۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
خواجوی، محمد: تفاوت میان نسخه‌ها
جز
جایگزینی متن - 'محمد خواجوى' به 'محمد خواجوى '
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'محمد خواجوى' به 'محمد خواجوى ') |
||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
آقاى محمد خواجوى يكى از برجسته‌ترين صدرا شناسان و عرفان پژوهان عصر جديد و مصحح و مترجم امهات متون ملاصدرا است. وى در شرحى خود نوشته بر زندگى خود مى‌نويسد: | آقاى [[خواجوی، محمد|محمد خواجوى]] يكى از برجسته‌ترين صدرا شناسان و عرفان پژوهان عصر جديد و مصحح و مترجم امهات متون ملاصدرا است. وى در شرحى خود نوشته بر زندگى خود مى‌نويسد: | ||
حقير در سال 1313 شمسى در خانوادۀ نسبتا مرفّه و نيم مذهبى، به تقدير الهى-به دنيا آمدم و پس از دوره‌هاى دبستان و دبيرستان در كلاس چهارم آن روز كه پنجمين ديپلم علمى بود، شوق عربيت و علوم قديمه سخت گريبان جانم را گرفت و تحصيل كلاسيك را رها كرده و روى بدان علوم آوردم و در طى اشتغال به امور كسبى در بازار تهران-نزد پدرم-كه در تجارتخانه‌اش كار مى‌كردم،در نزد مرحوم كمالى سبزوارى كه از اساتيد معقول بود،مقدمات عربى و منطق را فرا گرفتم. پس از ازدواج در سال 1337 اين شعله خاموش شد و در ضمن كار در مؤسسات گوناگون-كه روزگار چون پر كاهى به هر گوشه‌اى پرتابم مى‌كرد-برخى از ايام زندگانى و عنفوان شباب و ريعان جوانى را به تحصيل كتب عربى صرف كردم و دايره‌وار گرد ترسّلات تازى و پارسى و اشعار و لطايف و نكت و نوادر و ملح فضلاى ماضى برآمده و خدمت استادان آن فن، زانو زدم و به حسن ارشاد و هدايتشان بر عجر بحر آن فنون واقف گشتم. | حقير در سال 1313 شمسى در خانوادۀ نسبتا مرفّه و نيم مذهبى، به تقدير الهى-به دنيا آمدم و پس از دوره‌هاى دبستان و دبيرستان در كلاس چهارم آن روز كه پنجمين ديپلم علمى بود، شوق عربيت و علوم قديمه سخت گريبان جانم را گرفت و تحصيل كلاسيك را رها كرده و روى بدان علوم آوردم و در طى اشتغال به امور كسبى در بازار تهران-نزد پدرم-كه در تجارتخانه‌اش كار مى‌كردم،در نزد مرحوم كمالى سبزوارى كه از اساتيد معقول بود،مقدمات عربى و منطق را فرا گرفتم. پس از ازدواج در سال 1337 اين شعله خاموش شد و در ضمن كار در مؤسسات گوناگون-كه روزگار چون پر كاهى به هر گوشه‌اى پرتابم مى‌كرد-برخى از ايام زندگانى و عنفوان شباب و ريعان جوانى را به تحصيل كتب عربى صرف كردم و دايره‌وار گرد ترسّلات تازى و پارسى و اشعار و لطايف و نكت و نوادر و ملح فضلاى ماضى برآمده و خدمت استادان آن فن، زانو زدم و به حسن ارشاد و هدايتشان بر عجر بحر آن فنون واقف گشتم. | ||