۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
مفهوم «دیاسپورا» که در جایجای نوشتههای این کتاب بهکار رفته، بهخوبی شرایط زندگی ارمنیان در ایران را توضیح میدهد. دیاسپورا در عامترین مفهوم خود یعنی زیستن در یک جا و جای دیگری را وطن خود دانستن. خود را جزئی از ملت بزرگی دانستن که در سراسر جهان پراکنده است و پارههای آن رو به سوی وطن دارند، حتی اگر قرار نباشد روزی به آنجا بروند. اهمیت مفهوم «دیاسپورا» این روزها در علوم اجتماعی رو به افزایش است و وضعیت ارمنیان ایران نمونهای است از زیستن در شرایط دیاسپورایی. | مفهوم «دیاسپورا» که در جایجای نوشتههای این کتاب بهکار رفته، بهخوبی شرایط زندگی ارمنیان در ایران را توضیح میدهد. دیاسپورا در عامترین مفهوم خود یعنی زیستن در یک جا و جای دیگری را وطن خود دانستن. خود را جزئی از ملت بزرگی دانستن که در سراسر جهان پراکنده است و پارههای آن رو به سوی وطن دارند، حتی اگر قرار نباشد روزی به آنجا بروند. اهمیت مفهوم «دیاسپورا» این روزها در علوم اجتماعی رو به افزایش است و وضعیت ارمنیان ایران نمونهای است از زیستن در شرایط دیاسپورایی. | ||
چندزبانگی مفهوم دیگری است که ارمنیان (همانند آشوریان، کردها، ترکها و ....) تجربهکردهاند و میکنند. نقش چندزبانگی در تعیین شخصیت و هویت آدمهایی که زبان مادریشان با زبان جامعۀ بزرگ فرق دارد، موضوعی است که در این نوشتهها به آن پرداخته شده است. رابطۀ بین زبان ارمنی به عنوان زبان اول و زبان فارسی به عنوان زبان جامعۀ بزرگ رابطۀ پیچیدهای برای ایرانی ـ ارمنیهاست. دیاسپورا مکان انسانهای دوفرهنگی و دوزبانی است و این دوگانگی البته میتواند مثبت یا منفی باشد. مثبت به این معنا که انسان دوفرهنگی به دو فرهنگ و دو زبان از درون آشناست و منفی به این سبب که بیم آن میرود در این کشاکش بین دو فرهنگ و دو زبان به هیچیک احساس تعلق نکند؛ به جای شناخت دو فرهنگ هیچیک را نشناسد و به جای دانستن دو زبان، بر هیچیک مسلط نشود. | چندزبانگی مفهوم دیگری است که ارمنیان (همانند آشوریان، کردها، ترکها و....) تجربهکردهاند و میکنند. نقش چندزبانگی در تعیین شخصیت و هویت آدمهایی که زبان مادریشان با زبان جامعۀ بزرگ فرق دارد، موضوعی است که در این نوشتهها به آن پرداخته شده است. رابطۀ بین زبان ارمنی به عنوان زبان اول و زبان فارسی به عنوان زبان جامعۀ بزرگ رابطۀ پیچیدهای برای ایرانی ـ ارمنیهاست. دیاسپورا مکان انسانهای دوفرهنگی و دوزبانی است و این دوگانگی البته میتواند مثبت یا منفی باشد. مثبت به این معنا که انسان دوفرهنگی به دو فرهنگ و دو زبان از درون آشناست و منفی به این سبب که بیم آن میرود در این کشاکش بین دو فرهنگ و دو زبان به هیچیک احساس تعلق نکند؛ به جای شناخت دو فرهنگ هیچیک را نشناسد و به جای دانستن دو زبان، بر هیچیک مسلط نشود. | ||
نکتۀ مهم دیگر این است که این نوشتهها نشان میدهند جامعۀ ارامنۀ ایران نیز مانند هر جامعۀ زندۀ دیگری از جریانهای سیاسی و اجتماعی گوناگون تشکیل شده است. رسم این است که در نوشتههای به زبان فارسی ارمنیها دربارۀ این اختلافات صحبت نشود و تصویری یکپارچه و یکدست و فارغ از اختلافات سیاسی، عقیدتی و طبقاتی به خوانندۀ بیرونی عرضه شود؛ اما نگارنده خود را مقید به چنین محدودیتی ندانسته و برعکس بر این باور است که تصویری انسانی از جامعهای، لزوماً تصویری است شامل تناقضات و اختلافات و رویکردهای متضاد نحلهها و سلیقهها و منافع گوناگون درون آن.<ref>[https://literaturelib.com/books/4333 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | نکتۀ مهم دیگر این است که این نوشتهها نشان میدهند جامعۀ ارامنۀ ایران نیز مانند هر جامعۀ زندۀ دیگری از جریانهای سیاسی و اجتماعی گوناگون تشکیل شده است. رسم این است که در نوشتههای به زبان فارسی ارمنیها دربارۀ این اختلافات صحبت نشود و تصویری یکپارچه و یکدست و فارغ از اختلافات سیاسی، عقیدتی و طبقاتی به خوانندۀ بیرونی عرضه شود؛ اما نگارنده خود را مقید به چنین محدودیتی ندانسته و برعکس بر این باور است که تصویری انسانی از جامعهای، لزوماً تصویری است شامل تناقضات و اختلافات و رویکردهای متضاد نحلهها و سلیقهها و منافع گوناگون درون آن.<ref>[https://literaturelib.com/books/4333 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||