۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
یکی از آن دو کتاب همین کتاب «اوراق ایرانی» است که گزارشی از دومین و سومین سفر وی به ایران است که در سالهای 1909 و 1910 میلادی صورت گرفته است. مسیر وی در تابستان 1909 باکو، لنکران، انزلی، رشت، قزوین، تهران، دماوند، مازندران (مشهدسر)، کراسنوودسک، عشقآباد، قوچان، مرو، بخارا و سمرقند و در بهار سال 1910 انزلی، قزوین، همدان، سلطانآباد، قم، کاشان، اصفهان و بختیاری بوده است. بار اول مهمان اکبرمیرزا پسر ظلالسلطان و در سفر بختیاری همراه همسر خود مهمان سردار اسعد و پسر دومش ضیاءالسلطان بوده است. در این سفرها مرکبش قاطر، کالسکه و گاری و دلیجان و رفیق راهش خدمتکاری نوجوان از کلیمیان تهران بوده که وظیفۀ مترجمی وی را نیز بر عهده داشته است. | یکی از آن دو کتاب همین کتاب «اوراق ایرانی» است که گزارشی از دومین و سومین سفر وی به ایران است که در سالهای 1909 و 1910 میلادی صورت گرفته است. مسیر وی در تابستان 1909 باکو، لنکران، انزلی، رشت، قزوین، تهران، دماوند، مازندران (مشهدسر)، کراسنوودسک، عشقآباد، قوچان، مرو، بخارا و سمرقند و در بهار سال 1910 انزلی، قزوین، همدان، سلطانآباد، قم، کاشان، اصفهان و بختیاری بوده است. بار اول مهمان اکبرمیرزا پسر ظلالسلطان و در سفر بختیاری همراه همسر خود مهمان سردار اسعد و پسر دومش ضیاءالسلطان بوده است. در این سفرها مرکبش قاطر، کالسکه و گاری و دلیجان و رفیق راهش خدمتکاری نوجوان از کلیمیان تهران بوده که وظیفۀ مترجمی وی را نیز بر عهده داشته است. | ||
خود وی در مقدمه میگوید که در نگارش این کتاب به حوادث سیاسی روز نظری نداشته و تنها به مناظر طبیعی، نحوۀ زندگی و رفتار و روحیات ایرانیان آن را روزگار را به تصویر و تحریر کشیده است. از اینرو به پیروی از توقع خوانندگان مشتاق و کنجکاو اروپای آن عصر ضمن توصیف نیک و بد مناظر طبیعی ایران، صحنههایی از شیوۀ خاص ایرانیان در نشست و برخاست، خواب و خوراک و پوشاک، مهمانی و عروسی، نحوۀ دادوستد، پوشیدگی زنان و محدودیت معاشرتهای آنان، از گرمای شدید هوا، غبارآلودگی شهر تهران، ناامنی و دشواری جادهها، دخل و خرج مملکتی، روش اسرارآمیز مستوفیان، نحوۀ برقراری و پرداخت حقوق و مستمری کارکنان دولت و .... به شیوهای دقیق و گاه طنزآمیز ولی بیکینه و زخم زبان و ناسزا سخن گفته است. | خود وی در مقدمه میگوید که در نگارش این کتاب به حوادث سیاسی روز نظری نداشته و تنها به مناظر طبیعی، نحوۀ زندگی و رفتار و روحیات ایرانیان آن را روزگار را به تصویر و تحریر کشیده است. از اینرو به پیروی از توقع خوانندگان مشتاق و کنجکاو اروپای آن عصر ضمن توصیف نیک و بد مناظر طبیعی ایران، صحنههایی از شیوۀ خاص ایرانیان در نشست و برخاست، خواب و خوراک و پوشاک، مهمانی و عروسی، نحوۀ دادوستد، پوشیدگی زنان و محدودیت معاشرتهای آنان، از گرمای شدید هوا، غبارآلودگی شهر تهران، ناامنی و دشواری جادهها، دخل و خرج مملکتی، روش اسرارآمیز مستوفیان، نحوۀ برقراری و پرداخت حقوق و مستمری کارکنان دولت و.... به شیوهای دقیق و گاه طنزآمیز ولی بیکینه و زخم زبان و ناسزا سخن گفته است. | ||
از شهرهای مقدس ایران (قم و مشهد) با احترام و بزرگداشت و از ایمان عاشقانۀ زائران در تحمل مشقتهایی بیپایان سفر با شگفتی و شیفتگی سخن میگوید. ضمن گزارش زندگی خصوصی خود در این سفر از گفتن آنچه شاید دیگر جهانگردان ناگفته میگذارند، پرهیزی نشان نمیدهد؛ چنانکه از عشق و حرص خود به کشف و شکار آثار عتیقه و کتب نفیس خطی و طرح آشنایی با صیادان و قاچاقفروشان این آثار و زدوبند و فوت و فن معامله با آنان و رفتار رندانۀ دلالان، تب شدید عمومی مردم در یافتن و فروختن آثار نایاب و کمیاب باستانی به خارجیان پی برده و عریان سخن میگوید. | از شهرهای مقدس ایران (قم و مشهد) با احترام و بزرگداشت و از ایمان عاشقانۀ زائران در تحمل مشقتهایی بیپایان سفر با شگفتی و شیفتگی سخن میگوید. ضمن گزارش زندگی خصوصی خود در این سفر از گفتن آنچه شاید دیگر جهانگردان ناگفته میگذارند، پرهیزی نشان نمیدهد؛ چنانکه از عشق و حرص خود به کشف و شکار آثار عتیقه و کتب نفیس خطی و طرح آشنایی با صیادان و قاچاقفروشان این آثار و زدوبند و فوت و فن معامله با آنان و رفتار رندانۀ دلالان، تب شدید عمومی مردم در یافتن و فروختن آثار نایاب و کمیاب باستانی به خارجیان پی برده و عریان سخن میگوید. | ||