۱۴۶٬۷۳۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:فاقد تصویر روی جلد' به '') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''التربیة الإسلامیة و فلاسفتها'''، تألیف محمد عطیة | '''التربیة الإسلامیة و فلاسفتها'''، تألیف [[الابراشی، محمد عطیة|محمد عطیة الابراشی]]، کتابی است که با تکیه بر اندیشههای تربیتى دانشمندان مسلمان، گوشههایى از نظام تعلیم و تربیت اسلامى، معرفى شده است و به مقولاتى چون: کتابخانه، آموزش عالى، تربیت اخلاقى، هدفهای تربیتى، نمونگى تربیت اسلامى، نگاه اسلام به علم، جایگاههای آموزشى، آموزش زن، فراگیر و آموزگار، تنبیه، نکاتى دربارۀ مواد آموزشى، اصول تربیتى، روشهای تدریس و دیدگاههای تربیتى بو على، غزالى و ابن خلدون پرداخته شده است. کتاب داراى بیست فصل است. | ||
در فصل یکم، سخن از آداب تعلیم و تربیت نزد عرب جاهلى است. این اعراب یا صحرانشین بودند و یا شهرنشین، و هریک تربیت ویژهای داشتهاند که بدانها اشارت مىرود. براى آشنایى با تربیت نزد اعراب صحرانشین از هدفهای تربیتى، وسائل آن، چگونگى پرورش فرزند، جایگاه زن در تربیت عصر جاهلى و بلاغت زن مسلمان[!]یاد مىشود آنگاه از تربیت عربهای شهرنشین، عمالقه عراق، مدرسههای آنها و تأثیر تربیتى عربهای جاهلى بر تربیت پس از اسلام سخن مىرود. | در فصل یکم، سخن از آداب تعلیم و تربیت نزد عرب جاهلى است. این اعراب یا صحرانشین بودند و یا شهرنشین، و هریک تربیت ویژهای داشتهاند که بدانها اشارت مىرود. براى آشنایى با تربیت نزد اعراب صحرانشین از هدفهای تربیتى، وسائل آن، چگونگى پرورش فرزند، جایگاه زن در تربیت عصر جاهلى و بلاغت زن مسلمان[!]یاد مىشود آنگاه از تربیت عربهای شهرنشین، عمالقه عراق، مدرسههای آنها و تأثیر تربیتى عربهای جاهلى بر تربیت پس از اسلام سخن مىرود. | ||
فصل دوم. هدفهای تربیت اسلامى: ا)تربیت اخلاقى؛ اینگونه تربیت، بهواقع روح تربیت اسلامى است؛ البته این به معناى نادیده انگاشتن تربیت بدنى، عقلى، علمى و عملى نیست؛ ب)توجه به دین و دنیا؛ تربیت اسلامى از فروگذاردن دین به نفع دنیا یا دنیا به نفع دین بازمىدارد و به تلاش براى دین و دنیا مىخواند؛ ج)توجه به جنبههای مادى زندگى، تربیت اسلامى تنها به دین و اخلاق و روح نمىخواند، بل به امور مادى هم نظر دارد، گرچه این امور نسبت به تربیت دینى و اخلاقى و روحى جنبۀ فرعى دارند؛ د)آموزش و یادگیرى علم براى خود علم، از آنجا که دانشآموزى، فطرى انسان است، مسلمانان بسیارى از دانشها را تنها براى پاسخ به این خواست سرشتى خویش مىآموختند از نگاه آنان علم برترین چیزها و لذتبخشترین آنها بوده است؛ ه)تربیت فنى-حرفهای براى بهدست آوردن روزى و گذران زندگى؛ تربیت اسلامى در کنار تربیت دینى، اخلاقى و روحى، تربیت و آموزش فنى و حرفهای را لازم مىداند تا بتوان از راه آن زندگى شرافتمندانه داشت. | فصل دوم. هدفهای تربیت اسلامى: | ||
ا)تربیت اخلاقى؛ اینگونه تربیت، بهواقع روح تربیت اسلامى است؛ البته این به معناى نادیده انگاشتن تربیت بدنى، عقلى، علمى و عملى نیست؛ | |||
ب)توجه به دین و دنیا؛ تربیت اسلامى از فروگذاردن دین به نفع دنیا یا دنیا به نفع دین بازمىدارد و به تلاش براى دین و دنیا مىخواند؛ | |||
ج)توجه به جنبههای مادى زندگى، تربیت اسلامى تنها به دین و اخلاق و روح نمىخواند، بل به امور مادى هم نظر دارد، گرچه این امور نسبت به تربیت دینى و اخلاقى و روحى جنبۀ فرعى دارند؛ | |||
د)آموزش و یادگیرى علم براى خود علم، از آنجا که دانشآموزى، فطرى انسان است، مسلمانان بسیارى از دانشها را تنها براى پاسخ به این خواست سرشتى خویش مىآموختند از نگاه آنان علم برترین چیزها و لذتبخشترین آنها بوده است؛ ه)تربیت فنى-حرفهای براى بهدست آوردن روزى و گذران زندگى؛ تربیت اسلامى در کنار تربیت دینى، اخلاقى و روحى، تربیت و آموزش فنى و حرفهای را لازم مىداند تا بتوان از راه آن زندگى شرافتمندانه داشت. | |||
