۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURبانگ خاموشJ1.jpg | عنوان =بانگ خاموش | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = هاشمپور سبحانی، توفیق (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =نگاه معاصر | مکان نشر =تهران | سال نشر =1398 | کد اتوما...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''بانگ خاموش؛ نوشتههایی درباره شاهنامه و فردوسی، مولانا و آثارش''' تألیف توفیق هاشمپور سبحانی (متولد 1317ش)، این کتاب در سه بخش دربرگیرندۀ مجموعهای از نوشتارها و مقالات دربارۀ شاهنامه و فردوسی و همچنین مولانا و آثار اوست. نویسنده در کتاب جدید خود کوشیده تا با توجه به تجربیاتش در حوزه تألیف و ترجمه، به نکاتی دربارۀ فردوسی و اثر سترگ او شاهنامه و همچنین مولانا و مثنوی اشاره کند. | '''بانگ خاموش؛ نوشتههایی درباره شاهنامه و فردوسی، مولانا و آثارش''' تألیف [[هاشمپور سبحانی، توفیق|توفیق هاشمپور سبحانی]] (متولد 1317ش)، این کتاب در سه بخش دربرگیرندۀ مجموعهای از نوشتارها و مقالات دربارۀ [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] و [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] و همچنین [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و آثار اوست. نویسنده در کتاب جدید خود کوشیده تا با توجه به تجربیاتش در حوزه تألیف و ترجمه، به نکاتی دربارۀ [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] و اثر سترگ او [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] و همچنین [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و [[مثنوی معنوی|مثنوی]] اشاره کند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب در سه بخش تدوین شده است. | کتاب در سه بخش تدوین شده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
این کتاب در سه بخش دربرگیرندۀ مجموعهای از نوشتارها و مقالات دربارۀ شاهنامه و فردوسی و همچنین مولانا و آثار اوست. نویسنده در کتاب جدید خود کوشیده تا با توجه به تجربیاتش در حوزه تألیف و ترجمه، به نکاتی دربارۀ فردوسی و اثر سترگ او شاهنامه و همچنین مولانا و مثنوی اشاره کند. | این کتاب در سه بخش دربرگیرندۀ مجموعهای از نوشتارها و مقالات دربارۀ [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] و [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] و همچنین [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و آثار اوست. نویسنده در کتاب جدید خود کوشیده تا با توجه به تجربیاتش در حوزه تألیف و ترجمه، به نکاتی دربارۀ فردوسی و اثر سترگ او [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] و همچنین [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و [[مثنوی معنوی|مثنوی]] اشاره کند. | ||
بخش اول کتاب که به شاهنامه و فردوسی اختصاص دارد، دربرگیرندۀ هشت نوشتار است. نویسنده در بخشی از این کتاب به ترجمههایی که از شاهنامه در سالهای متمادی به زبانهای مختلف صورت گرفته، میپردازد و معتقد است ترجمه شاهنامه به زبانهای اروپایی سبب شد تا این اثر شهرتی عالمگیر یابد و در نظر اهل فن، به عنوان یک شاهکار ادبی معرفی شود. | بخش اول کتاب که به [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] و [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] اختصاص دارد، دربرگیرندۀ هشت نوشتار است. نویسنده در بخشی از این کتاب به ترجمههایی که از شاهنامه در سالهای متمادی به زبانهای مختلف صورت گرفته، میپردازد و معتقد است ترجمه شاهنامه به زبانهای اروپایی سبب شد تا این اثر شهرتی عالمگیر یابد و در نظر اهل فن، به عنوان یک شاهکار ادبی معرفی شود. | ||
