ساکن دو فرهنگ؛ دیاسپورای ارمنی در ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۳۶: خط ۳۶:
مفهوم «دیاسپورا» که در جای‌جای نوشته‌های این کتاب به‌کار رفته، به‌خوبی شرایط زندگی ارمنیان در ایران را توضیح می‌دهد. دیاسپورا در عام‌ترین مفهوم خود یعنی زیستن در یک جا و جای دیگری را وطن خود دانستن. خود را جزئی از ملت بزرگی دانستن که در سراسر جهان پراکنده است و پاره‌های آن رو به سوی وطن دارند، حتی اگر قرار نباشد روزی به آنجا بروند. اهمیت مفهوم «دیاسپورا» این روزها در علوم اجتماعی رو به افزایش است و وضعیت ارمنیان ایران نمونه‌ای است از زیستن در شرایط دیاسپورایی.
مفهوم «دیاسپورا» که در جای‌جای نوشته‌های این کتاب به‌کار رفته، به‌خوبی شرایط زندگی ارمنیان در ایران را توضیح می‌دهد. دیاسپورا در عام‌ترین مفهوم خود یعنی زیستن در یک جا و جای دیگری را وطن خود دانستن. خود را جزئی از ملت بزرگی دانستن که در سراسر جهان پراکنده است و پاره‌های آن رو به سوی وطن دارند، حتی اگر قرار نباشد روزی به آنجا بروند. اهمیت مفهوم «دیاسپورا» این روزها در علوم اجتماعی رو به افزایش است و وضعیت ارمنیان ایران نمونه‌ای است از زیستن در شرایط دیاسپورایی.


چندزبانگی مفهوم دیگری است که ارمنیان (همانند آشوریان، کردها، ترک‌ها و ....) تجربه‌کرده‌اند و می‌کنند. نقش چندزبانگی در تعیین شخصیت و هویت آدم‌هایی که زبان مادری‌شان با زبان جامعۀ بزرگ فرق دارد، موضوعی است که در این نوشته‌ها به آن پرداخته شده است. رابطۀ بین زبان ارمنی به عنوان زبان اول و زبان فارسی به عنوان زبان جامعۀ بزرگ رابطۀ پیچیده‌ای برای ایرانی ـ ارمنی‌هاست. دیاسپورا مکان انسان‌های دوفرهنگی و دوزبانی است و این دوگانگی البته می‌تواند مثبت یا منفی باشد. مثبت به این معنا که انسان دوفرهنگی به دو فرهنگ و دو زبان از درون آشناست و منفی به این سبب که بیم آن می‌رود در این کشاکش بین دو فرهنگ و دو زبان به هیچ‌یک احساس تعلق نکند؛ به جای شناخت دو فرهنگ هیچ‌یک را نشناسد و به جای دانستن دو زبان، بر هیچ‌یک مسلط نشود.
چندزبانگی مفهوم دیگری است که ارمنیان (همانند آشوریان، کردها، ترک‌ها و....) تجربه‌کرده‌اند و می‌کنند. نقش چندزبانگی در تعیین شخصیت و هویت آدم‌هایی که زبان مادری‌شان با زبان جامعۀ بزرگ فرق دارد، موضوعی است که در این نوشته‌ها به آن پرداخته شده است. رابطۀ بین زبان ارمنی به عنوان زبان اول و زبان فارسی به عنوان زبان جامعۀ بزرگ رابطۀ پیچیده‌ای برای ایرانی ـ ارمنی‌هاست. دیاسپورا مکان انسان‌های دوفرهنگی و دوزبانی است و این دوگانگی البته می‌تواند مثبت یا منفی باشد. مثبت به این معنا که انسان دوفرهنگی به دو فرهنگ و دو زبان از درون آشناست و منفی به این سبب که بیم آن می‌رود در این کشاکش بین دو فرهنگ و دو زبان به هیچ‌یک احساس تعلق نکند؛ به جای شناخت دو فرهنگ هیچ‌یک را نشناسد و به جای دانستن دو زبان، بر هیچ‌یک مسلط نشود.


نکتۀ مهم دیگر این است که این نوشته‌ها نشان می‌دهند جامعۀ ارامنۀ ایران نیز مانند هر جامعۀ زندۀ دیگری از جریان‌های سیاسی و اجتماعی گوناگون تشکیل شده است. رسم این است که در نوشته‌های به زبان فارسی ارمنی‌ها دربارۀ این اختلافات صحبت نشود و تصویری یک‌پارچه و یک‌دست و فارغ از اختلافات سیاسی، عقیدتی و طبقاتی به خوانندۀ بیرونی عرضه شود؛ اما نگارنده خود را مقید به چنین محدودیتی ندانسته و برعکس بر این باور است که تصویری انسانی از جامعه‌ای، لزوماً تصویری است شامل تناقضات و اختلافات و رویکردهای متضاد نحله‌ها و سلیقه‌ها و منافع گوناگون درون آن.<ref>[https://literaturelib.com/books/4333 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
نکتۀ مهم دیگر این است که این نوشته‌ها نشان می‌دهند جامعۀ ارامنۀ ایران نیز مانند هر جامعۀ زندۀ دیگری از جریان‌های سیاسی و اجتماعی گوناگون تشکیل شده است. رسم این است که در نوشته‌های به زبان فارسی ارمنی‌ها دربارۀ این اختلافات صحبت نشود و تصویری یک‌پارچه و یک‌دست و فارغ از اختلافات سیاسی، عقیدتی و طبقاتی به خوانندۀ بیرونی عرضه شود؛ اما نگارنده خود را مقید به چنین محدودیتی ندانسته و برعکس بر این باور است که تصویری انسانی از جامعه‌ای، لزوماً تصویری است شامل تناقضات و اختلافات و رویکردهای متضاد نحله‌ها و سلیقه‌ها و منافع گوناگون درون آن.<ref>[https://literaturelib.com/books/4333 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>