۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''دیوان اثیرالدین اخسیکتی''' مجموعه اشعار اثیرالدین محمد بن ابیطاهر اخسیکتی (متوفی 609ق) معروف به اثیرالدین اخسیکتی از شعرا و قصیدهپردازان معروف قرن ششم هجری با مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمود براتی | '''دیوان اثیرالدین اخسیکتی''' مجموعه اشعار [[اثیر اخسیكتی|اثیرالدین محمد بن ابیطاهر اخسیکتی]] (متوفی 609ق) معروف به [[اثیر اخسیكتی|اثیرالدین اخسیکتی]] از شعرا و قصیدهپردازان معروف قرن ششم هجری با مقدمه، تصحیح و تعلیقات [[محمود براتی خوانساری]]، [[اثیر اخسیكتی|ابوالفضل محمد بن طاهر اثیرالدین اخسیکتی]] در تذکرههای نزدیک به زمانۀ او به [[اثیر اخسیكتی|اثیر اخسیکتی]] معروف است. [[اثیر اخسیكتی|اثیر]] نیز خود را به همین نام خوانده و به خاستگاه خاندانش، اخسیکت در شمال رود سیحون از سرزمین فرغانه اشاره کرده. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
ابوالفضل محمد بن طاهر اثیرالدین اخسیکتی در تذکرههای نزدیک به زمانۀ او به اثیر اخسیکتی معروف است. اثیر نیز خود را به همین نام خوانده و به خاستگاه خاندانش، اخسیکت در شمال رود سیحون از سرزمین فرغانه اشاره کرده و خویش را چنین معرفی کرده است: | [[اثیر اخسیكتی|ابوالفضل محمد بن طاهر اثیرالدین اخسیکتی]] در تذکرههای نزدیک به زمانۀ او به اثیر اخسیکتی معروف است. اثیر نیز خود را به همین نام خوانده و به خاستگاه خاندانش، اخسیکت در شمال رود سیحون از سرزمین فرغانه اشاره کرده و خویش را چنین معرفی کرده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''آنم که حسد برد بر امروز دیم''|2='' جانم، خردم، دلم، ندانم که چیم''}} | {{ب|''آنم که حسد برد بر امروز دیم''|2='' جانم، خردم، دلم، ندانم که چیم''}} | ||
{{ب|''چون پرسیدی راست بگویم که کیم''|2=''سلطان سخن اثیر اخسیکتیم''}} | {{ب|''چون پرسیدی راست بگویم که کیم''|2=''سلطان سخن اثیر اخسیکتیم''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
اخسیکت که اثیر خود را منسوب به آن کرده، شهری است قدیمی از ولایت فرغانه بر ساحل شمالی سیردریا در قرن چهارم هـ. پایتخت فرغانه بود. | اخسیکت که [[اثیر اخسیكتی|اثیر]] خود را منسوب به آن کرده، شهری است قدیمی از ولایت فرغانه بر ساحل شمالی سیردریا در قرن چهارم هـ. پایتخت فرغانه بود. | ||
دربارۀ زمان ولادت اثیرالدین در کتب تذکره مطلبی نوشته نشده است؛ اما مهمترین واقعۀ روزگار اثیر که مسیر زندگی و معیشت او را دگرگونه کرده، فتنۀ غز در سالهای 550 و 551 هـ. بود که خراسان غارت شد و سنجر به دست ترکان غز گرفتار آمد و شهرهای خراسان، بهویژه دارالملک مرو و نیشابور ویران و غارت شد. فتنۀ غز باعث شد دربار شاعرپروری سنجر از رونق بیفتد. از شعر اثیر پیداست که او از آن دربار پررونق بهرهای نبرده و پیش از آنکه بتواند شایستگی هنریاش را نشان دهد پایههای حکومت طولانی سنجر ویران شد؛ زیرا اثیر تنها از مرگ سنجر سخن گفته است یا با تعبیرات و ترکیباتی مثل زخم خنجر سنجر یا تخت ملکشاهی و تاج سنجری از شکوه و بزرگی دوران او یاد کرده تا مدح دیگران را بگوید. بنابراین زندگی اثیر را در دو دوره باید مورد مطالعه قرار داد: اول پیش از حملۀ ترکان غز و مرگ سنجر که در خراسان به تحصیل علم و تجربه پرداخته و دوم پس از فرار از حادثه و زندگیاش در دربار سلجوقیان بهویژه در همدان و دربار اتابکان آذربایجان و مناطق تحت نفوذ آنان. اثیر سالها پس از سال 593 هـ. زیسته است؛ زیرا در دیوانش یکی دو بار از مرگ خاقانی شروانی یاد کرده و احتمالاً به شروانشاه اخستان یا حاکم دیگری که ممدوح خاقانی بوده، تسلیت گفته است. تقیالدین کاشانی مرگ او را سال 608 هـ. دانسته است. | دربارۀ زمان ولادت [[اثیر اخسیكتی|اثیرالدین]] در کتب تذکره مطلبی نوشته نشده است؛ اما مهمترین واقعۀ روزگار اثیر که مسیر زندگی و معیشت او را دگرگونه کرده، فتنۀ غز در سالهای 550 و 551 هـ. بود که خراسان غارت شد و سنجر به دست ترکان غز گرفتار آمد و شهرهای خراسان، بهویژه دارالملک مرو و نیشابور ویران و غارت شد. فتنۀ غز باعث شد دربار شاعرپروری سنجر از رونق بیفتد. از شعر اثیر پیداست که او از آن دربار پررونق بهرهای نبرده و پیش از آنکه بتواند شایستگی هنریاش را نشان دهد پایههای حکومت طولانی سنجر ویران شد؛ زیرا اثیر تنها از مرگ سنجر سخن گفته است یا با تعبیرات و ترکیباتی مثل زخم خنجر سنجر یا تخت ملکشاهی و تاج سنجری از شکوه و بزرگی دوران او یاد کرده تا مدح دیگران را بگوید. بنابراین زندگی اثیر را در دو دوره باید مورد مطالعه قرار داد: اول پیش از حملۀ ترکان غز و مرگ سنجر که در خراسان به تحصیل علم و تجربه پرداخته و دوم پس از فرار از حادثه و زندگیاش در دربار سلجوقیان بهویژه در همدان و دربار اتابکان آذربایجان و مناطق تحت نفوذ آنان. اثیر سالها پس از سال 593 هـ. زیسته است؛ زیرا در دیوانش یکی دو بار از مرگ خاقانی شروانی یاد کرده و احتمالاً به شروانشاه اخستان یا حاکم دیگری که ممدوح خاقانی بوده، تسلیت گفته است. تقیالدین کاشانی مرگ او را سال 608 هـ. دانسته است. | ||
اثیر به سبب شرایط اجتماعی حاکم بر زمانۀ او مردی سفرپیشه بود؛ یعنی اوضاع ناپایدار حاکمان سلجوقی که بهویژه پس از سنجر آشفتهتر شد، دربار و کانونهای قدرت مختلفی شکل گرفت؛ بهگونهای که او و شاعرانی چون او را ناچار به سفر از شهری به شهری دیگر میکرد؛ چنانکه به علت بههمریختن اوضاع خراسان پس از حملۀ ترکان غز ابتدا از مرو به نیشابور و سپس به عراق آمد و در عراق هم پیوسته بین شهرهای همدان، زنجان، قزوین، ری و احتمالاً اصفهان، تبریز، نخجوان، خوی و در نهایت خلخال در رفتوآمد بود. | اثیر به سبب شرایط اجتماعی حاکم بر زمانۀ او مردی سفرپیشه بود؛ یعنی اوضاع ناپایدار حاکمان سلجوقی که بهویژه پس از سنجر آشفتهتر شد، دربار و کانونهای قدرت مختلفی شکل گرفت؛ بهگونهای که او و شاعرانی چون او را ناچار به سفر از شهری به شهری دیگر میکرد؛ چنانکه به علت بههمریختن اوضاع خراسان پس از حملۀ ترکان غز ابتدا از مرو به نیشابور و سپس به عراق آمد و در عراق هم پیوسته بین شهرهای همدان، زنجان، قزوین، ری و احتمالاً اصفهان، تبریز، نخجوان، خوی و در نهایت خلخال در رفتوآمد بود. | ||
اثیر مانند انوری و خاقانی و دیگران از دانشهای زمانه برخوردار بود؛ بهگونهای که در مراحل از زندگی در زنگان ناچار با برپاکردن مجلس درس به تربیت شاگرد پرداخته است. وی بخشی از عمر خود را نیز برای کسب علم کیمیا و بهدست آوردن اکسیر صرف کرده است. کوششهای علمی او نشان میدهد که او میخواست روزیاش تنها به شغل شاعری وابسته نباشد. این رویکرد در شعر او نیز بازتاب یافته است و خود را دارای زبانی که ترجمان رموز ازل است و ادریسگونه نامیده است و توجه او بر معنی بیش از لفظ بوده است. | [[اثیر اخسیكتی|اثیر]] مانند [[انوری، محمد بن محمد|انوری]] و [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی]] و دیگران از دانشهای زمانه برخوردار بود؛ بهگونهای که در مراحل از زندگی در زنگان ناچار با برپاکردن مجلس درس به تربیت شاگرد پرداخته است. وی بخشی از عمر خود را نیز برای کسب علم کیمیا و بهدست آوردن اکسیر صرف کرده است. کوششهای علمی او نشان میدهد که او میخواست روزیاش تنها به شغل شاعری وابسته نباشد. این رویکرد در شعر او نیز بازتاب یافته است و خود را دارای زبانی که ترجمان رموز ازل است و ادریسگونه نامیده است و توجه او بر معنی بیش از لفظ بوده است. | ||
