شرح منازل السائرين (لخمی‌ اسکندری): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۵: خط ۳۵:
شرح حاضر، که قدیمی‌ترین شرح منازل است که به دست ما رسیده، شرحی است بلیغ، مختصر و واضح، به‌دور از اغراض شخصی و آشکارکننده عجز خویش در برابر عبارات دشوار، که البته گاه، به نقد مطالب متن نیز می‌پردازد<ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه قبل از ح</ref>.
شرح حاضر، که قدیمی‌ترین شرح منازل است که به دست ما رسیده، شرحی است بلیغ، مختصر و واضح، به‌دور از اغراض شخصی و آشکارکننده عجز خویش در برابر عبارات دشوار، که البته گاه، به نقد مطالب متن نیز می‌پردازد<ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه قبل از ح</ref>.


این شرح ارزشمند، از کامل‌ترین و بهترین شروح منازل السائرين است<ref>ر.ک: همان، صفحه ل</ref>.
این شرح ارزشمند، از کامل‌ترین و بهترین شروح [[منازل السائرين]] است<ref>ر.ک: همان، صفحه ل</ref>.


==نسخه تحقیق==
==نسخه تحقیق==
شرح حاضر تنها یک نسخه خطی دارد که در کتابخانه ظاهریه دمشق، موجود است و توسط ناسخ مغربی، به املای عبدالمعطی نوشته شده است. او از شاگردان خاص مؤلف بوده و مؤلف جمیع تألیفات خود را به وی هدیه کرده و اجازه روایت اقوال خود را نیز به او داده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ح</ref>.
شرح حاضر تنها یک نسخه خطی دارد که در کتابخانه ظاهریه دمشق، موجود است و توسط ناسخ مغربی، به املای [[لخمی‌ اسکندری، عبدالمعطی‌ بن‌ محمود|عبدالمعطی]] نوشته شده است. او از شاگردان خاص مؤلف بوده و مؤلف جمیع تألیفات خود را به وی هدیه کرده و اجازه روایت اقوال خود را نیز به او داده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ح</ref>.


==انگیزه و روش==
==انگیزه و روش==
مصنف به تقاضای دوست یا شاگرد خود، که در طریق تصوف وارد شده و در فهم کتاب منازل السائرين مشکل داشته است،
مصنف به تقاضای دوست یا شاگرد خود، که در طریق تصوف وارد شده و در فهم کتاب [[منازل السائرين]] مشکل داشته است،
به شرح اشارات در کتاب و توضیح فرق بین درجات و مقامات می‌پردازد.
به شرح اشارات در کتاب و توضیح فرق بین درجات و مقامات می‌پردازد.
وی به دفاع از خواجه انصاری در مقابل کسانی که فقط با دیده مادی به عقیده فنا نگریسته و وی را از صاحبان خواب دانسته‌اند، می‌پردازد. او برای رسیدن به مقصود خود، پله‌پله به شرح می‌پردازد و می‌گوید: «در حد امکان خود به دیده کسی که می‌خواهد بفهمد و بفهماند و در موارد عدم اطلاع سخن نگوید، به کتاب وی نگریسته‌ام». وی با به‌کار بردن عبارت «الله أعلم» در جایی که به شرح خود یقین ندارد، تواضع خود را در برابر انصاری نشان می‌دهد<ref>ر.ک: همان، صفحه ط</ref>.
 
وی به دفاع از [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه انصاری]] در مقابل کسانی که فقط با دیده مادی به عقیده فنا نگریسته و وی را از صاحبان خواب دانسته‌اند، می‌پردازد. او برای رسیدن به مقصود خود، پله‌پله به شرح می‌پردازد و می‌گوید: «در حد امکان خود به دیده کسی که می‌خواهد بفهمد و بفهماند و در موارد عدم اطلاع سخن نگوید، به کتاب وی نگریسته‌ام». وی با به‌کار بردن عبارت «الله أعلم» در جایی که به شرح خود یقین ندارد، تواضع خود را در برابر انصاری نشان می‌دهد<ref>ر.ک: همان، صفحه ط</ref>.


==نظر شارح در سلوک==
==نظر شارح در سلوک==
شرح مقدمه، شامل ملحوظات مهمی در شمول مقامات و دخول در هر مرحله بعد از مرحله قبل است، اما در فقره بیست‌ونه، شارح، شرح خود از سلوک برطبق کتاب منازل را چنین بیان می‌کند: «هر انسانی برحسب خواسته و مزاج خاص خود، اجزای ده‌گانه مذکور انصاری را درک می‌کند، اما گاهی به همه مقامات یک جزء، نمی‌رسد؛ بنابراین وقتی نسبت بین اجزا و مقامات چنین است، لازم است که تمییزی آشکار بین درجات سه‌گانه نزد عبدالله انصاری در هر بابی از ابواب مربوطه، نیز نهاده شود». شارح، تلاش زیادی در این زمینه می‌کند و این، نکته مهم در شرح وی است.
شرح مقدمه، شامل ملحوظات مهمی در شمول مقامات و دخول در هر مرحله بعد از مرحله قبل است، اما در فقره بیست‌ونه، شارح، شرح خود از سلوک برطبق کتاب منازل را چنین بیان می‌کند: «هر انسانی برحسب خواسته و مزاج خاص خود، اجزای ده‌گانه مذکور انصاری را درک می‌کند، اما گاهی به همه مقامات یک جزء، نمی‌رسد؛ بنابراین وقتی نسبت بین اجزا و مقامات چنین است، لازم است که تمییزی آشکار بین درجات سه‌گانه نزد عبدالله انصاری در هر بابی از ابواب مربوطه، نیز نهاده شود». شارح، تلاش زیادی در این زمینه می‌کند و این، نکته مهم در شرح وی است.
وی نشان می‌دهد که چگونه هر درجه‌ای برتر از درجه قبل از خود می‌باشد... این ملاحظات، ما را قادر می‌سازد که تصور شارح از کمال روحی و معنای پیشرفتِ رساننده به آن را، دریابیم و آن فقط با ولایتی که خداوند در نفس انسان می‌گذارد، حاصل می‌شود...<ref>ر.ک: همان، صفحه ط - ی</ref>.
وی نشان می‌دهد که چگونه هر درجه‌ای برتر از درجه قبل از خود می‌باشد... این ملاحظات، ما را قادر می‌سازد که تصور شارح از کمال روحی و معنای پیشرفتِ رساننده به آن را، دریابیم و آن فقط با ولایتی که خداوند در نفس انسان می‌گذارد، حاصل می‌شود...<ref>ر.ک: همان، صفحه ط - ی</ref>.


==روش عبدالمعطی در شرح منازل==
==روش عبدالمعطی در شرح منازل==
# در آیات قرآن، شارح تلاش می‌کند که ثابت کند آیه در جای مناسب آمده و تفسیر ارائه‌شده، درست است و ارتباط آن را با مقام مورد بحث روشن و تأویلات فریبنده و خطا را، دور کند و هنگامی که نسبت بین آیه و مقام آشکار نباشد، تلاش دارد که نسبت را تبیین و ظاهر کند و در برخی موارد که توجیه نسبت ممکن نباشد، یادآور می‌شود که انصاری، آیه را در بیان تفسیر مقام، نیاورده، بلکه از باب ذکر آورده است.
# در آیات قرآن، شارح تلاش می‌کند که ثابت کند آیه در جای مناسب آمده و تفسیر ارائه‌شده، درست است و ارتباط آن را با مقام مورد بحث روشن و تأویلات فریبنده و خطا را، دور کند و هنگامی که نسبت بین آیه و مقام آشکار نباشد، تلاش دارد که نسبت را تبیین و ظاهر کند و در برخی موارد که توجیه نسبت ممکن نباشد، یادآور می‌شود که انصاری، آیه را در بیان تفسیر مقام، نیاورده، بلکه از باب ذکر آورده است.
# سعی عبدالمعطی در شرح مقامات و محدوده آن‌ها، اعجاب‌انگیز است، اما در برخی موارد بر بیان خواجه در تعریف مقامات، نقد وارد می‌کند؛ مانند مقام انابه، حرمت، شکر، صدق، ذکر، بصیرت و معرفت.
# سعی [[لخمی‌ اسکندری، عبدالمعطی‌ بن‌ محمود|عبدالمعطی]] در شرح مقامات و محدوده آن‌ها، اعجاب‌انگیز است، اما در برخی موارد بر بیان خواجه در تعریف مقامات، نقد وارد می‌کند؛ مانند مقام انابه، حرمت، شکر، صدق، ذکر، بصیرت و معرفت.
در سیر شرح آشکار می‌شود که تعریف برخی مقامات و اصطلاحات، مخصوص وی است.
در سیر شرح آشکار می‌شود که تعریف برخی مقامات و اصطلاحات، مخصوص وی است.
# در شرح درجات هر باب از ابواب، امانت را در بیان نظر خواجه انصاری و اتقان و استحکام آن حفظ می‌نماید و آن را به ذهن و درک مخاطب نزدیک می‌کند و عبارات مشکل را با کمک تشبیهات و استعارات شرح می‌دهد. بیانات وی در باب زهد، رضا، تفویض و بصیرت، مطالب دور از شرع را کنار می‌زند. همان طور که در تعریف مقامات به خواجه انتقاداتی وارد می‌کند، در شرح ابواب نیز انتقادهایی را بیان می‌‌نماید؛ مانند باب رجا، اخلاص، شوق و سرور. در شرح‌‌ و تفصیلی که بیان می‌کند، آراء کلامی و صوفیانه وی نمایان می‌شود و نظر او در برخی مسائل مانند ذات و صفات خداوند تعالی، عقل و شرع، روح و قلب، اعتراف به اینکه رسول، تنها معلم در معاملات بین عبد و مولاست، انکار حلول و...، فهمیده می‌شود.
# در شرح درجات هر باب از ابواب، امانت را در بیان نظر خواجه انصاری و اتقان و استحکام آن حفظ می‌نماید و آن را به ذهن و درک مخاطب نزدیک می‌کند و عبارات مشکل را با کمک تشبیهات و استعارات شرح می‌دهد. بیانات وی در باب زهد، رضا، تفویض و بصیرت، مطالب دور از شرع را کنار می‌زند. همان طور که در تعریف مقامات به خواجه انتقاداتی وارد می‌کند، در شرح ابواب نیز انتقادهایی را بیان می‌‌نماید؛ مانند باب رجا، اخلاص، شوق و سرور. در شرح‌‌ و تفصیلی که بیان می‌کند، آراء کلامی و صوفیانه وی نمایان می‌شود و نظر او در برخی مسائل مانند ذات و صفات خداوند تعالی، عقل و شرع، روح و قلب، اعتراف به اینکه رسول، تنها معلم در معاملات بین عبد و مولاست، انکار حلول و...، فهمیده می‌شود.