علم النقط و الشكل: التاريخ و الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''علم النقط و الشكل: التاريخ و الأصول'''، مجموعه‌ای است از دو کتاب با نام «النقط و الشكل»، یکی از سهل بن محمد بن عثمان بن یزید جشمی، معروف به ابوحاتم سجستانی (متوفی 255ق/869م) و دیگری از ابن سراج، ابوبکر محمد بن سرى بن سهل (متوفای 316ق) که توسط حمد غانم قدوری، جمع‌آوری و منتشر شده است.
'''علم النقط و الشكل: التاريخ و الأصول'''، مجموعه‌ای است از دو کتاب با نام «النقط و الشكل»، یکی از [[ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد|سهل بن محمد بن عثمان بن یزید جشمی]]، معروف به [[ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد|ابوحاتم سجستانی]] (متوفی 255ق/869م) و دیگری از [[ابن سراج، محمد بن سری|ابن سراج، ابوبکر محمد بن سرى بن سهل]] (متوفای 316ق) که توسط [[حمد، غانم قدوری|حمد غانم قدوری]]، جمع‌آوری و منتشر شده است.


در ابتدای کتاب، بحث مفصلی پیرامون نقط (نقطه‌گذاری حروف هم‌شکل) و شکل (زیر و زبر و علامت‌گذاری) در قرآن کریم، به‌عنوان مباحث مقدماتی مطرح گردیده که در آن، ضمن تعریف این دو علم، به مهم‌ترین مصادر و منابع آن، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص9-73</ref>.
در ابتدای کتاب، بحث مفصلی پیرامون نقط (نقطه‌گذاری حروف هم‌شکل) و شکل (زیر و زبر و علامت‌گذاری) در قرآن کریم، به‌عنوان مباحث مقدماتی مطرح گردیده که در آن، ضمن تعریف این دو علم، به مهم‌ترین مصادر و منابع آن، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص9-73</ref>.


کتاب «النقط و الشكل» سجستانی، از نخستین آثاری است که در این موضوع، به رشته تحریر درآمده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص126</ref>. در انتهای کتاب «المحكم في علم نقط المصاحف» ابوعمرو دانی تصریح شده است که بسیاری از آثار نوشته‌شده در این زمینه، مفقود گردیده و چیزی از آنها باقی نمانده است و این امر، اهمیت و ارزش کتاب سجستانی را آشکار می‌سازد<ref>ر.ک: همان، ص127</ref>.
کتاب «النقط و الشكل» [[ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد|سجستانی]]، از نخستین آثاری است که در این موضوع، به رشته تحریر درآمده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص126</ref>. در انتهای کتاب «المحكم في علم نقط المصاحف» ابوعمرو دانی تصریح شده است که بسیاری از آثار نوشته‌شده در این زمینه، مفقود گردیده و چیزی از آنها باقی نمانده است و این امر، اهمیت و ارزش کتاب سجستانی را آشکار می‌سازد<ref>ر.ک: همان، ص127</ref>.


پیرامون روش سجستانی در نگارش این کتاب، باید به این موضوع توجه نمود که در پرداختن به این علم، بنا بر آنچه که دانی در «المحكم» خود بدان اشاره نموده است، دو روش علمی وجود دارد: روش قاریان و اهل مصاحف و روش نحویان و اهل لغت که البته تفاوت زیادی نیز بین آنها وجود ندارد. بااین‌حال، در روش‌شناسی کتاب سجستانی، روش وی را به دلیل استفاده بسیار او از اصطلاحاتی که مختص به نحویان می‌باشد، به روش ایشان نزدیک‌تر دانسته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص125</ref>. پیروی سجستانی از روش نقطه‌گذاری ابوالاسود در ضبط کلمات قرآن کریم در این کتاب، بر این امر دلالت دارد که روش استفاده از علامات که به خلیل منسوب است، تا آن زمان معمول نبوده است<ref>ر.ک: همان، ص122</ref>.
پیرامون روش [[ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد|سجستانی]] در نگارش این کتاب، باید به این موضوع توجه نمود که در پرداختن به این علم، بنا بر آنچه که دانی در «المحكم» خود بدان اشاره نموده است، دو روش علمی وجود دارد: روش قاریان و اهل مصاحف و روش نحویان و اهل لغت که البته تفاوت زیادی نیز بین آنها وجود ندارد. بااین‌حال، در روش‌شناسی کتاب [[ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد|سجستانی]]، روش وی را به دلیل استفاده بسیار او از اصطلاحاتی که مختص به نحویان می‌باشد، به روش ایشان نزدیک‌تر دانسته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص125</ref>. پیروی سجستانی از روش نقطه‌گذاری ابوالاسود در ضبط کلمات قرآن کریم در این کتاب، بر این امر دلالت دارد که روش استفاده از علامات که به خلیل منسوب است، تا آن زمان معمول نبوده است<ref>ر.ک: همان، ص122</ref>.