اثیر هم علما و فقهای شافعی بهویژه آل خجند و هم علما و فقهای حنفی و آل صاعد را ستوده و در شعرش تمایل به تقریب مذاهب هم دیده میشود. همچنین به طور خاص خاندان علویان همدان را بسیار مدح گفته و خود را برکشیدۀ آنان میداند و در هر فرصتی با صراحت و صمیمیت خاصی از خاندان عصمت و طهارت سخن گفته و به فضایل آنان پرداخته است. او مثل سنایی با اینکه در مدایحش خلفای دیگر را ستوده، ولی آنگاه که به حضرت علی (ع) رسیده، بیشتر به شوق و هیجان آمده و ارادت خویش را به آن حضرت بهتمامی اظهار داشته و با ظرافت فضیلت او را بر دیگران با تعبیر «کز بعد ارغنون نرسد پشه را فغان» آشکار کرده است. | [[اثیر اخسیكتی|اثیر]] هم علما و فقهای شافعی بهویژه آل خجند و هم علما و فقهای حنفی و آل صاعد را ستوده و در شعرش تمایل به تقریب مذاهب هم دیده میشود. همچنین به طور خاص خاندان علویان همدان را بسیار مدح گفته و خود را برکشیدۀ آنان میداند و در هر فرصتی با صراحت و صمیمیت خاصی از خاندان عصمت و طهارت سخن گفته و به فضایل آنان پرداخته است. او مثل [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] با اینکه در مدایحش خلفای دیگر را ستوده، ولی آنگاه که به [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] رسیده، بیشتر به شوق و هیجان آمده و ارادت خویش را به آن حضرت بهتمامی اظهار داشته و با ظرافت فضیلت او را بر دیگران با تعبیر «کز بعد ارغنون نرسد پشه را فغان» آشکار کرده است. | ||
اثیرالدین در دو حوزۀ سبکی زیسته است؛ یعنی در آغاز در خراسان و سپس در عراق آمده است؛ به همین دلیل میتوان او را حلقۀ اتصال سبک خراسانی و سبک عراقی دانست؛ زیرا کوشیده شکوه استحکام ساختار و طنین و سختگی سبک خراسانی را با لطافت و روانی و سادگی و توجه به معنای ژرف با هم جمع کند و میزان دلپذیری و تأثیرگذاری شعر را فزونی بخشد؛ بنابراین سبک شعری او را میتوان سبک بینابین خراسانی و عراقی دانست؛ بهگونهای که زمینه را برای شکلگیری سبک عراقی در قرن هفتم فراهم کرده است. | [[اثیر اخسیكتی|اثیرالدین]] در دو حوزۀ سبکی زیسته است؛ یعنی در آغاز در خراسان و سپس در عراق آمده است؛ به همین دلیل میتوان او را حلقۀ اتصال سبک خراسانی و سبک عراقی دانست؛ زیرا کوشیده شکوه استحکام ساختار و طنین و سختگی سبک خراسانی را با لطافت و روانی و سادگی و توجه به معنای ژرف با هم جمع کند و میزان دلپذیری و تأثیرگذاری شعر را فزونی بخشد؛ بنابراین سبک شعری او را میتوان سبک بینابین خراسانی و عراقی دانست؛ بهگونهای که زمینه را برای شکلگیری سبک عراقی در قرن هفتم فراهم کرده است. | ||
او بیشتر قالبهای شعری که تا آن زمان رایج بوده را به کار گرفته است؛ قالبهای قصیده، غزل، قطعه، مثنوی و رباعی در دیوان او وجود دارد. تعداد قصاید او به 135 قصیده میرسد. در قصیده به عثمان مختاری بیشتر از دیگران توجه داشته اما از خود نیز ابتکاراتی به خرج داده و کوشیده از چارچوب تکراری ساختار قصاید قرن پنج فاصله بگیرد. | او بیشتر قالبهای شعری که تا آن زمان رایج بوده را به کار گرفته است؛ قالبهای قصیده، غزل، قطعه، مثنوی و رباعی در دیوان او وجود دارد. تعداد قصاید او به 135 قصیده میرسد. در قصیده به عثمان مختاری بیشتر از دیگران توجه داشته اما از خود نیز ابتکاراتی به خرج داده و کوشیده از چارچوب تکراری ساختار قصاید قرن پنج فاصله بگیرد. | ||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
این تصحیح از دیوان اثیرالدین که پس از حدود شصت سال انجام شده، بر اساس یازده نسخه صورت پذیرفته است. نسخۀ اساس مربوط به قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم است که دیوان کامل اثیر با دوازده هزار بیت شعر است که نسبت به دیوان چاپشدۀ قبلی تقریباً دوبرابر است. این نسخۀ پربرگ، بارزترین نسخهای است که از اثیر در دست است. این نسخه در کتابخانۀ حکیم اوغلو علی پاشا موجود است.<ref>[https://literaturelib.com/books/4293 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | این تصحیح از دیوان اثیرالدین که پس از حدود شصت سال انجام شده، بر اساس یازده نسخه صورت پذیرفته است. نسخۀ اساس مربوط به قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم است که دیوان کامل اثیر با دوازده هزار بیت شعر است که نسبت به دیوان چاپشدۀ قبلی تقریباً دوبرابر است. این نسخۀ پربرگ، بارزترین نسخهای است که از اثیر در دست است. این نسخه در کتابخانۀ حکیم اوغلو علی پاشا موجود است.<ref>[https://literaturelib.com/books/4293 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> | ||