پرش به محتوا

حدیث غربت جان: مقاله، یادنامه‌ها، نقد کتاب، گفتگوها: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURحدیث غربت جانJ1.jpg | عنوان =حدیث غربت جان | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = استعلامی، محمد (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =فرهنگ معاصر | مکان نشر =تهران | سال نشر =1400 | کد اتوماسی...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''حدیث غربت جان: مقاله، یادنامه‌ها، نقد کتاب، گفتگوها''' تألیف محمد استعلامی؛ این کتاب دربرگیرندۀ نوشتارها و گفت‌وشنودهایی از محمد استعلامی دربارۀ زبان و ادبیات فارسی است. اینها نوشته‌های پراگنده‌ای است که پراگنده‌گویی هم نیست و هر یک به مناسبتی پدید آمده و در نشریه‌هایی که بیشتر با مطالعات ایرانی و ایران‌شناسی ربط دارد، به چاپ رسیده و شامل مقالات پژوهشی، یادنامۀ شماری از بزرگان ادب و فرهنگ ایران، چند نقد کتاب و چند گفت‌وشنود است که همۀ آنها با عشق به ایران پدید آمده است.
'''حدیث غربت جان: مقاله، یادنامه‌ها، نقد کتاب، گفتگوها''' تألیف [[استعلامی، محمد|محمد استعلامی]]؛ این کتاب دربرگیرندۀ نوشتارها و گفت‌وشنودهایی از [[استعلامی، محمد|محمد استعلامی]] دربارۀ زبان و ادبیات فارسی است. اینها نوشته‌های پراکنده‌ای است که پراگنده‌گویی هم نیست و هر یک به مناسبتی پدید آمده و در نشریه‌هایی که بیشتر با مطالعات ایرانی و ایران‌شناسی ربط دارد، به چاپ رسیده و شامل مقالات پژوهشی، یادنامۀ شماری از بزرگان ادب و فرهنگ ایران، چند نقد کتاب و چند گفت‌وشنود است که همۀ آنها با عشق به ایران پدید آمده است.


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
این کتاب دربرگیرندۀ نوشتارها و گفت‌وشنودهایی از محمد استعلامی دربارۀ زبان و ادبیات فارسی است. اینها نوشته‌های پراگنده‌ای است که پراگنده‌گویی هم نیست و هر یک به مناسبتی پدید آمده و در نشریه‌هایی که بیشتر با مطالعات ایرانی و ایران‌شناسی ربط دارد، به چاپ رسیده و شامل مقالات پژوهشی، یادنامۀ شماری از بزرگان ادب و فرهنگ ایران، چند نقد کتاب و چند گفت‌وشنود است که همۀ آنها با عشق به ایران پدید آمده است.
این کتاب دربرگیرندۀ نوشتارها و گفت‌وشنودهایی از [[استعلامی، محمد|محمد استعلامی]] دربارۀ زبان و ادبیات فارسی است. اینها نوشته‌های پراکنده‌ای است که پراکنده‌گویی هم نیست و هر یک به مناسبتی پدید آمده و در نشریه‌هایی که بیشتر با مطالعات ایرانی و ایران‌شناسی ربط دارد، به چاپ رسیده و شامل مقالات پژوهشی، یادنامۀ شماری از بزرگان ادب و فرهنگ ایران، چند نقد کتاب و چند گفت‌وشنود است که همۀ آنها با عشق به ایران پدید آمده است.


مقالات این کتاب موضوعات متفاوتی را دارد. برای مثال «حدیث غربت جان» حکایت احوال بزرگانی است که اگر در روزگار خودشان حرمتی و نام و نانی هم داشته‌اند، در جامعه‌ای که یک‌درهزار مردم به مدرسه نمی‌رفتند، ذهن پویای آنها را کمتر کسی شناخت، مردم از وجهۀ معنوی و روحانی شخصیت آنها شناختی نداشتند و اگر ملای ده راندن آنها را به سود خود می‌دید، مردم هم‌ یک‌باره از این‌ رو به آن رو می‌شدند. اگر احوال و سخنان بایزید بسطامی، حسین منصور حلاج، ابوسعید ابوالخیر، سعدی، خیام، خاقانی، مولانا و حافظ را هشیارانه و با نگاه منطقی بخوانیم، نالۀ غربت هر یک را به گوش جان می‌شنویم و در شماری از این نوشته‌ها، سخن از چنان غربتی است که یک روز بایزید را تا مرتبۀ پرستش بالا می‌برد و روزهای دیگر مردم، نه یک بار که بارها از بسطام بیرون‌اش می‌کنند.
مقالات این کتاب موضوعات متفاوتی را دارد. برای مثال «حدیث غربت جان» حکایت احوال بزرگانی است که اگر در روزگار خودشان حرمتی و نام و نانی هم داشته‌اند، در جامعه‌ای که یک‌درهزار مردم به مدرسه نمی‌رفتند، ذهن پویای آنها را کمتر کسی شناخت، مردم از وجهۀ معنوی و روحانی شخصیت آنها شناختی نداشتند و اگر ملای ده راندن آنها را به سود خود می‌دید، مردم هم‌ یک‌باره از این‌ رو به آن رو می‌شدند. اگر احوال و سخنان [[بایزید بسطامی، طیفور بن‌ عیسى‌|بایزید بسطامی]]، [[حلاج، حسین بن منصور|حسین منصور حلاج]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]]، خاقانی، مولانا و حافظ را هشیارانه و با نگاه منطقی بخوانیم، نالۀ غربت هر یک را به گوش جان می‌شنویم و در شماری از این نوشته‌ها، سخن از چنان غربتی است که یک روز بایزید را تا مرتبۀ پرستش بالا می‌برد و روزهای دیگر مردم، نه یک بار که بارها از بسطام بیرون‌اش می‌کنند.


سرگذشت خاقانی شروانی هم «جیحون آفت است و بر او آبگینه پل»؛ هنگامی که او می‌خواهد برتری ناشناختۀ خود را به رخ رقیبان بکشد، زبان و بیانش به گفتۀ علی دشتی به سنگلاخی از الفاظ دور و مبهم بدل می‌شود که نویسنده در مقالۀ «غرۀ باصرۀ ناصیۀ چشم انام» از آن سخن گفته است. وقتی که ما تنها با خواندن روایات ساخته در تخیل راویان و نویسندگان مناقب‌نامه‌ها، سرگذشت بزرگان گذشته را می‌نویسیم، نویسنده «پژوهش منطقی را در بن‌بست» می‌بیند که دربارۀ بسیاری از گذشتگان فقط به شنیده‌ها دل می‌سپاریم و از واقعیت دور می‌افتیم.
سرگذشت خاقانی شروانی هم «جیحون آفت است و بر او آبگینه پل»؛ هنگامی که او می‌خواهد برتری ناشناختۀ خود را به رخ رقیبان بکشد، زبان و بیانش به گفتۀ علی دشتی به سنگلاخی از الفاظ دور و مبهم بدل می‌شود که نویسنده در مقالۀ «غرۀ باصرۀ ناصیۀ چشم انام» از آن سخن گفته است. وقتی که ما تنها با خواندن روایات ساخته در تخیل راویان و نویسندگان مناقب‌نامه‌ها، سرگذشت بزرگان گذشته را می‌نویسیم، نویسنده «پژوهش منطقی را در بن‌بست» می‌بیند که دربارۀ بسیاری از گذشتگان فقط به شنیده‌ها دل می‌سپاریم و از واقعیت دور می‌افتیم.