حافظ اندیشه؛ نظری به اندیشۀ حافظ همراه با انتقادگونه‌‌ای از تصوف

    از ویکی‌نور
    حافظ اندیشه
    حافظ اندیشه؛ نظری به اندیشۀ حافظ همراه با انتقادگونه‌‌ای از تصوف
    پدیدآورانرحیمی، مصطفی (نویسنده)
    ناشرفرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیم
    مکان نشرتهران
    سال نشر1398
    شابک2ـ106ـ490ـ600ـ978
    موضوعحافظ، شمس الدين محمد، - 792ق. - نقد و تفسير شعر فارسی - قرن 8ق. - تاريخ و نقد
    کد کنگره
    ‏2ح3ر / 5435 PIR

    حافظ اندیشه؛ نظری به اندیشۀ حافظ همراه با انتقادگونه‌‌ای از تصوف تألیف مصطفی رحیمی، نویسنده در این کتاب به اندیشۀ حافظ پرداخته و در پرتو اندیشۀ مدرن جنبه‌های گونه‌گون اندیشۀ حافظ را از پس زیبایی و خیره‌کنندگی غزل‌هایش تحلیل می‌کند.

    گزارش کتاب

    حافظ در همساز‌کردن ناهمسازها (یا ظاهراً ناهمسازها) کارشناس ماهر آن است. از کلمۀ رند که پیش از سراسر بار منفی داشته و بر مردم «محیل و غدار و حیله‌باز و منکر و لاابالی و بی‌قید» اطلاق می‌شده، در ترکیب با عارف کلمه‌ای می‌سازد به معنای کسی که به والاترین مقام تفکر و رفتار دست یافته است. عشق به خدا را با عشق انسان به هم می‌آمیزد. به خرابات معنایی می‌دهد که هم والاترین مدرسۀ عشق است و هم مکان شادی حافظانه. مِی را هم در جام الست می‌نوشد و هم در جام خیامی و سرانجام هم خود را برای والاترین مقام‌های بهشتی آماده می‌کند و هم «ملامت‌گر» عیار می‌شود و ضمن راه‌یافتن به اوج اخلاق و معنویت به لذایذ مشروع این جهانی می‌پردازد و خلاصه آنکه در سلسلۀ اندیشۀ ایرانی، خیام را استادانه با مولوی آشتی می‌دهد.

    از نظر سیاسی عصر حافظ یکی از ناآرام‌ترین و آشفته‌ترین دوران‌های سیاسی تاریخ کشور ما است. امیرا یکی پس از دیگری می‌آمده‌اند و ستم می‌کرده‌اند و پس از چند صباح به دست خونخواری دیگر واژگون می‌شده‌اند. جالب است که حافظ در چنین محیطی و در چنین دورانی به یکی از قله‌های بلند اندیشۀ بشری دست یافته و در دورانی که کین و خشونت بیش از هر زمانی رواج داشته، سرود عشقی بی‌کران به یادگار نهاده است.

    غرابت و ابداع کار شعر است؛ ولی هدف نباید فراموش شود. گاهی جذابیت کلمه و ترکیب کلام گوینده را از مسیر معقول منحرف رکده و به بیراهه می‌کشاند. شاعر نه کرسی فلک را زیر پای اندیشه می‌گذارد تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان بزند. حافظ که بیش از هر شاعر ایرانی به کلمه توجه دارد، اهل اینگونه زیاده‌روی‌ها نیست. برای او هم البته رستاخیز کلمات مطرح است؛ ولی به اعتبار رستاخیز معانی. او در عشق و رندی ـ دو کلمۀ مورد پسندش ـ معانی و مفاهیمی نهاده که هیچ‌کس تا بدان روز به بلندی نرسیده و پس از او هم کسی از آن حد تجاوز نکرده است.

    نویسنده در این کتاب به اندیشۀ حافظ پرداخته و در پرتو اندیشۀ مدرن جنبه‌های گونه‌گون اندیشۀ حافظ را از پس زیبایی و خیره‌کنندگی غزل‌هایش تحلیل می‌کند. او «همسازکردن ناهمسازها» را ایدۀ بنیادین حافظ تلقی می‌کند و با ارجاعات مفید و مختص می‌کوشد که ابعاد پنهان «نظریۀ عشق و رندی» را در نظام اندیشۀ حافظ آشکار کند و همچنین نشان دهد که کدام سویه‌های اندیشۀ حافظ با نظریات فلسفی عصر مدرن تلاقی می‌کند و کدام سویه‌ها با آن متفاوت است. نویسنده پردۀ نقش شعر حافظ را کنار می‌زند تا از ورای آن انسان و جهان مطلوب حافظ را بازشناسد. در این میانه معنا و جایگاه یکایک گزاره‌های شعر حافظ در نظام اندیشۀ او به زبانی روشن تشریح می‌شود.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها