۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
[[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] در همسازکردن ناهمسازها (یا ظاهراً ناهمسازها) کارشناس ماهر آن است. از کلمۀ رند که پیش از سراسر بار منفی داشته و بر مردم «محیل و غدار و حیلهباز و منکر و لاابالی و بیقید» اطلاق میشده، در ترکیب با عارف کلمهای میسازد به معنای کسی که به والاترین مقام تفکر و رفتار دست یافته است. عشق به خدا را با عشق انسان به هم میآمیزد. به خرابات معنایی میدهد که هم والاترین مدرسۀ عشق است و هم مکان شادی حافظانه. مِی را هم در جام الست مینوشد و هم در جام خیامی و سرانجام هم خود را برای والاترین مقامهای بهشتی آماده میکند و هم «ملامتگر» عیار میشود و ضمن راهیافتن به اوج اخلاق و معنویت به لذایذ مشروع این جهانی میپردازد و خلاصه آنکه در سلسلۀ اندیشۀ ایرانی، خیام را استادانه با مولوی آشتی میدهد. | [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] در همسازکردن ناهمسازها (یا ظاهراً ناهمسازها) کارشناس ماهر آن است. از کلمۀ رند که پیش از سراسر بار منفی داشته و بر مردم «محیل و غدار و حیلهباز و منکر و لاابالی و بیقید» اطلاق میشده، در ترکیب با عارف کلمهای میسازد به معنای کسی که به والاترین مقام تفکر و رفتار دست یافته است. عشق به خدا را با عشق انسان به هم میآمیزد. به خرابات معنایی میدهد که هم والاترین مدرسۀ عشق است و هم مکان شادی حافظانه. مِی را هم در جام الست مینوشد و هم در جام خیامی و سرانجام هم خود را برای والاترین مقامهای بهشتی آماده میکند و هم «ملامتگر» عیار میشود و ضمن راهیافتن به اوج اخلاق و معنویت به لذایذ مشروع این جهانی میپردازد و خلاصه آنکه در سلسلۀ اندیشۀ ایرانی، [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] را استادانه با [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] آشتی میدهد. | ||
از نظر سیاسی عصر [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] یکی از ناآرامترین و آشفتهترین دورانهای سیاسی تاریخ کشور ما است. امیرا یکی پس از دیگری میآمدهاند و ستم میکردهاند و پس از چند صباح به دست خونخواری دیگر واژگون میشدهاند. جالب است که [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] در چنین محیطی و در چنین دورانی به یکی از قلههای بلند اندیشۀ بشری دست یافته و در دورانی که کین و خشونت بیش از هر زمانی رواج داشته، سرود عشقی بیکران به یادگار نهاده است. | از نظر سیاسی عصر [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] یکی از ناآرامترین و آشفتهترین دورانهای سیاسی تاریخ کشور ما است. امیرا یکی پس از دیگری میآمدهاند و ستم میکردهاند و پس از چند صباح به دست خونخواری دیگر واژگون میشدهاند. جالب است که [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] در چنین محیطی و در چنین دورانی به یکی از قلههای بلند اندیشۀ بشری دست یافته و در دورانی که کین و خشونت بیش از هر زمانی رواج داشته، سرود عشقی بیکران به یادگار نهاده است. | ||