پرش به محتوا

كنز العرفان في فقه القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'زمخشرى' به 'زمخشرى '
جز (جایگزینی متن - 'علامه حلى' به 'علامه حلى')
جز (جایگزینی متن - 'زمخشرى' به 'زمخشرى ')
خط ۶۹: خط ۶۹:
نويسنده در اين تفسير به منابع گوناگون توجه دارد. او بسيار مصر است كه كلمات و سخنان «فاضل معاصر» را نقد كند. شيخ يوسف بحرانى (1186ق) در «لؤلؤ البحرين» و نيز علامه سيد محمدباقر خوانسارى (1313ق) در «[[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]» گفته‌اند كه مراد از فاضل معاصر، احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى، صاحب تفسيرى در آيات الأحكام با عنوان «النهاية في تفسير الخمسمائة» است. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] نيز از مؤلف «نظام الأقوال» نقل مى‌كند كه هر جا كنز العرفان فرموده: «قال المعاصر»، مراد همان احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى است <ref>همان، ص174</ref>.
نويسنده در اين تفسير به منابع گوناگون توجه دارد. او بسيار مصر است كه كلمات و سخنان «فاضل معاصر» را نقد كند. شيخ يوسف بحرانى (1186ق) در «لؤلؤ البحرين» و نيز علامه سيد محمدباقر خوانسارى (1313ق) در «[[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]» گفته‌اند كه مراد از فاضل معاصر، احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى، صاحب تفسيرى در آيات الأحكام با عنوان «النهاية في تفسير الخمسمائة» است. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] نيز از مؤلف «نظام الأقوال» نقل مى‌كند كه هر جا كنز العرفان فرموده: «قال المعاصر»، مراد همان احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى است <ref>همان، ص174</ref>.


نويسنده در شرح لغات و تركيب، بر تفسير «الكشاف» زمخشرى تكيه دارد؛ همان‌طوركه به تفسير طبرى نظر دارد و علاوه بر نقل، به نقد آن هم مى‌پردازد؛ مثلا در ذيل آيه 22 سوره نساء: ''' «و لا تنكحوا ما نكح آبائكم من النساء إلا ما قد سلف إنه كان فاحشة و مقتا و ساء سبيلا» '''، فرموده: «طبرى، «ما» را در آيه، مصدرى دانسته و گفته: لا تنكحوا نكاح آبائكم؛ أي مثله؛ «مثل نكاح‌هاى فاسد پدران خود نكاح نكنيد» و حتى سزاوار است برخلاف آنان عمل كنيد (برخلاف ديدگاه طبرى، به عقيده من) «ما» موصول اسمى است و ضمير مفعول، به سبب تخفيف، محذوف است و تقدير آن چنين است: لا تنكحوا ما نكحه آبائكم» <ref>همان</ref>.
نويسنده در شرح لغات و تركيب، بر تفسير «الكشاف» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]  تكيه دارد؛ همان‌طوركه به تفسير طبرى نظر دارد و علاوه بر نقل، به نقد آن هم مى‌پردازد؛ مثلا در ذيل آيه 22 سوره نساء: ''' «و لا تنكحوا ما نكح آبائكم من النساء إلا ما قد سلف إنه كان فاحشة و مقتا و ساء سبيلا» '''، فرموده: «طبرى، «ما» را در آيه، مصدرى دانسته و گفته: لا تنكحوا نكاح آبائكم؛ أي مثله؛ «مثل نكاح‌هاى فاسد پدران خود نكاح نكنيد» و حتى سزاوار است برخلاف آنان عمل كنيد (برخلاف ديدگاه طبرى، به عقيده من) «ما» موصول اسمى است و ضمير مفعول، به سبب تخفيف، محذوف است و تقدير آن چنين است: لا تنكحوا ما نكحه آبائكم» <ref>همان</ref>.


در واقع مى‌توان گفت كه اين كتاب، يكى از پربارترين كتاب‌هاى فقهى پيرامون آيات الأحكام قرآن مجيد مى‌باشد كه با خصوصيات زير، از ديگر همگنان و امثال خود، تمايز پيدا مى‌كند و با اين ويژگى‌ها، در صدر جدول اين كتاب‌ها قرار مى‌گيرد:
در واقع مى‌توان گفت كه اين كتاب، يكى از پربارترين كتاب‌هاى فقهى پيرامون آيات الأحكام قرآن مجيد مى‌باشد كه با خصوصيات زير، از ديگر همگنان و امثال خود، تمايز پيدا مى‌كند و با اين ويژگى‌ها، در صدر جدول اين كتاب‌ها قرار مى‌گيرد:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش