۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
#محمد خواجوى درباره موضوع اين اثر، بر دو نكته تأكيد كرده است: اول اينكه اشعار كتاب حاوى موضوعات مختلف است و صدرالمتألهين آن را بر طبق مبانى فلسفى خويش به نظم درآورده است. ديگر آنكه اين مجموعه بيشتر بر محور تجسم اعمال و روز رستاخيز دور مى زند <ref>مقدمه مصحح، ص دوازده</ref>. | #محمد خواجوى درباره موضوع اين اثر، بر دو نكته تأكيد كرده است: اول اينكه اشعار كتاب حاوى موضوعات مختلف است و صدرالمتألهين آن را بر طبق مبانى فلسفى خويش به نظم درآورده است. ديگر آنكه اين مجموعه بيشتر بر محور تجسم اعمال و روز رستاخيز دور مى زند <ref>مقدمه مصحح، ص دوازده</ref>. | ||
به نظر مىرسد نكته اول، بجا و درست است و فروغ برخى از انديشهها و نظريههاى حكمت متعاليه در اين اشعار نيز ديدنى است ولى نكته دوم چندان قرين صحت و دقت نيست. تجسم اعمال و مبحث معاد از جمله موضوعات مطرح در اين اثر است ولى به نظر نمىرسد كه داراى نقش محورى باشد بلكه مىتوان گفت نظريههاى «اصالت وجود»، «تشكيك وجود»، «وحدت وجود» و «حركت جوهرى» و مانند آن، زيرساخت نظرى و درونمايه مشترك مضامين اين مجموعه شعرى را تشكيل داده است. | #:به نظر مىرسد نكته اول، بجا و درست است و فروغ برخى از انديشهها و نظريههاى حكمت متعاليه در اين اشعار نيز ديدنى است ولى نكته دوم چندان قرين صحت و دقت نيست. تجسم اعمال و مبحث معاد از جمله موضوعات مطرح در اين اثر است ولى به نظر نمىرسد كه داراى نقش محورى باشد بلكه مىتوان گفت نظريههاى «اصالت وجود»، «تشكيك وجود»، «وحدت وجود» و «حركت جوهرى» و مانند آن، زيرساخت نظرى و درونمايه مشترك مضامين اين مجموعه شعرى را تشكيل داده است. | ||
#خواجوى در مقدمهاش اين نكته را نيز يادآور شده است كه صدرالمتألهين در سرودن اين اشعار بيشتر توجه به معانى بلند عرفانى و فلسفى داشته است و روش او در سرودن اين اشعار، مثنوى بوده و توجه چندانى به صنايع شعرى، كنايات، اشارات، اغراق و امثال اينها نداشته و افكارش فقط بر محور فلسفه تألّه -يعنى حكمت متعاليه كه خود مؤسّس آن بوده است- دور مىزند. با اين همه چيزى از آن صنايع هم كم ندارد <ref>همان، ص پانزده</ref>. | #خواجوى در مقدمهاش اين نكته را نيز يادآور شده است كه صدرالمتألهين در سرودن اين اشعار بيشتر توجه به معانى بلند عرفانى و فلسفى داشته است و روش او در سرودن اين اشعار، مثنوى بوده و توجه چندانى به صنايع شعرى، كنايات، اشارات، اغراق و امثال اينها نداشته و افكارش فقط بر محور فلسفه تألّه -يعنى حكمت متعاليه كه خود مؤسّس آن بوده است- دور مىزند. با اين همه چيزى از آن صنايع هم كم ندارد <ref>همان، ص پانزده</ref>. | ||
جمله اخير ايشان ظاهراً چندان با واقع مطابق نيست و در هر حال به نظر مىرسد اين مجموعه اشعار از نظر ادبى و هنرى با شاهكارهاى شاعران بزرگ فارسىزبان مانند حافظ و سعدى و مولوى قابل مقايسه نيست. | #:جمله اخير ايشان ظاهراً چندان با واقع مطابق نيست و در هر حال به نظر مىرسد اين مجموعه اشعار از نظر ادبى و هنرى با شاهكارهاى شاعران بزرگ فارسىزبان مانند حافظ و سعدى و مولوى قابل مقايسه نيست. | ||
#در اين مجموعه، تكرار هم هست و ابياتى يكسان و يا با تغييراتى اندك در چند مورد ذكر شده است (بهطور مثال مقايسه شود: همان، ص 3- 4 با ص 79- 80)؛ علت اين مسأله آن است كه دو مجموعه شعرى از ملاصدرا در اين كتاب جمع شده كه شايد در واقع يك مجموعه بوده و بهوسيله دو نفر نوشته شده است ولى مصحح محترم احتمال مى دهد كه در واقع صدرالمتألهين دو مجموعه شعرى سروده و در دومى برخى از ابيات اولى را با تغييراتى تكرار كرده است <ref>مقدمه مصحح، ص سيزده- چهارده</ref>. | #در اين مجموعه، تكرار هم هست و ابياتى يكسان و يا با تغييراتى اندك در چند مورد ذكر شده است (بهطور مثال مقايسه شود: همان، ص 3- 4 با ص 79- 80)؛ علت اين مسأله آن است كه دو مجموعه شعرى از ملاصدرا در اين كتاب جمع شده كه شايد در واقع يك مجموعه بوده و بهوسيله دو نفر نوشته شده است ولى مصحح محترم احتمال مى دهد كه در واقع صدرالمتألهين دو مجموعه شعرى سروده و در دومى برخى از ابيات اولى را با تغييراتى تكرار كرده است <ref>مقدمه مصحح، ص سيزده- چهارده</ref>. | ||
#اين مجموعه اشعار با ابياتى درباره توحيد و با اين بيت آغاز شده است:<ref>همان، ص 3</ref>.{{شعر}} | #اين مجموعه اشعار با ابياتى درباره توحيد و با اين بيت آغاز شده است:<ref>همان، ص 3</ref>.{{شعر}} | ||
| خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
#:{{ب|''«توان گفتن اين با حقيقتشناس''|2=''ولى خورده گيرند اهل قياس''}} | #:{{ب|''«توان گفتن اين با حقيقتشناس''|2=''ولى خورده گيرند اهل قياس''}} | ||
#:{{ب|''كه پس آسمان و زمين چيستند؟!''|2=''بنى آدم و دام و دد كيستند؟!»''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''كه پس آسمان و زمين چيستند؟!''|2=''بنى آدم و دام و دد كيستند؟!»''}}{{پایان شعر}} | ||
#:و پاسخش همان است كه او سروده:{{شعر}} | |||
#:{{ب|''«كه هامون و دريا و كوه و فلك''|2=''پرى و آدميزاد و ديو و ملك''}} | #:{{ب|''«كه هامون و دريا و كوه و فلك''|2=''پرى و آدميزاد و ديو و ملك''}} | ||
#:{{ب|''همه هر چه هستند از آن كمترند''|2=''كه با هستيش نام هستى برند''}} | #:{{ب|''همه هر چه هستند از آن كمترند''|2=''كه با هستيش نام هستى برند''}} | ||
ویرایش