پرش به محتوا

قاعدة الدرء: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ل گیری' به 'ل‌گیری'
جز (جایگزینی متن - 'في‌الدين' به 'في‌ الدين')
جز (جایگزینی متن - 'ل گیری' به 'ل‌گیری')
 
خط ۳۶: خط ۳۶:
قطعاً اسلام دین تساهل و رحمت و عدل است و به ضرر و ضرار راضی نیست و در آن عسر و حرج نیست؛ لکن با تأسف پیروان این دین الهی را بین تشدد و تساهل می‌بینیم؛ پس گروهی تفریط و گروهی افراط می‌کنند؛ یعنی دین را به دو گونه تفسیر می‌کنند. بر چشمانشان عینکی زده‌اند که به‌وسیله آن دین و پیروانش را می‌نگرند. برخی معتقدند که در همه امور دین سعه و سهولت وجود دارد. این گروه دین را احکامی جزئی که انسان در طول حیاتش انجام می‌دهد تصور می‌کنند؛ پس هرگاه به عسر برمی‌خورند آن را کلاً کنار می‌گذارند و شعارشان '''لا إكراه في‌ الدين''' (بقره: 156) است. دین برای ایشان شعار است و در سایه آن عمل وجود ندارد و اگر گاه عمل کنند، موافق با طبع آن‌ها بوده است و اعمال دینی آن‌ها از محدوده مواردی که با نفس و آرزو و گرایشانشان تجاوز نمی‌کند. این گروه در عقایدشان مشابه مرجئه هستند. این همان چیزی است که اصحاب جراید و مقالات در عصر حاضر گمان کرده‌اند که تساهل در دین را به سستی در واجبات و ارتکاب محرمات تفسیر کرده‌اند. از سوی دیگر کسانی هستند که معتقد به سختگیری و شدیدترین احتیاطات در دین هستند و بیشترین نکوهش را می‌کنند تا جایی که احتیاط به وسوسه در اعمال عبادی و غیر آن می‌انجامد؛ به‌طوری‌که اگر غیرمسلمانی ایشان را ببیند همانند گریختن اسب از شیر، می‌گریزد و بی‌نهایت از دین متنفر می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص6-5</ref>‏.
قطعاً اسلام دین تساهل و رحمت و عدل است و به ضرر و ضرار راضی نیست و در آن عسر و حرج نیست؛ لکن با تأسف پیروان این دین الهی را بین تشدد و تساهل می‌بینیم؛ پس گروهی تفریط و گروهی افراط می‌کنند؛ یعنی دین را به دو گونه تفسیر می‌کنند. بر چشمانشان عینکی زده‌اند که به‌وسیله آن دین و پیروانش را می‌نگرند. برخی معتقدند که در همه امور دین سعه و سهولت وجود دارد. این گروه دین را احکامی جزئی که انسان در طول حیاتش انجام می‌دهد تصور می‌کنند؛ پس هرگاه به عسر برمی‌خورند آن را کلاً کنار می‌گذارند و شعارشان '''لا إكراه في‌ الدين''' (بقره: 156) است. دین برای ایشان شعار است و در سایه آن عمل وجود ندارد و اگر گاه عمل کنند، موافق با طبع آن‌ها بوده است و اعمال دینی آن‌ها از محدوده مواردی که با نفس و آرزو و گرایشانشان تجاوز نمی‌کند. این گروه در عقایدشان مشابه مرجئه هستند. این همان چیزی است که اصحاب جراید و مقالات در عصر حاضر گمان کرده‌اند که تساهل در دین را به سستی در واجبات و ارتکاب محرمات تفسیر کرده‌اند. از سوی دیگر کسانی هستند که معتقد به سختگیری و شدیدترین احتیاطات در دین هستند و بیشترین نکوهش را می‌کنند تا جایی که احتیاط به وسوسه در اعمال عبادی و غیر آن می‌انجامد؛ به‌طوری‌که اگر غیرمسلمانی ایشان را ببیند همانند گریختن اسب از شیر، می‌گریزد و بی‌نهایت از دین متنفر می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص6-5</ref>‏.


نویسنده سپس تأکید می‌کند که ما درصدد شمارش پیروان هریک از این دو تفکر و کسانی که به این بلیه گرفتارند، نیستیم؛ لکن به ادعاهای مدعیان فلسفه و کسانی که دین را متهم کرده، اشاره می‌کنیم که میگویند: بنای دین بر خشونت و سختگیری است، نه نرمی و سهل گیری. البته این نوع ادعاها اولین ظرفی نیست که در اسلام شکسته شده است، بلکه مانند آن در اعصار گذشته از سوی مدعیان فکر و تمدن که توجهی به دین نداشته‌اند، به‌ویژه مستشرقین صادر شده است. از جمله شبهاتی که نسبت به دین اسلام وارد کرده‌اند این است: اسلام با شمشیر و خشونت بنیان نهاده شده و خشونت نزد مسلمانان مقدم بر صلح است... علمای دین در قرون متمادی به این گزافه این‌گونه پاسخ داده‌اند: اسلام در قلوب میلیون‌ها مسلمان شبه‌قاره هند و شرق دور از فیلیپین و اندونزی، بدون شمشیر نفوذ کرده است. آن‌ها از روی درک و فهم و رشد و هدایت و عقل و تدبیر اسلام آوردند، نه به زور شمشیر و جهاد و شکست و رعب و وحشت. دیگر اینکه جهاد در اسلام دفاعی است، نه هجومی و اشغالی.  
نویسنده سپس تأکید می‌کند که ما درصدد شمارش پیروان هریک از این دو تفکر و کسانی که به این بلیه گرفتارند، نیستیم؛ لکن به ادعاهای مدعیان فلسفه و کسانی که دین را متهم کرده، اشاره می‌کنیم که میگویند: بنای دین بر خشونت و سختگیری است، نه نرمی و سهل‌گیری. البته این نوع ادعاها اولین ظرفی نیست که در اسلام شکسته شده است، بلکه مانند آن در اعصار گذشته از سوی مدعیان فکر و تمدن که توجهی به دین نداشته‌اند، به‌ویژه مستشرقین صادر شده است. از جمله شبهاتی که نسبت به دین اسلام وارد کرده‌اند این است: اسلام با شمشیر و خشونت بنیان نهاده شده و خشونت نزد مسلمانان مقدم بر صلح است... علمای دین در قرون متمادی به این گزافه این‌گونه پاسخ داده‌اند: اسلام در قلوب میلیون‌ها مسلمان شبه‌قاره هند و شرق دور از فیلیپین و اندونزی، بدون شمشیر نفوذ کرده است. آن‌ها از روی درک و فهم و رشد و هدایت و عقل و تدبیر اسلام آوردند، نه به زور شمشیر و جهاد و شکست و رعب و وحشت. دیگر اینکه جهاد در اسلام دفاعی است، نه هجومی و اشغالی.  


در رابطه با تسامح و تساهل نیز اگر دین را تفسیر به سستی در واجبات و اتیان محرمات کنیم، فسخ و نسخ دین است و از دین جز اسمی و خبری بر سر مزار مردگان باقی نمی‌ماند؛ چه‌بسا مقصود از کلام رسول اعظم(ص): «زمانی بر امتم خواهد آمد که از اسلام جز نامی و از قرآن جز نقشی باقی نمی‌ماند»، همین تفسیر باشد؛ بنابراین تفسیر، دین باقی است، اما اسمش و احکام اسلام باقی است، ولی به آن عمل نمی‌شود. تسامح به این معنی مردود است و احدی قائل به آن نیست، اما تسامح عقلایی - که عقلا و متدینین و مجتهدین و کسانی که در احکام دین خبره هستند، آن را پذیرفته‌اند - استوار است؛ چراکه اساس دعوت اسلام و احکامش مبتنی بر سهولت و تسامح است، نه خشونت و غضب. شعار مسلمین در ادعیه نیز همین است: «ای کسی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است»<ref>ر.ک: همان، ص7-6</ref>‏.
در رابطه با تسامح و تساهل نیز اگر دین را تفسیر به سستی در واجبات و اتیان محرمات کنیم، فسخ و نسخ دین است و از دین جز اسمی و خبری بر سر مزار مردگان باقی نمی‌ماند؛ چه‌بسا مقصود از کلام رسول اعظم(ص): «زمانی بر امتم خواهد آمد که از اسلام جز نامی و از قرآن جز نقشی باقی نمی‌ماند»، همین تفسیر باشد؛ بنابراین تفسیر، دین باقی است، اما اسمش و احکام اسلام باقی است، ولی به آن عمل نمی‌شود. تسامح به این معنی مردود است و احدی قائل به آن نیست، اما تسامح عقلایی - که عقلا و متدینین و مجتهدین و کسانی که در احکام دین خبره هستند، آن را پذیرفته‌اند - استوار است؛ چراکه اساس دعوت اسلام و احکامش مبتنی بر سهولت و تسامح است، نه خشونت و غضب. شعار مسلمین در ادعیه نیز همین است: «ای کسی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است»<ref>ر.ک: همان، ص7-6</ref>‏.