دیوان اثیرالدین اخسیکتی (با تصحیح براتی خوانساری)

دیوان اثیرالدین اخسیکتی مجموعه اشعار اثیرالدین محمد بن ابی‌طاهر اخسیکتی (متوفی 609ق) معروف به اثیرالدین اخسیکتی از شعرا و قصیده‌پردازان معروف قرن ششم هجری با مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمود براتی خوانساری، ابوالفضل محمد بن طاهر اثیرالدین اخسیکتی در تذکره‌های نزدیک به زمانۀ او به اثیر اخسیکتی معروف است. اثیر نیز خود را به همین نام خوانده و به خاستگاه خاندانش، اخسیکت در شمال رود سیحون از سرزمین فرغانه اشاره کرده.

دیوان اثیرالدین اخسیکتی
دیوان اثیرالدین اخسیکتی (با تصحیح براتی خوانساری)
پدیدآوراناثیر اخسیكتی (نویسنده) براتی خوانساری، محمود (محقق، مصحح و تعلیقات)
ناشرسخن
مکان نشرتهران
سال نشر1398
شابک4ـ971ـ372ـ964ـ978
کد کنگره

گزارش کتاب

ابوالفضل محمد بن طاهر اثیرالدین اخسیکتی در تذکره‌های نزدیک به زمانۀ او به اثیر اخسیکتی معروف است. اثیر نیز خود را به همین نام خوانده و به خاستگاه خاندانش، اخسیکت در شمال رود سیحون از سرزمین فرغانه اشاره کرده و خویش را چنین معرفی کرده است:

آنم که حسد برد بر امروز دیم جانم، خردم، دلم، ندانم که چیم
چون پرسیدی راست بگویم که کیمسلطان سخن اثیر اخسیکتیم

اخسیکت که اثیر خود را منسوب به آن کرده، شهری است قدیمی از ولایت فرغانه بر ساحل شمالی سیردریا در قرن چهارم ه. پایتخت فرغانه بود.

دربارۀ زمان ولادت اثیرالدین در کتب تذکره مطلبی نوشته نشده است؛ اما مهم‌ترین واقعۀ روزگار اثیر که مسیر زندگی و معیشت او را دگرگونه کرده، فتنۀ غز در سال‌های 550 و 551 ه. بود که خراسان غارت شد و سنجر به دست ترکان غز گرفتار آمد و شهرهای خراسان، به‌ویژه دارالملک مرو و نیشابور ویران و غارت شد. فتنۀ غز باعث شد دربار شاعرپروری سنجر از رونق بیفتد. از شعر اثیر پیداست که او از آن دربار پررونق بهره‌ای نبرده و پیش از آنکه بتواند شایستگی هنری‌اش را نشان دهد پایه‌های حکومت طولانی سنجر ویران شد؛ زیرا اثیر تنها از مرگ سنجر سخن گفته است یا با تعبیرات و ترکیباتی مثل زخم خنجر سنجر یا تخت ملکشاهی و تاج سنجری از شکوه و بزرگی دوران او یاد کرده تا مدح دیگران را بگوید. بنابراین زندگی اثیر را در دو دوره باید مورد مطالعه قرار داد: اول پیش از حملۀ ترکان غز و مرگ سنجر که در خراسان به تحصیل علم و تجربه پرداخته و دوم پس از فرار از حادثه و زندگی‌اش در دربار سلجوقیان به‌ویژه در همدان و دربار اتابکان آذربایجان و مناطق تحت نفوذ آنان. اثیر سال‌ها پس از سال 593 ه. زیسته است؛ زیرا در دیوانش یکی دو بار از مرگ خاقانی شروانی یاد کرده و احتمالاً به شروانشاه اخستان یا حاکم دیگری که ممدوح خاقانی بوده، تسلیت گفته است. تقی‌الدین کاشانی مرگ او را سال 608 ه. دانسته است.

اثیر به سبب شرایط اجتماعی حاکم بر زمانۀ او مردی سفرپیشه بود؛ یعنی اوضاع ناپایدار حاکمان سلجوقی که به‌ویژه پس از سنجر آشفته‌تر شد، دربار و کانون‌های قدرت مختلفی شکل گرفت؛ به‌گونه‌ای که او و شاعرانی چون او را ناچار به سفر از شهری به شهری دیگر می‌کرد؛ چنان‌که به علت به‌هم‌ریختن اوضاع خراسان پس از حملۀ ترکان غز ابتدا از مرو به نیشابور و سپس به عراق آمد و در عراق هم پیوسته بین شهرهای همدان، زنجان، قزوین، ری و احتمالاً اصفهان، تبریز، نخجوان، خوی و در نهایت خلخال در رفت‌و‌آمد بود.

