۱۰۶٬۱۰۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
گریه با انسان پیوندی پیوسته و دیرینه دارد و عمر آن به درازای عمر انسان است؛ پس از آفرینش حضرت آدم (ع) و تولد فرزندانش هابیل و قابیل، هنگامی که هابیل به دست قابیل کشته شد، آدم چهل روز بر مزار هابیل گریست و سپس از خداوند خواست تا فرزندی صالح و نیکوکار به او ببخشاید که جای خالی هابیل را برایش پر کند. بنابراین گریه از زمان ورود انسان به این کرۀ خاکی همواره همدم و همراه او بوده است. | گریه با انسان پیوندی پیوسته و دیرینه دارد و عمر آن به درازای عمر انسان است؛ پس از آفرینش حضرت آدم(ع) و تولد فرزندانش هابیل و قابیل، هنگامی که هابیل به دست قابیل کشته شد، آدم چهل روز بر مزار هابیل گریست و سپس از خداوند خواست تا فرزندی صالح و نیکوکار به او ببخشاید که جای خالی هابیل را برایش پر کند. بنابراین گریه از زمان ورود انسان به این کرۀ خاکی همواره همدم و همراه او بوده است. | ||
در طول تاریخ بشر، همواره و هرباره این پرسش در ذهن ما شکل گرفته که انسان حواسِ خود را با چه هدفی به کار میگیرد. دو حسی که بیشتر از سایر حواس در ایجاد ارتباط نقش دارند یکی حس دیدن و دیگری حس عاطفه است. انسان از راه این دو حس با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار میکند و از راه همین ارتباط است که لحظههایش لبریز از خنده و گریه و شادی و غصه و خشم و آرامش و روشنی و تاریکی میشود. یکی از حسهایی که با همۀ حواس دیگر ارتباط دارد، حس ابراز عاطفه است که به شکل اشک و گریه نمود مییابد. گریهکردن و اشکریختن، گامی است به آن سوی نگرشهای انسان؛ به عبارت دیگر نگرش تمام روابط، از خود آدمی گرفته تا همۀ موجودات و محیط پیرامون. مسئلۀ اشکریختن ما را به سمت پدیدههای بسیاری راهنمایی میکند. خودِ اشک به تنهایی دهها جنبۀ دیگر دارد؛ جنبههایی همچون جنبۀ وجدانی و اخلاقی و روانشناختی و فیزیولوژیکی و حتی سیاسی و اقتصادی و علمی و تجربی و آیینی و جغرافیایی و.... . گریستن یا اشکریختن پدیدهای روحی است؛ اما آیا این پدیده تنها یک ویژگی انسانی و مختص انسان است و ارتباطی به جانداران دیگری همچون پرندگان و حیوانات ندارد؟ | در طول تاریخ بشر، همواره و هرباره این پرسش در ذهن ما شکل گرفته که انسان حواسِ خود را با چه هدفی به کار میگیرد. دو حسی که بیشتر از سایر حواس در ایجاد ارتباط نقش دارند یکی حس دیدن و دیگری حس عاطفه است. انسان از راه این دو حس با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار میکند و از راه همین ارتباط است که لحظههایش لبریز از خنده و گریه و شادی و غصه و خشم و آرامش و روشنی و تاریکی میشود. یکی از حسهایی که با همۀ حواس دیگر ارتباط دارد، حس ابراز عاطفه است که به شکل اشک و گریه نمود مییابد. گریهکردن و اشکریختن، گامی است به آن سوی نگرشهای انسان؛ به عبارت دیگر نگرش تمام روابط، از خود آدمی گرفته تا همۀ موجودات و محیط پیرامون. مسئلۀ اشکریختن ما را به سمت پدیدههای بسیاری راهنمایی میکند. خودِ اشک به تنهایی دهها جنبۀ دیگر دارد؛ جنبههایی همچون جنبۀ وجدانی و اخلاقی و روانشناختی و فیزیولوژیکی و حتی سیاسی و اقتصادی و علمی و تجربی و آیینی و جغرافیایی و.... . گریستن یا اشکریختن پدیدهای روحی است؛ اما آیا این پدیده تنها یک ویژگی انسانی و مختص انسان است و ارتباطی به جانداران دیگری همچون پرندگان و حیوانات ندارد؟ |