۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURشاهنامه و متن پنهانJ1.jpg | عنوان =شاهنامه و متن پنهان | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = کهریزی، خلیل (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =سخن | مکان نشر =تهران | سال نشر =1400 | کد اتوماس...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''شاهنامه و متن پنهان''' تألیف خلیل | '''شاهنامه و متن پنهان''' تألیف [[کهریزی، خلیل|خلیل کهریزی]]، در این کتاب بعد از مرور انتقادی نظریۀ توتمیسم و درنگی کوتاه بر ادیان ایرانی، به جستجوی نشانه های بازمانده از کیشی کهن در روایت های ایرانی پرداخته شده که در کانون آن توتمیسم و آیین های اخترماری به چشم می خورد. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
شاهنامۀ فردوسی گزارش زندگی ایرانیان از زمان کیومرث، نخستین پادشاه | [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامۀ فردوسی]] گزارش زندگی ایرانیان از زمان کیومرث، نخستین پادشاه [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]]، تا پایان پادشاهی ساسانیان است که در هر بخش از آن یک شاه در کانون داستانها نهاده شده و بدینسان رویدادهای روزگار شاهان ایران، «ز هنگام گرشاه تا یزدگرد» روایت شده است. از همینرو ساختار اصلی [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] همان ساختار «خداینامه» است که با واسطه به شاهنامه رسیده است. امروزه پژوهشگران در اینباره همداستانند که منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه، کتابی بوده که به فرمان ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی و پایمردی دستور دانای او، ابومنصور المعمری گردآوری شده و به «شاهنامۀ منثور ابومنصوری» معروف است. گرچه دربارۀ مواد اصلی تشکیلدهندۀ این کتاب مفقود نمیتوان اظهارنظر قطعی کرد؛ اما پژوهشگران با تکیه بر قراینی بر آنند که هستۀ اصلی آن را خداینامهای تشکیل داده بود که به دست گروهی که نام چهارتن از آنان در مقدمۀ بازماندۀ این کتاب آمده است. | ||
در واقع بسیاری از داستانها و رویدادهای حماسی و تاریخی شاهنامه در گذشته هویتی مستقل داشتهاند و از آنجا به شاهنامۀ ابومنصوری و سرانجام به شاهنامۀ فردوسی رسیدهاند. بنابراین شاهنامۀ فردوسی مجموعهای متشکل از دهها کتاب مختلف و متعدد است که گزارشگر زندگی ایرانیان در دورههای گوناگون است. بر همین اساس، جستجو در روایتهای ایرانی و دقت در شاهنامه میتواند ما را در یافتن یا بازسازی رویدادهای مهمی یاری کند که در تحریرهای گوناگون خداینامه و داستانهای ملی زدوده یا اصلاح شدهاند و فقط نشانههای گنگی از آنها برجای مانده است. | در واقع بسیاری از داستانها و رویدادهای حماسی و تاریخی شاهنامه در گذشته هویتی مستقل داشتهاند و از آنجا به شاهنامۀ ابومنصوری و سرانجام به [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامۀ فردوسی]] رسیدهاند. بنابراین [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامۀ فردوسی]] مجموعهای متشکل از دهها کتاب مختلف و متعدد است که گزارشگر زندگی ایرانیان در دورههای گوناگون است. بر همین اساس، جستجو در روایتهای ایرانی و دقت در شاهنامه میتواند ما را در یافتن یا بازسازی رویدادهای مهمی یاری کند که در تحریرهای گوناگون خداینامه و داستانهای ملی زدوده یا اصلاح شدهاند و فقط نشانههای گنگی از آنها برجای مانده است. | ||
توتم در زندگی ایرانیان کمرنگتر از آن است که تاکنون نشان داده شده و بههیچ روی نمیتوان به آن گستردگی باشد که در پژوهشهای ایرانی دیده میشود. باید باور به توتم را از بین گروههای گوناگون ایرانی، متعلق به سکاها دانست. پدیدۀ مهم دیگری که باید در داستانهای ملی ریشههای آن را به دست داد و نقش آن را در روایات ایرانی مشخص کرد، آیینهای مرتبط با نجوم و ستارهشماری است که با عنوان کلی «اخترماری» در این کتاب از آنها یاد شده است. آیینهای اخترماری گرچه ممکن است اصلی غیرایرانی داشته باشند؛ اما در داستانهای ملی و روایات ایرانی نقشی مهم دارند و ممکن است از راه بازنویسی یا تحریرهای متعدد این روایات به تاریخ اسطورهای ایرانیان راه یافته باشند. به هر حال نقش مهم آنها را در روایات ایرانی نمیتوان نادیده گرفت؛ به شکلی که میتوان یک دسته از روایات ایرانی را روایات اخترماری دانست که پارهای از آنها به شاهنامه نیز راه یافتهاند. | توتم در زندگی ایرانیان کمرنگتر از آن است که تاکنون نشان داده شده و بههیچ روی نمیتوان به آن گستردگی باشد که در پژوهشهای ایرانی دیده میشود. باید باور به توتم را از بین گروههای گوناگون ایرانی، متعلق به سکاها دانست. پدیدۀ مهم دیگری که باید در داستانهای ملی ریشههای آن را به دست داد و نقش آن را در روایات ایرانی مشخص کرد، آیینهای مرتبط با نجوم و ستارهشماری است که با عنوان کلی «اخترماری» در این کتاب از آنها یاد شده است. آیینهای اخترماری گرچه ممکن است اصلی غیرایرانی داشته باشند؛ اما در داستانهای ملی و روایات ایرانی نقشی مهم دارند و ممکن است از راه بازنویسی یا تحریرهای متعدد این روایات به تاریخ اسطورهای ایرانیان راه یافته باشند. به هر حال نقش مهم آنها را در روایات ایرانی نمیتوان نادیده گرفت؛ به شکلی که میتوان یک دسته از روایات ایرانی را روایات اخترماری دانست که پارهای از آنها به شاهنامه نیز راه یافتهاند. | ||