ابوالفرج رونى و همچنین ''شاهنامه ''و اشعار عربى پرداخت. | راوندى حنفى مذهب متعصب بود. او در نظر داشت براساس طرحى كه زینالدین به دستور سلطانطغرل تحریر كرده و جمال، نقاش اصفهانى، آن را نقاشى كرده بود، مجموعهاى از اشعار و حكایات را گردآورى كند. افزون بر این، راوندى چندى به مطالعه در اشعار شعراى متأخر چون عمادى، انورى، سید حسن غزنوى، ابوالفرج رونى و همچنین ''شاهنامه ''و اشعار عربى پرداخت. | ||