فصل سوم. تربیت اسلامى، نمونۀ تربیت برتر است: چنانچه تربیت اسلامى را با نظامهای نوین تربیتى بسنجیم، درمىیابیم که تربیت اسلامى، قرنها پیش از غرب، بسیارى از نکات تربیتى را که غرب تازه بدانها پى برده است در قالب اصل، روش و هدف یادآور شده است؛ مانند: آزادى ycarcomed در آموزش، تربیت اخلاقى نیکو، رعایت تفاوتهای فردى در آموزش، با هر فراگیر درخور فهمش سخن گفتن، تربیت استقلالى و متکى بر اعتماد نفس دانشآموز، رعایت استعدادهای فطرى و غرایز طبیعى فرد در حرفهای که به او آموزش داده مىشود، دانش دوستى و گوشهگیرى براى بررسیهای علمى، بهرهگیرى از سخنرانى و مناظره در آموزش، نرمش در رفتار و برخورد با کودک، توجه به کتابخانههای عمومى و خصوصى. | فصل سوم. تربیت اسلامى، نمونۀ تربیت برتر است: چنانچه تربیت اسلامى را با نظامهای نوین تربیتى بسنجیم، درمىیابیم که تربیت اسلامى، قرنها پیش از غرب، بسیارى از نکات تربیتى را که غرب تازه بدانها پى برده است در قالب اصل، روش و هدف یادآور شده است؛ مانند: آزادى ycarcomed در آموزش، تربیت اخلاقى نیکو، رعایت تفاوتهای فردى در آموزش، با هر فراگیر درخور فهمش سخن گفتن، تربیت استقلالى و متکى بر اعتماد نفس دانشآموز، رعایت استعدادهای فطرى و غرایز طبیعى فرد در حرفهای که به او آموزش داده مىشود، دانش دوستى و گوشهگیرى براى بررسیهای علمى، بهرهگیرى از سخنرانى و مناظره در آموزش، نرمش در رفتار و برخورد با کودک، توجه به کتابخانههای عمومى و خصوصى. | ||
| خط ۶۳: | خط ۷۱: | ||
فصل هفدهم. روشهای عام تدریس: در این فصل از مطالب زیر یاد مىشود: حفظ مطالب، تکرار، همخوانى، یادآورى، فهم، استفاده از آموزگار ویژه براى هر ماده درسى، چگونگى تدریس شعر، سفر در پى دانش، آزادى استاد و شاگرد در گزینش و تغییر درس و شاگرد و استاد، املا و استملا، استفاده از معید در تدریس. آنگاه روش تدریس در کلاسهای عالى مىآید؛ یعنى، یکى از شاگردان بخشى از متن درسى را با صداى بلند مىخواند، سپس استاد آن را شرح مىدهد و جوانب گوناگونش را مىکاود و رأى خویش را مىآورد و موضوع را با موضوعات همانند آن مىسنجد و سرانجام به شاگردان فرصت مىدهد دربارۀ درس پرسش کنند. سخنرانى، مناظره و امتحان از دیگر روشهای عام آموزشى است که بدانها پرداخته مىشود. | فصل هفدهم. روشهای عام تدریس: در این فصل از مطالب زیر یاد مىشود: حفظ مطالب، تکرار، همخوانى، یادآورى، فهم، استفاده از آموزگار ویژه براى هر ماده درسى، چگونگى تدریس شعر، سفر در پى دانش، آزادى استاد و شاگرد در گزینش و تغییر درس و شاگرد و استاد، املا و استملا، استفاده از معید در تدریس. آنگاه روش تدریس در کلاسهای عالى مىآید؛ یعنى، یکى از شاگردان بخشى از متن درسى را با صداى بلند مىخواند، سپس استاد آن را شرح مىدهد و جوانب گوناگونش را مىکاود و رأى خویش را مىآورد و موضوع را با موضوعات همانند آن مىسنجد و سرانجام به شاگردان فرصت مىدهد دربارۀ درس پرسش کنند. سخنرانى، مناظره و امتحان از دیگر روشهای عام آموزشى است که بدانها پرداخته مىشود. | ||
در فصل هیجدهم تا بیستم، نخست به زندگى | در فصل هیجدهم تا بیستم، نخست به زندگى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلى]]، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] و [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] اشارتى کوتاه مىرود، آنگاه جوانب گوناگون اندیشههای تربیتى آنها کاویده مىشود<ref>رفیعی، بهروز، ص151-156</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||