شرح منازل السائرين (لخمی اسکندری)
شرح منازل السائرين، اثر لخمی اسکندری، عبدالمعطی بن محمود (تولد: ح 575ق)، در موضوع تصوف، علوم و اسرار آن است، که آن را در توضیح مطالب منازل السائرين ابواسماعیل، عبدالله بن ابىمنصور انصارى (۳۹8 -۴۸۱ق)، معروف به پیر هرات، به زبان عربی، نگاشته است.
| شرح منازل السائرين(لخمی اسکندری، عبدالمعطی بن محمود) | |
|---|---|
| پدیدآوران | لخمی اسکندری، عبدالمعطی بن محمود (نويسنده)
انصاری، عبد الله بن محمد (نویسنده) بورکوی، سرژ دولوژیه دو (مصحح) |
| عنوانهای دیگر | منازل السائرين. شرح |
| ناشر | المعهد العلمي الفرنسي للآثار الشرقية |
| مکان نشر | مصر - قاهره |
| سال نشر | 1333ش - 1954م |
| چاپ | 1 |
| موضوع | انصاری، عبد الله بن محمد، 396 - 481ق. منازل السایرین - نقد و تفسیر - عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 - تصوف - متون قدیمی تا قرن 14 |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | 8028م 8الف 282/6 BP |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
جایگاه منازل السائرين
کتاب منازل السائرين، از مهمترین و گرانسنگترین آثاری است که در اخلاق عملی تألیف شده است؛ به همین خاطر از متون درسی حوزههای عرفان و تصوف اسلامی میباشد و عارفان و دانشمندان فراوانی به شرح آن پرداختهاند.
جایگاه شرح
شرح حاضر، که قدیمیترین شرح منازل است که به دست ما رسیده، شرحی است بلیغ، مختصر و واضح، بهدور از اغراض شخصی و آشکارکننده عجز خویش در برابر عبارات دشوار، که البته گاه، به نقد مطالب متن نیز میپردازد[۱].
این شرح ارزشمند، از کاملترین و بهترین شروح منازل السائرين است[۲].
نسخه تحقیق
شرح حاضر تنها یک نسخه خطی دارد که در کتابخانه ظاهریه دمشق، موجود است و توسط ناسخ مغربی، به املای عبدالمعطی نوشته شده است. او از شاگردان خاص مؤلف بوده و مؤلف جمیع تألیفات خود را به وی هدیه کرده و اجازه روایت اقوال خود را نیز به او داده است[۳].
انگیزه و روش
مصنف به تقاضای دوست یا شاگرد خود، که در طریق تصوف وارد شده و در فهم کتاب منازل السائرين مشکل داشته است، به شرح اشارات در کتاب و توضیح فرق بین درجات و مقامات میپردازد.
وی به دفاع از خواجه انصاری در مقابل کسانی که فقط با دیده مادی به عقیده فنا نگریسته و وی را از صاحبان خواب دانستهاند، میپردازد. او برای رسیدن به مقصود خود، پلهپله به شرح میپردازد و میگوید: «در حد امکان خود به دیده کسی که میخواهد بفهمد و بفهماند و در موارد عدم اطلاع سخن نگوید، به کتاب وی نگریستهام». وی با بهکار بردن عبارت «الله أعلم» در جایی که به شرح خود یقین ندارد، تواضع خود را در برابر انصاری نشان میدهد[۴].
نظر شارح در سلوک
شرح مقدمه، شامل ملحوظات مهمی در شمول مقامات و دخول در هر مرحله بعد از مرحله قبل است، اما در فقره بیستونه، شارح، شرح خود از سلوک برطبق کتاب منازل را چنین بیان میکند: «هر انسانی برحسب خواسته و مزاج خاص خود، اجزای دهگانه مذکور انصاری را درک میکند، اما گاهی به همه مقامات یک جزء، نمیرسد؛ بنابراین وقتی نسبت بین اجزا و مقامات چنین است، لازم است که تمییزی آشکار بین درجات سهگانه نزد عبدالله انصاری در هر بابی از ابواب مربوطه، نیز نهاده شود». شارح، تلاش زیادی در این زمینه میکند و این، نکته مهم در شرح وی است.
وی نشان میدهد که چگونه هر درجهای برتر از درجه قبل از خود میباشد... این ملاحظات، ما را قادر میسازد که تصور شارح از کمال روحی و معنای پیشرفتِ رساننده به آن را، دریابیم و آن فقط با ولایتی که خداوند در نفس انسان میگذارد، حاصل میشود...[۵].
روش عبدالمعطی در شرح منازل
- در آیات قرآن، شارح تلاش میکند که ثابت کند آیه در جای مناسب آمده و تفسیر ارائهشده، درست است و ارتباط آن را با مقام مورد بحث روشن و تأویلات فریبنده و خطا را، دور کند و هنگامی که نسبت بین آیه و مقام آشکار نباشد، تلاش دارد که نسبت را تبیین و ظاهر کند و در برخی موارد که توجیه نسبت ممکن نباشد، یادآور میشود که انصاری، آیه را در بیان تفسیر مقام، نیاورده، بلکه از باب ذکر آورده است.
- سعی عبدالمعطی در شرح مقامات و محدوده آنها، اعجابانگیز است، اما در برخی موارد بر بیان خواجه در تعریف مقامات، نقد وارد میکند؛ مانند مقام انابه، حرمت، شکر، صدق، ذکر، بصیرت و معرفت.
در سیر شرح آشکار میشود که تعریف برخی مقامات و اصطلاحات، مخصوص وی است.
- در شرح درجات هر باب از ابواب، امانت را در بیان نظر خواجه انصاری و اتقان و استحکام آن حفظ مینماید و آن را به ذهن و درک مخاطب نزدیک میکند و عبارات مشکل را با کمک تشبیهات و استعارات شرح میدهد. بیانات وی در باب زهد، رضا، تفویض و بصیرت، مطالب دور از شرع را کنار میزند. همان طور که در تعریف مقامات به خواجه انتقاداتی وارد میکند، در شرح ابواب نیز انتقادهایی را بیان مینماید؛ مانند باب رجا، اخلاص، شوق و سرور. در شرح و تفصیلی که بیان میکند، آراء کلامی و صوفیانه وی نمایان میشود و نظر او در برخی مسائل مانند ذات و صفات خداوند تعالی، عقل و شرع، روح و قلب، اعتراف به اینکه رسول، تنها معلم در معاملات بین عبد و مولاست، انکار حلول و...، فهمیده میشود.
- در بحث فنا، تلاش وی دفاع از خواجه در مقابل تأویلات باطله است و در شرح معنای فنا در توضیح درجه سوم، بهتفصیل در ارتباط فنا و جمع، با آوردن مثالهای مختلف، بحث میکند[۶].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه محقق.