با بررسی کتاب سجستانی، می‌توان دریافت که در زمان او، اصطلاحاتی در کتابت مصحف معمول بوده که پس از آن، از بین رفته و این امر، فهم آنها را مشکل کرده است؛ مانند «قفا الحرف»، «جبهة الحرف» و «بين يدي الحرف»<ref>ر.ک: همان، ص122-123</ref>.
با بررسی کتاب [[ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد|سجستانی]]، می‌توان دریافت که در زمان او، اصطلاحاتی در کتابت مصحف معمول بوده که پس از آن، از بین رفته و این امر، فهم آنها را مشکل کرده است؛ مانند «قفا الحرف»، «جبهة الحرف» و «بين يدي الحرف»<ref>ر.ک: همان، ص122-123</ref>.


ازآنجایی‌که محقق، شباهت بسیار زیادی میان مطالب این کتاب و کتاب «النقط و الشكل» ابن سراج دیده، که دلیل آن نیز اعتماد هر دو نویسنده به کتاب ابومحمد یحیی مبارک یزیدی و تصریح هر دو به این موضوع می‌باشد، لذا هر دو کتاب را در یک مجموعه گردآوری نموده است<ref>ر.ک: همان، ص99-100</ref>.
ازآنجایی‌که محقق، شباهت بسیار زیادی میان مطالب این کتاب و کتاب «النقط و الشكل» ابن سراج دیده، که دلیل آن نیز اعتماد هر دو نویسنده به کتاب ابومحمد یحیی مبارک یزیدی و تصریح هر دو به این موضوع می‌باشد، لذا هر دو کتاب را در یک مجموعه گردآوری نموده است<ref>ر.ک: همان، ص99-100</ref>.


رساله «النقط و الشكل» ابن سراج، یکی از کهن‌ترین و مهم‌ترین منابع در علم علامت‌گذاری خط قرآن یا خط عربی بشمار می‌رود<ref>ر.ک: مستفید، حمیدرضا، ص5</ref>. ابن سراج در این رساله، عمدتا به دو موضوع نقط و شکل پرداخته است. وی در آغاز، روش نقطه‌گذاری حروف متشابه را بیان می‌کند، سپس به توضیح علائم مختلف می‌پردازد و در این بخش، نخست اعراب‌گذاری نوشته‌های معمولی و سپس اعراب‌گذاری خط قرآن را توضیح می‌دهد. نکته جالب توجه این است که وی نیز همچون پیشینیان و معاصران خود در قرن سوم یا اوایل قرن چهارم هجری- یعنی پس از گذشت سه قرن و اندی از ابتکار ابوالاسود - هنوز بر به‌کارگیری علائم وی در خط قرآن اصرار داشته و از به‌کار بردن علائم خلیل، یعنی: فتحه، ضمه و کسره، امتناع می‌کرده است<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>.
رساله «النقط و الشكل» [[ابن سراج، محمد بن سری|ابن سراج]]، یکی از کهن‌ترین و مهم‌ترین منابع در علم علامت‌گذاری خط قرآن یا خط عربی بشمار می‌رود<ref>ر.ک: مستفید، حمیدرضا، ص5</ref>. [[ابن سراج، محمد بن سری|ابن سراج]] در این رساله، عمدتا به دو موضوع نقط و شکل پرداخته است. وی در آغاز، روش نقطه‌گذاری حروف متشابه را بیان می‌کند، سپس به توضیح علائم مختلف می‌پردازد و در این بخش، نخست اعراب‌گذاری نوشته‌های معمولی و سپس اعراب‌گذاری خط قرآن را توضیح می‌دهد. نکته جالب توجه این است که وی نیز همچون پیشینیان و معاصران خود در قرن سوم یا اوایل قرن چهارم هجری- یعنی پس از گذشت سه قرن و اندی از ابتکار ابوالاسود - هنوز بر به‌کارگیری علائم وی در خط قرآن اصرار داشته و از به‌کار بردن علائم خلیل، یعنی: فتحه، ضمه و کسره، امتناع می‌کرده است<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>.