اثیر مانند انوری و خاقانی و دیگران از دانش‌های زمانه برخوردار بود؛ به‌گونه‌ای که در مراحل از زندگی در زنگان ناچار با برپاکردن مجلس درس به تربیت شاگرد پرداخته است. وی بخشی از عمر خود را نیز برای کسب علم کیمیا و به‌دست آوردن اکسیر صرف کرده است. کوشش‌های علمی او نشان می‌دهد که او می‌خواست روزی‌اش تنها به شغل شاعری وابسته نباشد. این رویکرد در شعر او نیز بازتاب یافته است و خود را دارای زبانی که ترجمان رموز ازل است و ادریس‌گونه نامیده است و توجه او بر معنی بیش از لفظ بوده است.

اثیر هم علما و فقهای شافعی به‌ویژه آل خجند و هم علما و فقهای حنفی و آل صاعد را ستوده و در شعرش تمایل به تقریب مذاهب هم دیده می‌شود. همچنین به طور خاص خاندان علویان همدان را بسیار مدح گفته و خود را برکشیدۀ آنان می‌داند و در هر فرصتی با صراحت و صمیمیت خاصی از خاندان عصمت و طهارت سخن گفته و به فضایل آنان پرداخته است. او مثل سنایی با اینکه در مدایحش خلفای دیگر را ستوده، ولی آنگاه که به حضرت علی(ع) رسیده، بیشتر به شوق و هیجان آمده و ارادت خویش را به آن حضرت به‌تمامی اظهار داشته و با ظرافت فضیلت او را بر دیگران با تعبیر «کز بعد ارغنون نرسد پشه را فغان» آشکار کرده است.

اثیرالدین در دو حوزۀ سبکی زیسته است؛ یعنی در آغاز در خراسان و سپس در عراق آمده است؛ به همین دلیل می‌توان او را حلقۀ اتصال سبک خراسانی و سبک عراقی دانست؛ زیرا کوشیده شکوه استحکام ساختار و طنین و سختگی سبک خراسانی را با لطافت و روانی و سادگی و توجه به معنای ژرف با هم جمع کند و میزان دل‌پذیری و تأثیرگذاری شعر را فزونی بخشد؛ بنابراین سبک شعری او را می‌توان سبک بینابین خراسانی و عراقی دانست؛ به‌گونه‌ای که زمینه را برای شکل‌گیری سبک عراقی در قرن هفتم فراهم کرده است.

او بیشتر قالب‌های شعری که تا آن زمان رایج بوده را به کار گرفته است؛ قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، مثنوی و رباعی در دیوان او وجود دارد. تعداد قصاید او به 135 قصیده می‌رسد. در قصیده به عثمان مختاری بیشتر از دیگران توجه داشته اما از خود نیز ابتکاراتی به خرج داده و کوشیده از چارچوب تکراری ساختار قصاید قرن پنج فاصله بگیرد.

غزل‌های اثیر بسیار تأثیرگذار است و دوستان و رقبای او همچون ظهیر فاریابی بر برتری غزل او گواهی داده‌اند. او غزل‌سرایی قرن ششم را از شکل خطی خارج کرده است؛ به‌گونه‌ای که از ساختار قصیده فاصله گرفته است؛ یعنی محور افقی غزل را تقویت کرده و با اندیشه‌ورزی به غزل عمق بیشتری بخشیده است.

او در شمار یکی از رباعی‌سرایان بزرگ قرن ششم است و تعداد رباعیات او در این دیوان 562 رباعی است. رباعی‌های او در برخی مجموعه‌ها و تذکره‌ها از جمله «نزهة المجالس» راه یافته است. برخی رباعی‌های او حکیمانه و رندانه است و نگاهی ژرف به مسائل و موضوعات مختلف دارد.

زبان اثیر زبان خراسانی است. تعداد واژگان کهن در شعر او بسیار است که نشان‌دهندۀ تأثیر زبان خراسانی در شعر اوست. واژه‌هایی چون آژده، براه، بوز استر، ایرمان، کناغ، تروند، برجاس، تنجیر و......

این تصحیح از دیوان اثیرالدین که پس از حدود شصت سال انجام شده، بر اساس یازده نسخه صورت پذیرفته است. نسخۀ اساس مربوط به قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم است که دیوان کامل اثیر با دوازده هزار بیت شعر است که نسبت به دیوان چاپ‌شدۀ قبلی تقریباً دوبرابر است. این نسخۀ پربرگ، بارزترین نسخه‌ای است که از اثیر در دست است. این نسخه در کتابخانۀ حکیم اوغلو علی پاشا موجود است.[۱]

پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها