پرش به محتوا

داراشکوه بابری، شاهزاده هند: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
|کد مؤلف =AUTHORCODE126779AUTHORCODE}}
|کد مؤلف =AUTHORCODE126779AUTHORCODE}}


'''شاهزاده هند داراشکوه بابری''' (1024- 1069ق)، پسر ارشد و ولیعهد شاه‌جهان امپراطور گورکانی هند، نویسنده، مترجم، شاعر، عارف و هنرمند خوشنویس، او دارای تألیفاتی به زبان فارسی است. دو اثر برجسته او ترجمه اوپانیشادها به زبان فارسی و کتاب مجمع‌البحرین در تقریب دو آیین اسلام و هندو است.  
'''شاهزاده هند داراشکوه بابری''' (1024- 1069ق)، پسر ارشد و ولیعهد شاه‌جهان امپراطور گورکانی هند، نویسنده، مترجم، شاعر، عارف و هنرمند خوشنویس، او دارای تألیفاتی به زبان فارسی است. دو اثر برجسته او ترجمه اوپانیشادها به زبان فارسی و کتاب [[مجمع البحرين (داراش‍ک‍وه‌ ب‍اب‍ری)|مجمع‌ البحرین]] در تقریب دو آیین اسلام و هندو است.  


==ولادت==
==ولادت==
خط ۴۹: خط ۴۹:


==تحصیلات==
==تحصیلات==
ملا عبداللطیف سلطان پوری، از فلاسفه بزرگ حنفی مذهب هند،آموزش شاهزادۀ جوان را به عهده گرفت و عشق به فلسفه و عرفان را به او القا کرد. دارا شکوه طبق رسوم متداول در دربار پادشاهان گورکانی آداب و معارف زمان خود را فرا گرفت. ابتدا به خواندن قرآن و احادیث پرداخت و از همان آغاز جوانی به تفسیرو درک قشری کتاب مقدس بسنده نکرد. در خوشنویسی ماهر شد و بر فنون نظامی تسلط کامل یافت.
ملا عبداللطیف سلطان پوری، از فلاسفه بزرگ حنفی مذهب هند،آموزش شاهزادۀ جوان را به عهده گرفت و عشق به فلسفه و عرفان را به او القا کرد. دارا شکوه طبق رسوم متداول در دربار پادشاهان گورکانی آداب و معارف زمان خود را فرا گرفت. ابتدا به خواندن قرآن و احادیث پرداخت و از همان آغاز جوانی به تفسیر و درک قشری کتاب مقدس بسنده نکرد. بلکه برای کسب دانش و ادب نزد عارفان مسلمان، و هند و....رفت و حتی با یهودیانی نظیر سرمد کاشانی مباحثه و نشست و برخاست داشت.
 
در خوشنویسی ماهر شد و بر فنون نظامی تسلط کامل یافت.
   
   
میرک شیخ ، شیخ‌ احمد دهلوی نیز از اساتید و اعاظم داراشکوه بودند که نام آنان در سفینة الاولیاء آمده و در حسنات‌العارفین از استادان دیگر خود یادی کرده است.<ref> ر.ک: حیدریان، محمدحسین، ص21</ref>
میرک شیخ ، شیخ‌ احمد دهلوی نیز از اساتید و اعاظم داراشکوه بودند که نام آنان در سفینة الاولیاء آمده و در حسنات‌العارفین از استادان دیگر خود یادی کرده است.<ref> ر.ک: حیدریان، محمدحسین، ص21</ref>