راوندی، محمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سیدح' به 'سید ح'
جز (جایگزینی متن - 'راوندی (ابهام زدایی)' به 'راوندی (ابهام‌زدایی)')
جز (جایگزینی متن - 'سیدح' به 'سید ح')
خط ۵۸: خط ۵۸:
سلطان طغرل در حدود 585، زین‌الدین را به مازندران فرستاد. راوندى نیز وى را همراهى كرد؛ اما آب و هواى مازندران با مزاج وى سازگار نبود و بیمار شد. او پس از شش ماه به راوند بازگشت. بیمارى راوندى یك سال و نیم طول كشید. او اندكى بعد، به همدان بازگشت و بنابه مناسبات پیشین خود به خاندان علوى پیوست كه ریاست شهر را در دست داشتند. راوندى به آموزش فرزندان امیر علاءالدوله عربشاه (برادر همسر طغرل، بزرگ خاندان علوى و رئیس همدان)، به نامهاى سیدمجدالدین همایون، امیر سیدفخرالدین خسروشاه و عمادالدین مردانشاه، پرداخت و نزدیك شش سال نزد خانواده علوى به سر برد. در این هنگام، اتابك قزل ارسلان، سلطان طغرل را دستگیر و در قلعه دِزمار (در نزدیكى تبریز) زندانى كرد. دو سال بعد، پس از كشته شدن قزل ارسلان، سلطان طغرل آزاد شد و تاج و تخت خود را بازستاند، اما سرانجام در 24 ربیع‌الاول 590، در جنگ با خوارزمشاه تكش بن ایل ارسلان كشته شد و حكومت سلسله سلجوقیان به پایان رسید. راوندى از این رویداد به عنوان ختم یك دوران خوب و ستودنى یاد كرده‌است. پس از كشته شدن سلطان طغرل، راوندى عزلت گزید و دو سال نزد شاگرد و همشهرى جوانش، شهاب‌الدین احمد ابى‌منصور بن منصور البزاز كاشانى، روزگار را سپرى كرد. به نظر مى‌رسد، در این ایام اندیشه نوشتن ''راحةالصّدور'' به ذهنش راه یافت و به مصاحبش قول داد تا براى جبران محبتهایش نام وى را در كتاب خود ذكر كند. او، به سبب ناآرامیهاى بسیار در عراق عجم، تا 599 نتوانست تألیف كتاب ''راحةالصّدور'' را آغاز كند. تألیف این اثر در حدود 601 به پایان رسید. از این پس، از زندگى راوندى دانسته‌هایى در دست نیست.  
سلطان طغرل در حدود 585، زین‌الدین را به مازندران فرستاد. راوندى نیز وى را همراهى كرد؛ اما آب و هواى مازندران با مزاج وى سازگار نبود و بیمار شد. او پس از شش ماه به راوند بازگشت. بیمارى راوندى یك سال و نیم طول كشید. او اندكى بعد، به همدان بازگشت و بنابه مناسبات پیشین خود به خاندان علوى پیوست كه ریاست شهر را در دست داشتند. راوندى به آموزش فرزندان امیر علاءالدوله عربشاه (برادر همسر طغرل، بزرگ خاندان علوى و رئیس همدان)، به نامهاى سیدمجدالدین همایون، امیر سیدفخرالدین خسروشاه و عمادالدین مردانشاه، پرداخت و نزدیك شش سال نزد خانواده علوى به سر برد. در این هنگام، اتابك قزل ارسلان، سلطان طغرل را دستگیر و در قلعه دِزمار (در نزدیكى تبریز) زندانى كرد. دو سال بعد، پس از كشته شدن قزل ارسلان، سلطان طغرل آزاد شد و تاج و تخت خود را بازستاند، اما سرانجام در 24 ربیع‌الاول 590، در جنگ با خوارزمشاه تكش بن ایل ارسلان كشته شد و حكومت سلسله سلجوقیان به پایان رسید. راوندى از این رویداد به عنوان ختم یك دوران خوب و ستودنى یاد كرده‌است. پس از كشته شدن سلطان طغرل، راوندى عزلت گزید و دو سال نزد شاگرد و همشهرى جوانش، شهاب‌الدین احمد ابى‌منصور بن منصور البزاز كاشانى، روزگار را سپرى كرد. به نظر مى‌رسد، در این ایام اندیشه نوشتن ''راحةالصّدور'' به ذهنش راه یافت و به مصاحبش قول داد تا براى جبران محبتهایش نام وى را در كتاب خود ذكر كند. او، به سبب ناآرامیهاى بسیار در عراق عجم، تا 599 نتوانست تألیف كتاب ''راحةالصّدور'' را آغاز كند. تألیف این اثر در حدود 601 به پایان رسید. از این پس، از زندگى راوندى دانسته‌هایى در دست نیست.  


راوندى حنفى مذهب متعصب بود. او در نظر داشت براساس طرحى كه زین‌الدین به دستور سلطان‌طغرل تحریر كرده و جمال، نقاش اصفهانى، آن را نقاشى كرده بود، مجموعه‌اى از اشعار و حكایات را گردآورى كند. افزون بر این، راوندى چندى به مطالعه در اشعار شعراى متأخر چون عمادى، انورى، سیدحسن غزنوى، ابوالفرج رونى و همچنین ''شاهنامه ''و اشعار عربى پرداخت.  
راوندى حنفى مذهب متعصب بود. او در نظر داشت براساس طرحى كه زین‌الدین به دستور سلطان‌طغرل تحریر كرده و جمال، نقاش اصفهانى، آن را نقاشى كرده بود، مجموعه‌اى از اشعار و حكایات را گردآورى كند. افزون بر این، راوندى چندى به مطالعه در اشعار شعراى متأخر چون عمادى، انورى، سید حسن غزنوى، ابوالفرج رونى و همچنین ''شاهنامه ''و اشعار عربى پرداخت.  


او ''شاهنامه'' را به دقت خواند و نزدیك به هزار بیت از ''شاهنامه'' را در ''راحةالصّدور ''نقل كرد. او در نظر داشت تا منتخب اشعار و نثرها را جمع‌آورى كند، اما دگرگونى اوضاع اجتماعى و زوال سلسله سلجوقیان در ایران مانع این كار شد.  
او ''شاهنامه'' را به دقت خواند و نزدیك به هزار بیت از ''شاهنامه'' را در ''راحةالصّدور ''نقل كرد. او در نظر داشت تا منتخب اشعار و نثرها را جمع‌آورى كند، اما دگرگونى اوضاع اجتماعى و زوال سلسله سلجوقیان در ایران مانع این كار شد.