پرش به محتوا

حی بن یقظان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''حي بن يقظان لابن سينا و ابن طفيل و السهروردي'''، اثر احمد امین، مقایسه‌ای است میان «حي بن يقظان» به روایت ابن سینا (370- 428ق) و ابن طفیل (متوفای 581ق) و «الغربة الغربية» شهاب‌الدین سهروردی (549-587ق) که با مقدمه سلیمان عطار و وضع فهارس محمد زینهم محمد عزب، منتشر شده است.
'''حي بن يقظان لابن سينا و ابن طفيل و السهروردي'''، اثر [[امین، احمد|احمد امین]]، مقایسه‌ای است میان «[[حي بن يقظان]]» به روایت [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] (370- 428ق) و [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] (متوفای 581ق) و «[[الغربة الغربية]]» [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‌الدین سهروردی]] (549-587ق) که با مقدمه [[عطار، سلیمان|سلیمان عطار]] و وضع فهارس [[عزب، محمد زینهم محمد|محمد زینهم محمد عزب]]، منتشر شده است.


ازآنجایی‌که احمد امین این سه داستان، یعنی «حي بن يقظان» ابن سینا، «حي بن يقظان» ابن طفیل و قصه «الغربة الغربية» سهروردی را در این کتاب، به نام «حي بن يقظان» مورد بحث و مقایسه قرار داده، برخی از نویسندگان گمان کرده‌اند که نام اثر سهروردی هم «حي بن يقظان» است<ref>ر.ک: موسوی، سید رضا، ص8</ref>.
ازآنجایی‌که [[امین، احمد|احمد امین]] این سه داستان، یعنی «حي بن يقظان» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، «حي بن يقظان» [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و قصه «[[الغربة الغربية]]» [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را در این کتاب، به نام «حي بن يقظان» مورد بحث و مقایسه قرار داده، برخی از نویسندگان گمان کرده‌اند که نام اثر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] هم «حي بن يقظان» است<ref>ر.ک: موسوی، سید رضا، ص8</ref>.


فروزانفر در ترجمه‌ای که از «حي بن يقظان» ابن طفیل دارد و دو قصه «حي بن يقظان» و «الغربة الغربية» سهروردی را نیز بدان ضمیمه نموده، اثر ابن سینا و سهروردی را لغزی (معمایی) شمرده و چنین گفته است: «حقیقت مطلب آنکه ابن سینا و سهروردی لغزی به نام حي بن يقظان و کنایت از عقل فعال یا روح قدسی ترتیب داده‌اند که اگر برای آن اهمیتی تصور شود، از جنبه ادبی آن است، نه از جهت آنکه مطلب تازه‌ای از مطالعه آن به ‌دست توان آورد». اما نظر نویسنده و محقق کتاب حاضر، با نظر فروزانفر، تفاوت اساسی دارد. او معتقد است ابن سینا «حي بن يقظان» را عقل متفلسف قرار داده است و ابن طفیل او را انسان عاقل و متصوف و سهروردی او را انسان متصوف که به سبب تصوف، به حد اعلای معرفت می‌رسد. پس انسان ابن طفیل از آنچه ابن سینا رسیده است، برتر می‌رود و انسان سهروردی از آنچه انسان ابن طفیل رسیده است. بنابراین ظاهرا نظر نویسنده اثر حاضر، مبنی بر اینکه اثر ابن سینا و سهروردی فقط یک لغز یا معما نبوده و بلکه اثری است سمبلیک که نویسندگان آن، این اثر را برای تقریب به ذهن سالکان در پیمودن راه فلسفه و عرفان و اغراضی بس مهم نگاشته‌اند، قوت بیشتری دارد<ref>ر.ک: همان، ص8-9</ref>.
[[فروزانفر، بدیع‌الزمان|فروزانفر]] در ترجمه‌ای که از «[[حي بن یقظان|حي بن يقظان]]» [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] دارد و دو قصه «حي بن يقظان» و «[[الغربة الغربية]]» [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را نیز بدان ضمیمه نموده، اثر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را لغزی (معمایی) شمرده و چنین گفته است: «حقیقت مطلب آنکه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] لغزی به نام حي بن يقظان و کنایت از عقل فعال یا روح قدسی ترتیب داده‌اند که اگر برای آن اهمیتی تصور شود، از جنبه ادبی آن است، نه از جهت آنکه مطلب تازه‌ای از مطالعه آن به ‌دست توان آورد». اما نظر نویسنده و محقق کتاب حاضر، با نظر [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|فروزانفر]]، تفاوت اساسی دارد. او معتقد است [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] «[[حي بن يقظان]]» را عقل متفلسف قرار داده است و ابن طفیل او را انسان عاقل و متصوف و [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] او را انسان متصوف که به سبب تصوف، به حد اعلای معرفت می‌رسد. پس انسان [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] از آنچه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] رسیده است، برتر می‌رود و انسان [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] از آنچه انسان ابن طفیل رسیده است. بنابراین ظاهرا نظر نویسنده اثر حاضر، مبنی بر اینکه اثر ابن سینا و سهروردی فقط یک لغز یا معما نبوده و بلکه اثری است سمبلیک که نویسندگان آن، این اثر را برای تقریب به ذهن سالکان در پیمودن راه فلسفه و عرفان و اغراضی بس مهم نگاشته‌اند، قوت بیشتری دارد<ref>ر.ک: همان، ص8-9</ref>.


آنچه باعث اهمیت کتاب می‌شود، این است که با مطالعه آن می‌توان دریافت که آراء نویسنده آن، در آثار نویسندگان ایرانی بی‌تأثیر نبوده است و می‌توان رد پای آراء او را در آثار و گفتار ایشان، پی گرفت<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>.
آنچه باعث اهمیت کتاب می‌شود، این است که با مطالعه آن می‌توان دریافت که آراء نویسنده آن، در آثار نویسندگان ایرانی بی‌تأثیر نبوده است و می‌توان رد پای آراء او را در آثار و گفتار ایشان، پی گرفت<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>.