پرش به محتوا

تاریخ گریه: پژوهشی در باب شیون و زاری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۰: خط ۳۰:
گریه با انسان پیوندی پیوسته و دیرینه دارد و عمر آن به درازای عمر انسان است؛ پس از آفرینش حضرت آدم(ع) و تولد فرزندانش هابیل و قابیل، هنگامی که هابیل به دست قابیل کشته شد، آدم چهل روز بر مزار هابیل گریست و سپس از خداوند خواست تا فرزندی صالح و نیکوکار به او ببخشاید که جای خالی هابیل را برایش پر کند. بنابراین گریه از زمان ورود انسان به این کرۀ خاکی همواره همدم و همراه او بوده است.
گریه با انسان پیوندی پیوسته و دیرینه دارد و عمر آن به درازای عمر انسان است؛ پس از آفرینش حضرت آدم(ع) و تولد فرزندانش هابیل و قابیل، هنگامی که هابیل به دست قابیل کشته شد، آدم چهل روز بر مزار هابیل گریست و سپس از خداوند خواست تا فرزندی صالح و نیکوکار به او ببخشاید که جای خالی هابیل را برایش پر کند. بنابراین گریه از زمان ورود انسان به این کرۀ خاکی همواره همدم و همراه او بوده است.


در طول تاریخ بشر، همواره و هرباره این پرسش در ذهن ما شکل گرفته که انسان حواسِ خود را با چه هدفی به کار می‌گیرد. دو حسی که بیشتر از سایر حواس در ایجاد ارتباط نقش دارند یکی حس دیدن و دیگری حس عاطفه است. انسان از راه این دو حس با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار می‌کند و از راه همین ارتباط است که لحظه‌هایش لبریز از خنده و گریه و شادی و غصه و خشم و آرامش و روشنی و تاریکی می‌شود. یکی از حس‌هایی که با همۀ حواس دیگر ارتباط دارد، حس ابراز عاطفه است که به شکل اشک و گریه نمود می‌یابد. گریه‌کردن و اشک‌ریختن، گامی است به آن سوی نگرش‌های انسان؛ به عبارت دیگر نگرش تمام روابط، از خود آدمی گرفته تا همۀ موجودات و محیط پیرامون. مسئلۀ اشک‌ریختن ما را به سمت پدیده‌های بسیاری راهنمایی می‌کند. خودِ اشک به تنهایی ده‌ها جنبۀ دیگر دارد؛ جنبه‌هایی همچون جنبۀ وجدانی و اخلاقی و روان‌شناختی و فیزیولوژیکی و حتی سیاسی و اقتصادی و علمی و تجربی و آیینی و جغرافیایی و.... . گریستن یا اشک‌ریختن پدیده‌ای روحی است؛ اما آیا این پدیده تنها یک ویژگی انسانی و مختص انسان است و ارتباطی به جانداران دیگری همچون پرندگان و حیوانات ندارد؟
در طول تاریخ بشر، همواره و هرباره این پرسش در ذهن ما شکل گرفته که انسان حواسِ خود را با چه هدفی به کار می‌گیرد. دو حسی که بیشتر از سایر حواس در ایجاد ارتباط نقش دارند یکی حس دیدن و دیگری حس عاطفه است. انسان از راه این دو حس با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار می‌کند و از راه همین ارتباط است که لحظه‌هایش لبریز از خنده و گریه و شادی و غصه و خشم و آرامش و روشنی و تاریکی می‌شود. یکی از حس‌هایی که با همۀ حواس دیگر ارتباط دارد، حس ابراز عاطفه است که به شکل اشک و گریه نمود می‌یابد. گریه‌کردن و اشک‌ریختن، گامی است به آن سوی نگرش‌های انسان؛ به عبارت دیگر نگرش تمام روابط، از خود آدمی گرفته تا همۀ موجودات و محیط پیرامون. مسئلۀ اشک‌ریختن ما را به سمت پدیده‌های بسیاری راهنمایی می‌کند. خودِ اشک به تنهایی ده‌ها جنبۀ دیگر دارد؛ جنبه‌هایی همچون جنبۀ وجدانی و اخلاقی و روان‌شناختی و فیزیولوژیکی و حتی سیاسی و اقتصادی و علمی و تجربی و آیینی و جغرافیایی و..... گریستن یا اشک‌ریختن پدیده‌ای روحی است؛ اما آیا این پدیده تنها یک ویژگی انسانی و مختص انسان است و ارتباطی به جانداران دیگری همچون پرندگان و حیوانات ندارد؟


گریه اگر با پدیده‌های طبیعی مقایسه شود، مقایسه‌ای عادی و طبیعی خواهد بود. گریه می‌تواند به باران و چشمه و رودخانه تشبیه شود. هق‌هق گریه به خروش چشمه‌ساران و به خشم آسمان شبیه است. این پدیده در مقایسه با سایر پدیده‌ها، تشبیهی طبیعی است که هستی آن را پدید می‌آورد. هنگامی ‌که انسان اشک می‌ریزد، شیئی غیرمادی را از درون خود بیرون می‌افکند. این شیئ غیرمادی باعث دگرگونی پیوندها خواهد شد. همۀ پریشانی‌ها و بی‌تابی‌ها و بی‌حوصلگی‌های روح ناآرام، ناگهان به شکل چند قطره اشک شور درمی‌آید و از کاسۀ چشم‌ها فرومی‌چکد. این اشک‌ها گاه مثل آسایشِ پس از سخت‌ترین بیگاری‌ها آرامش‌بخش است. اشک‌ریختن مانند سیراب‌شدن روح و فرونشاندن تشنگی جسم است. همان‌گونه که جوشیدن یک چشمه از دل زمین نوعی پالایش درونی و برونی خاک را در پی دارد و همان‌گونه که بارش باران باعث زدودن غبار از آسمان و فرونشستن تشنگی کشت‌زاران می‌شود، اشک‌ریختن هم باعث پالایش درون (روح) و برون (بدن) انسان خواهد شد. با این اوصاف، فرایند گریه و حوادث طبیعت شباهت بسیاری به هم دارند. از سویی انسان نیاز به ریختن اشک دارد تا درون خود را پالایش کند.... انسان نیاز به گریستن دارد تا از جهت روحی و روانی و اجتماعی و فرهنگی توجه طرف مقابل را به خود جلب کند ....؛ از سوی دیگر نیز در طبیعت، شکلی از تعادل وجود دارد که باید حفظ شود .... .
گریه اگر با پدیده‌های طبیعی مقایسه شود، مقایسه‌ای عادی و طبیعی خواهد بود. گریه می‌تواند به باران و چشمه و رودخانه تشبیه شود. هق‌هق گریه به خروش چشمه‌ساران و به خشم آسمان شبیه است. این پدیده در مقایسه با سایر پدیده‌ها، تشبیهی طبیعی است که هستی آن را پدید می‌آورد. هنگامی ‌که انسان اشک می‌ریزد، شیئی غیرمادی را از درون خود بیرون می‌افکند. این شیئ غیرمادی باعث دگرگونی پیوندها خواهد شد. همۀ پریشانی‌ها و بی‌تابی‌ها و بی‌حوصلگی‌های روح ناآرام، ناگهان به شکل چند قطره اشک شور درمی‌آید و از کاسۀ چشم‌ها فرومی‌چکد. این اشک‌ها گاه مثل آسایشِ پس از سخت‌ترین بیگاری‌ها آرامش‌بخش است. اشک‌ریختن مانند سیراب‌شدن روح و فرونشاندن تشنگی جسم است. همان‌گونه که جوشیدن یک چشمه از دل زمین نوعی پالایش درونی و برونی خاک را در پی دارد و همان‌گونه که بارش باران باعث زدودن غبار از آسمان و فرونشستن تشنگی کشت‌زاران می‌شود، اشک‌ریختن هم باعث پالایش درون (روح) و برون (بدن) انسان خواهد شد. با این اوصاف، فرایند گریه و حوادث طبیعت شباهت بسیاری به هم دارند. از سویی انسان نیاز به ریختن اشک دارد تا درون خود را پالایش کند.... انسان نیاز به گریستن دارد تا از جهت روحی و روانی و اجتماعی و فرهنگی توجه طرف مقابل را به خود جلب کند....؛ از سوی دیگر نیز در طبیعت، شکلی از تعادل وجود دارد که باید حفظ شود.....


نویسنده در این کتاب در چند فصل مختلف با بررسی در تاریخ و اسطوره‌ها و افسانه‌ها و واقعیت‌ها، به بررسی گریه و زاری و شیون و سوگواری انسان‌ها و تغییر و تحول آن در طول زمان می‌پردازد.<ref> [https://literaturelib.com/books/6207 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
نویسنده در این کتاب در چند فصل مختلف با بررسی در تاریخ و اسطوره‌ها و افسانه‌ها و واقعیت‌ها، به بررسی گریه و زاری و شیون و سوگواری انسان‌ها و تغییر و تحول آن در طول زمان می‌پردازد.<ref> [https://literaturelib.com/books/6207 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>