۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ، ' به '، ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
گفته شده است از آنجایی که نویسنده در این کتاب با رویکرد معتقدان به وحدت وجود سخن گفته است این امر موجب گردید تا مخالفان وی این کتاب را سندی برای متهم کردن وی به اندیشه حلول قرار داده که منجر به کشته شدن وی گردید.<ref>بوسنينه، منجى، ج8، ص366؛ ابن خطیب، محمد بن عبد الله، ج1، ص 21</ref> | گفته شده است از آنجایی که نویسنده در این کتاب با رویکرد معتقدان به وحدت وجود سخن گفته است این امر موجب گردید تا مخالفان وی این کتاب را سندی برای متهم کردن وی به اندیشه حلول قرار داده که منجر به کشته شدن وی گردید.<ref>بوسنينه، منجى، ج8، ص366؛ ابن خطیب، محمد بن عبد الله، ج1، ص 21</ref> | ||
ساختار کتاب در پنج قسم و یک خاتمه تنظیم شده است: در قسمت اول آن که در حقیقت شبه مدخل است نویسنده از ویژگی زمینی که درخت محبت در آن کاشته میشود سخن به میان آورده است. در قسم دوم کتاب از فرایند کاشتن محبت و نفوس پذیرای نهال محبت سخن به میان آمده و مطالبی درباره جذب، وعظ و ... مطرح شده است. در قسم سوم به موضوع محبت در دو جنبه عام و خاص آن پرداخته شده است. در جنبه عام به مفهوم لغوی محبت، الفاظ مترادف آن و مدلول هر یک از آنها را با استناد بر شواهد شعری و سخنان عرب اشاره شده است. ستایش محبت از منظر شرع و عقل و قیام وجود بر محبت مطالب دیگر این قسم است. در جنبه خاص محبت نیز مطالبی درباره محبت الهی یعنی محبت و عشق انسان به خدا و...مطرح شده است. در قسم چهارم از فرع درخت محبت که معرفت است از آن جهت که حب الهی منجر به معرفت الهی میشود سخن به میان آمده و همچنین به مجاهدات صوفیان از آن جهت که به معرفت منتهی میشود، اشاره شده است. قسم پنجم شامل فروعی است که به موضوع یاد شده مرتبط است. نویسنده از درخت یاد شده شاخههایی در نظر گرفته و در آنها از محبوبها و انواع آنها اعم از خداوند خالق و انسان و... سخن گفته و همچنین به ذکر فلاسفه و عارفان صوفی وحدت وجودی و صوفیان اهل سنت و آرای آنهاپرداخته و در ادامه نشانههای محبت را ذکر کرده است. در خاتمه کتاب به اموری که میتواند به درخت محبت آسیب رساند، اشاره شده است.<ref>مقدمه محقق، ص 41- 44</ref> | ساختار کتاب در پنج قسم و یک خاتمه تنظیم شده است: در قسمت اول آن که در حقیقت شبه مدخل است نویسنده از ویژگی زمینی که درخت محبت در آن کاشته میشود سخن به میان آورده است. در قسم دوم کتاب از فرایند کاشتن محبت و نفوس پذیرای نهال محبت سخن به میان آمده و مطالبی درباره جذب، وعظ و... مطرح شده است. در قسم سوم به موضوع محبت در دو جنبه عام و خاص آن پرداخته شده است. در جنبه عام به مفهوم لغوی محبت، الفاظ مترادف آن و مدلول هر یک از آنها را با استناد بر شواهد شعری و سخنان عرب اشاره شده است. ستایش محبت از منظر شرع و عقل و قیام وجود بر محبت مطالب دیگر این قسم است. در جنبه خاص محبت نیز مطالبی درباره محبت الهی یعنی محبت و عشق انسان به خدا و...مطرح شده است. در قسم چهارم از فرع درخت محبت که معرفت است از آن جهت که حب الهی منجر به معرفت الهی میشود سخن به میان آمده و همچنین به مجاهدات صوفیان از آن جهت که به معرفت منتهی میشود، اشاره شده است. قسم پنجم شامل فروعی است که به موضوع یاد شده مرتبط است. نویسنده از درخت یاد شده شاخههایی در نظر گرفته و در آنها از محبوبها و انواع آنها اعم از خداوند خالق و انسان و... سخن گفته و همچنین به ذکر فلاسفه و عارفان صوفی وحدت وجودی و صوفیان اهل سنت و آرای آنهاپرداخته و در ادامه نشانههای محبت را ذکر کرده است. در خاتمه کتاب به اموری که میتواند به درخت محبت آسیب رساند، اشاره شده است.<ref>مقدمه محقق، ص 41- 44</ref> | ||
نویسنده در نگارش این کتاب از مصادری که در موضوع محبت و یا مرتبط با آن نگاشته شده بهره برده است. وی در این راستا گاهی بدون اشاره به آن مصادر مطالبی را از آنها نقل کرده و گاهی نیز نقل وی همراه با تصرف در عبارات و اشاره به نویسنده بوده است. با وجود نقلهای متعدد نویسنده از مصادر برخی عالمان با رویکری مشخص مانند [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم|ابن سبعین]] و سهروردی، اما به جهت دفع اتهام تاثیرپذیری، از ذکر نام آنان پرهیز کرده است. | نویسنده در نگارش این کتاب از مصادری که در موضوع محبت و یا مرتبط با آن نگاشته شده بهره برده است. وی در این راستا گاهی بدون اشاره به آن مصادر مطالبی را از آنها نقل کرده و گاهی نیز نقل وی همراه با تصرف در عبارات و اشاره به نویسنده بوده است. با وجود نقلهای متعدد نویسنده از مصادر برخی عالمان با رویکری مشخص مانند [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم|ابن سبعین]] و سهروردی، اما به جهت دفع اتهام تاثیرپذیری، از ذکر نام آنان پرهیز کرده است. | ||