هرچند هدف اصلی این رساله، نقطه و شکل بوده است، ولی در پاره‌ای موارد، ابن سراج بنا به ضرورت، به مسئله رسم المصحف (نگارش و املای کلمات قرآن) نیز اشاراتی دارد. آنچه در این میان فوق‌العاده حائز اهمیت است، این است که این رساله، نشان می‌دهد که ابوعمر بصری (از قراء سبعه)، یزیدی و ابن سراج، برخلاف ابوعمرودانی - که از بزرگ‌ترین علمای علم رسم‌ المصحف بشمار می‌آید - به‌طور صددرصد، قائل به توقیفی بودن رسم المصحف، نبوده‌اند؛ به‌عنوان نمونه، ابن سراج در بحث کتابت کلمه «أنبئكم»، به‌جای استناد به روش مصاحف پیشین در کتابت این کلمه - آن‌گونه که روش دانی در «المقنع» است - از قول یزیدی و ابوعمر بصری، به ذکر قاعده و نظر اخفش و سیبویه می‌پردازد. وی در قسمت دیگر، به مسئله وقف و انواع مختلف آن در زبان عربی - اعم از اسکان، روم، اشمام و تشدید - اشاره کرده و برای هریک، علامتی معرفی می‌کند. وی در بحث علامت‌گذاری خصوص غیر قرآنی - و به تعبیر خودش «شكل الدفاتر» - نیز به این علائم، پرداخته است: فتحه، ضمه، کسره، سکون، علامت ادغام، اماله و علامت همزه<ref>ر.ک: همان</ref>.
هرچند هدف اصلی این رساله، نقطه و شکل بوده است، ولی در پاره‌ای موارد، [[ابن سراج، محمد بن سری|ابن سراج]] بنا به ضرورت، به مسئله رسم المصحف (نگارش و املای کلمات قرآن) نیز اشاراتی دارد. آنچه در این میان فوق‌العاده حائز اهمیت است، این است که این رساله، نشان می‌دهد که ابوعمر بصری (از قراء سبعه)، یزیدی و [[ابن سراج، محمد بن سری|ابن سراج]]، برخلاف ابوعمرودانی - که از بزرگ‌ترین علمای علم رسم‌ المصحف بشمار می‌آید - به‌طور صددرصد، قائل به توقیفی بودن رسم المصحف، نبوده‌اند؛ به‌عنوان نمونه، [[ابن سراج، محمد بن سری|ابن سراج]] در بحث کتابت کلمه «أنبئكم»، به‌جای استناد به روش مصاحف پیشین در کتابت این کلمه - آن‌گونه که روش دانی در «المقنع» است - از قول یزیدی و ابوعمر بصری، به ذکر قاعده و نظر [[اخفش، سعید بن مسعده|اخفش]] و [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سیبویه]] می‌پردازد. وی در قسمت دیگر، به مسئله وقف و انواع مختلف آن در زبان عربی - اعم از اسکان، روم، اشمام و تشدید - اشاره کرده و برای هریک، علامتی معرفی می‌کند. وی در بحث علامت‌گذاری خصوص غیر قرآنی - و به تعبیر خودش «شكل الدفاتر» - نیز به این علائم، پرداخته است: فتحه، ضمه، کسره، سکون، علامت ادغام، اماله و علامت همزه<ref>ر.ک: همان</ref>.


==پانویس==
==پانویس==