۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURمنتخبالتواریخ، تاریخ خانگریهاJ1.jpg | عنوان =منتخبالتواریخ: تاریخ خانگریها و بیگنشینهای فرارود | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = حکیمخان، محمد (نویسنده) شجاعی مهر، حسن (محقق) |زبان | زبان =...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''منتخبالتواریخ: تاریخ خانگریها و بیگنشینهای فرارود در نیمۀ نخست سدۀ نوزدهم میلادی''' نوشته محمد | '''منتخبالتواریخ: تاریخ خانگریها و بیگنشینهای فرارود در نیمۀ نخست سدۀ نوزدهم میلادی''' نوشته [[حکیمخان، محمد|محمد حکیمخان]]، با تصحیح و مقدمه دکتر [[شجاعی مهر، حسن|حسن شجاعی مهر]]؛ این کتاب دربردارندۀ معلوماتی مهم دربارۀ تاریخ نیمۀ اول قرن نوزدهم میلادی، امارت بخارا و خانگری خوقند و همچنین خیوه و افغانستان است و یکی از مهمترین و بهترین منابعی برای مطالعۀ سدههای هجدهم و نوزدهم آسیای مرکزی است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
منتخبالتواریخ از دو کتاب تشکیل شده است. کتاب اول این مجموعه از پنج باب و یازده طایفه بیان شده است. و در کتاب دوم از طایفه منگیه (منغیتیه) و نیز سفرنامه حکیمخان آورده شده است. | منتخبالتواریخ از دو کتاب تشکیل شده است. کتاب اول این مجموعه از پنج باب و یازده طایفه بیان شده است. و در کتاب دوم از طایفه منگیه (منغیتیه) و نیز سفرنامه [[حکیمخان، محمد|حکیمخان]] آورده شده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
«منتخبالتواریخ» را ابتدای سالهای نوزدهم میلادی، محمد حکیمخان بن معصومخان که یکی از شخصیتهای صاحب معلومات و مأمور درباب خانگری خوقند بود، به رشتۀ تحریر درآورده است. این کتاب دربردارندۀ معلوماتی مهم دربارۀ تاریخ نیمۀ اول قرن نوزدهم میلادی، امارت بخارا و خانگری خوقند و همچنین خیوه و افغانستان است و یکی از مهمترین و بهترین منابعی برای مطالعۀ سدههای هجدهم و نوزدهم آسیای مرکزی است. | «منتخبالتواریخ» را ابتدای سالهای نوزدهم میلادی، [[حکیمخان، محمد|محمد حکیمخان بن معصومخان]] که یکی از شخصیتهای صاحب معلومات و مأمور درباب خانگری خوقند بود، به رشتۀ تحریر درآورده است. این کتاب دربردارندۀ معلوماتی مهم دربارۀ تاریخ نیمۀ اول قرن نوزدهم میلادی، امارت بخارا و خانگری خوقند و همچنین خیوه و افغانستان است و یکی از مهمترین و بهترین منابعی برای مطالعۀ سدههای هجدهم و نوزدهم آسیای مرکزی است. | ||
حکیمخان از طرف در مخدوم اعظمی بود که این خاندان در خانگریهای بخارا و خوقند صاحب منصب بودهاند و از سوی مادر احراری و نسب او به خاندان حاکمان اوراتپه میرسد. گمان میرود او در سال 1221 قمری به دنیا آمده باشد. شخصیت او به دلیل برخورداری از ویژگیهای فردی و همچنین تبار خانوادگی و طبقۀ ممتاز اجتماعی و مواجهه با شرایط زندگی پرفرازونشیب و جهانگردی او پیچیدگی ویژهای یافته و جمعی از اضداد است و اطوار دیگری دارد. فرهنگ دینی او حنفی است که هم تبار خواجگان خواجه احراری دارد و هم تبار خواجگان مخدوم اعظمی بسیار جالب توجه است. به نظر میرسد فرهنگ دینی او بیشتر متوجه اسلام طریقتی است تا اسلام فقاهتی و عنوان سادات گرایشهای مذهبی شیعه بسیار نیرومندی به این ازبک اهل سنت داده است. | [[حکیمخان، محمد|حکیمخان]] از طرف در مخدوم اعظمی بود که این خاندان در خانگریهای بخارا و خوقند صاحب منصب بودهاند و از سوی مادر احراری و نسب او به خاندان حاکمان اوراتپه میرسد. گمان میرود او در سال 1221 قمری به دنیا آمده باشد. شخصیت او به دلیل برخورداری از ویژگیهای فردی و همچنین تبار خانوادگی و طبقۀ ممتاز اجتماعی و مواجهه با شرایط زندگی پرفرازونشیب و جهانگردی او پیچیدگی ویژهای یافته و جمعی از اضداد است و اطوار دیگری دارد. فرهنگ دینی او حنفی است که هم تبار خواجگان خواجه احراری دارد و هم تبار خواجگان مخدوم اعظمی بسیار جالب توجه است. به نظر میرسد فرهنگ دینی او بیشتر متوجه اسلام طریقتی است تا اسلام فقاهتی و عنوان سادات گرایشهای مذهبی شیعه بسیار نیرومندی به این ازبک اهل سنت داده است. | ||
تاریخ تألیف این کتاب در سال 1258 قمری صورت گرفته است؛ یعنی زمانی که نویسنده 36 سال داشت و حداقل بیست سال از زمان نقیبی او در دربار امیر عمرخان گذشته است. | تاریخ تألیف این کتاب در سال 1258 قمری صورت گرفته است؛ یعنی زمانی که نویسنده 36 سال داشت و حداقل بیست سال از زمان نقیبی او در دربار امیر عمرخان گذشته است. | ||
حکیمخان دربارۀ هدف کتاب خود میگوید: «فقیر در اینجا دولت و نسبت دو خاندان را بیان میکند که بعد از اشترخانیها به اینها رسید. اول منغیت که در بخارا سلطنت میکند. دویم مینگ در خوقند الحال سلطنت میکند و دولت یوز و کینگس و غیر دیگر را در ضمن این دو دولت بر سبیل اجمال خواهیم بیان کردن». توجه به تاریخ دولت یوزها در ملک اوراتپه و خاندان کینهگس در بیگنشین شهر کتاب و شهر سبز و همچنین ولایتهای حصار و قراتگین و تاشکند و جنگهای میان این حکومتها و همچنین شورشهای محلی و روابط میان این حکومتها در سدۀ نوزدهم از نکات بسیار باارزش این کتاب است. | [[حکیمخان، محمد|حکیمخان]] دربارۀ هدف کتاب خود میگوید: «فقیر در اینجا دولت و نسبت دو خاندان را بیان میکند که بعد از اشترخانیها به اینها رسید. اول منغیت که در بخارا سلطنت میکند. دویم مینگ در خوقند الحال سلطنت میکند و دولت یوز و کینگس و غیر دیگر را در ضمن این دو دولت بر سبیل اجمال خواهیم بیان کردن». توجه به تاریخ دولت یوزها در ملک اوراتپه و خاندان کینهگس در بیگنشین شهر کتاب و شهر سبز و همچنین ولایتهای حصار و قراتگین و تاشکند و جنگهای میان این حکومتها و همچنین شورشهای محلی و روابط میان این حکومتها در سدۀ نوزدهم از نکات بسیار باارزش این کتاب است. | ||
شیوۀ منتقدانه، توجه به لایههای اجتماعی گوناگون بهویژه طبقۀ عوام و تعادل در داوری میان حاکمان خانگریها و بیگنشینهای فرارود و همچنین شیوۀ ایجاز و اختصار و استفاده از فنون شاعرانه و ادیبانه در تاریخنگاری از ویژگیهای ممتاز این کتاب است. حکیمخان در تاریخ خود در بیان رخدادهای تاریخی شیوۀ حزم و احتیاط را در نظر میگیرد؛ چنانچه مینویسد: «دیگر مورخان در این واقعه سخنها نوشتهاند که عقل انسان عاجر میآید. بنا آن فقیر در بیان این قضیه جرئت کرده نتوانستم و پس زبان درکشیدم». او در تحلیل رقابتهای سیاسی و نظامی میان خانگریهای بخارا و خوقند، رأی به بینتیجهبودن جنگهای ویرانگر این حکومتها با هم داده است. در این کتاب به نظام ادارۀ خانیگری خوقند رتبههای دولتی و عنوانهای دینی مناصب رسمی توجه شده و دادههای تاریخی زیادی در باب قحطی، وبا، زلزله و بلواهای عام در فرارود به چشم میخورد. | شیوۀ منتقدانه، توجه به لایههای اجتماعی گوناگون بهویژه طبقۀ عوام و تعادل در داوری میان حاکمان خانگریها و بیگنشینهای فرارود و همچنین شیوۀ ایجاز و اختصار و استفاده از فنون شاعرانه و ادیبانه در تاریخنگاری از ویژگیهای ممتاز این کتاب است. حکیمخان در تاریخ خود در بیان رخدادهای تاریخی شیوۀ حزم و احتیاط را در نظر میگیرد؛ چنانچه مینویسد: «دیگر مورخان در این واقعه سخنها نوشتهاند که عقل انسان عاجر میآید. بنا آن فقیر در بیان این قضیه جرئت کرده نتوانستم و پس زبان درکشیدم». او در تحلیل رقابتهای سیاسی و نظامی میان خانگریهای بخارا و خوقند، رأی به بینتیجهبودن جنگهای ویرانگر این حکومتها با هم داده است. در این کتاب به نظام ادارۀ خانیگری خوقند رتبههای دولتی و عنوانهای دینی مناصب رسمی توجه شده و دادههای تاریخی زیادی در باب قحطی، وبا، زلزله و بلواهای عام در فرارود به چشم میخورد. | ||