در بخشی از اولین نوشتار این بخش میخوانیم: «شاهنامه با آنکه از نظر صور خیال ترجمهناپذیر است، محتوای آن طوری است که تاکنون به بسیاری از زبانها ترجمه شده است. اصولی که فردوسی خود بدانها معتقد بوده، پنج اصل است که در جایجای شاهنامه تکرار شده است. ترکی زبانی است که 12 ترجمه از شاهنامه از آن زبان در دست است. شاهنامه در دربار پادشاهان ترک خوانده میشد. دانشوران ترک، فردوسی را بزرگ میداشتند. شریف معروف به شریفی از شاعران سدۀ دهم هجری شاهنامه را در بحر هزج مسدّس (مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل یا فعولن) به ترکی ترجمه کرده است». | در بخشی از اولین نوشتار این بخش میخوانیم: «شاهنامه با آنکه از نظر صور خیال ترجمهناپذیر است، محتوای آن طوری است که تاکنون به بسیاری از زبانها ترجمه شده است. اصولی که فردوسی خود بدانها معتقد بوده، پنج اصل است که در جایجای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] تکرار شده است. ترکی زبانی است که 12 ترجمه از [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] از آن زبان در دست است. [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] در دربار پادشاهان ترک خوانده میشد. دانشوران ترک، [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] را بزرگ میداشتند. شریف معروف به شریفی از شاعران سدۀ دهم هجری شاهنامه را در بحر هزج مسدّس (مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل یا فعولن) به ترکی ترجمه کرده است». | ||
«اما از روزی که شاهنامه به زبانهای اروپایی ترجمه شده، با آنکه دقایق و ظرایف فکری و هنری شاهنامه در ترجمه انتقالپذیر نبوده، ادبشناسان اروپایی پیامهای انسانی و لطایف اندیشۀ فردوسی را نیک دریافتهاند و آن را از شاهکارهای ادبی و فکری جهان شمردهاند. یان ریپکا، خاورشناس نامدار چک، دربارۀ شاهنامه نوشته است: «حقیقتی مسلّم است که در پهنۀ گیتی هیچ ملّت دیگری دارای یک چنین حماسۀ با عظمتی نیست که مشتمل بر تمام سنّتهای تاریخی وی از دوران تاریک اساطیر تا اواسط سدۀ هفتم باشد». | «اما از روزی که شاهنامه به زبانهای اروپایی ترجمه شده، با آنکه دقایق و ظرایف فکری و هنری شاهنامه در ترجمه انتقالپذیر نبوده، ادبشناسان اروپایی پیامهای انسانی و لطایف اندیشۀ فردوسی را نیک دریافتهاند و آن را از شاهکارهای ادبی و فکری جهان شمردهاند. یان ریپکا، خاورشناس نامدار چک، دربارۀ شاهنامه نوشته است: «حقیقتی مسلّم است که در پهنۀ گیتی هیچ ملّت دیگری دارای یک چنین حماسۀ با عظمتی نیست که مشتمل بر تمام سنّتهای تاریخی وی از دوران تاریک اساطیر تا اواسط سدۀ هفتم باشد». | ||
بخش دوم کتاب با سیزده نوشتار اختصاص به مولوی و آثار او بهویژه مثنوی دارد. در این بخش نویسنده افزون بر اشارهای به زندگی و حیات و ممات شمس تبریزی و حسامالدین | بخش دوم کتاب با سیزده نوشتار اختصاص به [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و آثار او بهویژه [[مثنوی معنوی|مثنوی]] دارد. در این بخش نویسنده افزون بر اشارهای به زندگی و حیات و ممات شمس تبریزی و [[حسامالدین چلبی]]، به ارتباط [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و [[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزی]] نیز نظری افکنده است. در قسمتی از نوشتار «مولوی و آثار او» دربارۀ مولانا میخوانیم: «مولانا با دیروز و فردا کاری ندارد. او انگشت روی نقطههایی میگذارد که از آغاز انسان اولیه روی آن نقطهها اندیشیده است، امروز هم میاندیشد. میتوان این اندیشهها را مشترکات اندیشۀ بشری نامید. آنچه بشر دیروز را خوشحال یا غمگین میکرد، امروز هم به قدرت خود باقی است. مولانا آن نقطهها را شناخته است. مگر جدیدترین حرفی که ما امروز میزنیم، گفتگوی تمدنها نیست؟ مولانا این گفتگو را از قرن هفتم آغاز کرده است. داستانهایی که از زندگی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] نقل شده است که نشان میدهد که وی در قرن هفتم با کشیشان مسیحی و خاخامهای یهودی نشست و برخاست داشته و احترامآمیز با آنان رفتار میکرده است». (ص 259) | ||
بخش سوم این کتاب با نه نوشتار اختصاص به مباحثی پیرامون مکاتب عرفانی و مباحثی از این قبیل دارد. در این بخش سه نوشتار نیز به یونس امره اختصاص داده شده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/4385 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | بخش سوم این کتاب با نه نوشتار اختصاص به مباحثی پیرامون مکاتب عرفانی و مباحثی از این قبیل دارد. در این بخش سه نوشتار نیز به یونس امره اختصاص داده شده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/4385 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||