۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنس' به 'ابن س') |
||
| خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] حکمت ایرانی یا فُرس قدیم را در کتاب خویش موسوم به «[[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]]»، به نحو بیسابقهای زنده ساخته است، چنانکه خود در کتاب «[[کلمة التّصوّف]]» با عبارتهایی بهیادماندنی چنین مینگارد: «و قد أحیینا حکمتهم النوریة الشریفة الّتی یشهد بها ذوق افلاطون و من قبله فی کتابنا المسمّی بحکمةالاشراق، و ما سبقت إلی مثله». همایش «سهروردی و احیاء حکمت فهلوی» که در شهریور ماه 1399 در مؤسّسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران برگزار شد، بررسی چگونگی این احیا را با رجوع به منابع باستانی و بهویژه شاهنامه و کتب پهلوی و نصوص وحی و تنزیل قدیم - یعنی اوستا - و نیز کاوش در طرایق مزدایی، اعم از زُروانی و مهری و مزدکی، وجهۀ همّت خود قرار داد. | [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] حکمت ایرانی یا فُرس قدیم را در کتاب خویش موسوم به «[[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]]»، به نحو بیسابقهای زنده ساخته است، چنانکه خود در کتاب «[[کلمة التّصوّف]]» با عبارتهایی بهیادماندنی چنین مینگارد: «و قد أحیینا حکمتهم النوریة الشریفة الّتی یشهد بها ذوق افلاطون و من قبله فی کتابنا المسمّی بحکمةالاشراق، و ما سبقت إلی مثله». همایش «سهروردی و احیاء حکمت فهلوی» که در شهریور ماه 1399 در مؤسّسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران برگزار شد، بررسی چگونگی این احیا را با رجوع به منابع باستانی و بهویژه شاهنامه و کتب پهلوی و نصوص وحی و تنزیل قدیم - یعنی اوستا - و نیز کاوش در طرایق مزدایی، اعم از زُروانی و مهری و مزدکی، وجهۀ همّت خود قرار داد. | ||
[[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدین سهروردی]] جزء اولین حکیمانی است که متوجه مشرق و مغرب دانایی و حکمت شد و از آن سخن گفت. هرچند گفته میشود | [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدین سهروردی]] جزء اولین حکیمانی است که متوجه مشرق و مغرب دانایی و حکمت شد و از آن سخن گفت. هرچند گفته میشود ابن سینا در اواخر عمر ملتفت مشرق فکرت شده و در کتابی مفقود به نام «حکمة المشرقیة»: از آن سخن رانده، به هر تقدیر، منظومۀ فلسفی او که به [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] نیز رسیده، چنین نیست و این [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] است که حکمت خویش را بر بنیادی مشرقی نهاده است. ازآنجاکه این حکمت، حکمتی است از سرچشمۀ نور متافیزیکی، به معنای جغرافیایی کلمه، «مشرقی» نیست. | ||
[[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] نسبت میان انوار قاهره را در آثار خود شرح داده است: نور بالاتر، قاهر بر نور پایینتر و نور پایینتر، عاشق نور بالاتر است. از طرف دیگر در دینکرد که یکی از متون پهلوی است، نور پایینتر نسبت به نور بالاتر با صفت trasagahih شناخته شده است. به نظر میرسد که این توصیف متن پهلوی با سخن [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] در تعارض و ناسازگاری است و همخوانی ندارد. واژۀ trasagahih در زبان پهلوی به معنای گرامیداشت و احترام است و نه ترس و لرز. تعلیم سهروردی دربارۀ نسبت دوگانۀ قهر و محبت، ریشه در اعماق سنت معنوی هند و ایرانی دارد. | [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] نسبت میان انوار قاهره را در آثار خود شرح داده است: نور بالاتر، قاهر بر نور پایینتر و نور پایینتر، عاشق نور بالاتر است. از طرف دیگر در دینکرد که یکی از متون پهلوی است، نور پایینتر نسبت به نور بالاتر با صفت trasagahih شناخته شده است. به نظر میرسد که این توصیف متن پهلوی با سخن [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] در تعارض و ناسازگاری است و همخوانی ندارد. واژۀ trasagahih در زبان پهلوی به معنای گرامیداشت و احترام است و نه ترس و لرز. تعلیم سهروردی دربارۀ نسبت دوگانۀ قهر و محبت، ریشه در اعماق سنت معنوی هند و ایرانی دارد. | ||