۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
#میر سید علی همدانی علاوه بر شروح فصوص، به كتب شيخ اكبر آشنا بوده و در مواردى كه شيخ در فصوص، به كتاب فتوحات مكى اشاره مىكند، شارح با ذكر باب و فصل مطلب مورد نظر، جوينده را به اصل كتاب راهنمايى مىكند و خلاصه بحث مورد نظر را در جملاتى كمحجم و پرمعنى بيان مىكند (متن، ص 83 - 132) و چون اينگونه ارجاعات، در شروح ماقبل نيز مشاهده مىشود، به نظر مىآيد كه در دورههاى نخستين تعليم و تعلم آثار و افكار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، روش تدريس مدرسان، توأمان با ساير كتب و مقالات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بوده است و مدرس، در توضيح معضلات فصوص، شاگردان را به كتب و مقالات ديگر محيىالدين راهنمايى مىكرده است. اين روش، حاكى از وسعت اطلاع و تسلط آنان در تدريس درس خود و اعتقاد به مفاهيم و اصول آن درس بوده است. | #میر سید علی همدانی علاوه بر شروح فصوص، به كتب شيخ اكبر آشنا بوده و در مواردى كه شيخ در فصوص، به كتاب فتوحات مكى اشاره مىكند، شارح با ذكر باب و فصل مطلب مورد نظر، جوينده را به اصل كتاب راهنمايى مىكند و خلاصه بحث مورد نظر را در جملاتى كمحجم و پرمعنى بيان مىكند (متن، ص 83 - 132) و چون اينگونه ارجاعات، در شروح ماقبل نيز مشاهده مىشود، به نظر مىآيد كه در دورههاى نخستين تعليم و تعلم آثار و افكار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، روش تدريس مدرسان، توأمان با ساير كتب و مقالات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بوده است و مدرس، در توضيح معضلات فصوص، شاگردان را به كتب و مقالات ديگر محيىالدين راهنمايى مىكرده است. اين روش، حاكى از وسعت اطلاع و تسلط آنان در تدريس درس خود و اعتقاد به مفاهيم و اصول آن درس بوده است. | ||
#همدانی در شرح خود، نه تنها به شرح مصطلحات قوم توجهى عميق دارد، بلكه به شرح معضلات متن فصوص و عقايد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيز توجهى خاص دارد: | #همدانی در شرح خود، نه تنها به شرح مصطلحات قوم توجهى عميق دارد، بلكه به شرح معضلات متن فصوص و عقايد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيز توجهى خاص دارد: | ||
الف) در مواردى واژههاى اصطلاحى قرآن را با نظر مفسران قرآن شرح مىكند (حمد، ص 11 - 12؛ صلوات، ص 14؛ وراثت، ص 20). | #:الف) در مواردى واژههاى اصطلاحى قرآن را با نظر مفسران قرآن شرح مىكند (حمد، ص 11 - 12؛ صلوات، ص 14؛ وراثت، ص 20). | ||
#:ب) درباره فرق مترادفات معنوى در واژهها توضيح مىدهد و كلام خود را به مباحث معانى و بيان مىكشاند (فرق جود و كرم، ص 15؛ نفث و روع، ص 18؛ مشيت و ارادت، ص 21؛ قدوس و سبوح، ص 101). | |||
ب) درباره فرق مترادفات معنوى در واژهها توضيح مىدهد و كلام خود را به مباحث معانى و بيان مىكشاند (فرق جود و كرم، ص 15؛ نفث و روع، ص 18؛ مشيت و ارادت، ص 21؛ قدوس و سبوح، ص 101). | #:ج) علت مجهول آوردن و يا علل آوردن فعلى را در باب خاصى توضيح مىدهد. (أريتها، ص 16). | ||
#:د) به موارد صرفى و نحوى متن با آگاهى كامل اشاره مىكند و در روشن كردن معنى مىكوشد. (السمع و الطاعة منصوب است... ص 16). | |||
ج) علت مجهول آوردن و يا علل آوردن فعلى را در باب خاصى توضيح مىدهد. (أريتها، ص 16). | #:ه) يكى از مشكلات فهم كتاب فصوص، مراجع ضماير است. شارح، در موارد ضرورى، مراجع ضماير را نشان مىدهد، مانند: | ||
#:#ص 21: ضمير مؤنث در لا يبلغها و اعيانها عايد به اسماء است... | |||
د) به موارد صرفى و نحوى متن با آگاهى كامل اشاره مىكند و در روشن كردن معنى مىكوشد. (السمع و الطاعة منصوب است... ص 16). | #:#ص 23: ضمير «له»، راجع به محل است... | ||
#:#ص 27: ضمير ارواح، عايد به عالم است... | |||
ه) يكى از مشكلات فهم كتاب فصوص، مراجع ضماير است. شارح، در موارد ضرورى، مراجع ضماير را نشان مىدهد، مانند: | #:#ص 30: ضمير در الا تراه، عايد است به انسان كامل... | ||
#:#ص 33: ضمير در ذاته، راجع به احد است... | |||
#ص 21: ضمير مؤنث در لا يبلغها و اعيانها عايد به اسماء است... | #:#ص 44: ضمير در فيه، راجع است به حادث... | ||
#ص 23: ضمير «له»، راجع به محل است... | #:#ص 50: ضمير در هو، شايد كه عايد به عالم باشد... | ||
#ص 27: ضمير ارواح، عايد به عالم است... | #:#ص 55: ضمير در «له»، عايد به عالم و ضمير در عنه... | ||
#ص 30: ضمير در الا تراه، عايد است به انسان كامل... | #:و) گاه در توضيح جملات خبرى و شرطى، گرهگشايى مىكند (ص 24، «و قد كان، به معنى حال است، جواب شرط مقدر است؛ يعنى اذا كان...»). | ||
#ص 33: ضمير در ذاته، راجع به احد است... | #:ز) گاه احتمالات اعتبار جملهها را در شرايط مختلف شرح داده و سپس نظر خود را بيان مىكند (ص 26، «اين جمله را سه اعتبار است...»؛ ص 27، «يعنى جمعيتى كه انسان راست، از سه جهت است...»). | ||
#ص 44: ضمير در فيه، راجع است به حادث... | #:ح) بحث در معانى مفردات (ص 92، س 10، «با در بتقلب، به معنى مع است...»). | ||
#ص 50: ضمير در هو، شايد كه عايد به عالم باشد... | #:ط) بحث در آراى محققان در نحوه استنباط معنى. | ||
#ص 55: ضمير در «له»، عايد به عالم و ضمير در عنه... | #:ى) توضيحات شارح دانشمند با قراينى كه به دست مىدهد، بيانگر اين است كه نسخ متعددى در اختيار داشته است و در شرح كتاب فصوص، اكتفا به يك نسخه نكرده است (ص 26، «...و در بعضى نسخ است كه: و ان فيها فى ما تزعم الاهلية...»). | ||
و) گاه در توضيح جملات خبرى و شرطى، گرهگشايى مىكند (ص 24، «و قد كان، به معنى حال است، جواب شرط مقدر است؛ يعنى اذا كان...»). | |||
ز) گاه احتمالات اعتبار جملهها را در شرايط مختلف شرح داده و سپس نظر خود را بيان مىكند (ص 26، «اين جمله را سه اعتبار است...»؛ ص 27، «يعنى جمعيتى كه انسان راست، از سه جهت است...»). | |||
ح) بحث در معانى مفردات (ص 92، س 10، «با در بتقلب، به معنى مع است...»). | |||
ط) بحث در آراى محققان در نحوه استنباط معنى. | |||
ى) توضيحات شارح دانشمند با قراينى كه به دست مىدهد، بيانگر اين است كه نسخ متعددى در اختيار داشته است و در شرح كتاب فصوص، اكتفا به يك نسخه نكرده است (ص 26، «...و در بعضى نسخ است كه: و ان فيها فى ما تزعم الاهلية...»). | |||
موارد بالا نمونهاى است از مهارت و آگاهى [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]] در حل مشكلات كتاب فصوص؛ هرچند در اين كار، شارحين ديگر نيز توجهى تام دارند، ولى با مقايسه موارد مشابه، لطف بيان و سلاست گفتار و باريكانديشى [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]] چيز ديگرى است. | موارد بالا نمونهاى است از مهارت و آگاهى [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]] در حل مشكلات كتاب فصوص؛ هرچند در اين كار، شارحين ديگر نيز توجهى تام دارند، ولى با مقايسه موارد مشابه، لطف بيان و سلاست گفتار و باريكانديشى [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]] چيز ديگرى است. | ||