۱۰۶٬۱۰۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ش ها' به 'شها') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت هاى ' به 'تهاى ') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
با آنكه در انسانشناسى قرآن بر فرهى انسان پافشارى شده، از ناتوانيها و ويژگي هاى درخور نكوهش او نيز ياد شده است؛ بمثل، خدا را فراموش مىكند، مغرور است، ناسپاس است، آزمند و خسيس است، ناتوان است، در بىنيازى سركشى مىكند، عجول است، جدال مىكند، ستمكار و ناسپاس و نادان است، دنيازده است و به بدى مىخواند. | با آنكه در انسانشناسى قرآن بر فرهى انسان پافشارى شده، از ناتوانيها و ويژگي هاى درخور نكوهش او نيز ياد شده است؛ بمثل، خدا را فراموش مىكند، مغرور است، ناسپاس است، آزمند و خسيس است، ناتوان است، در بىنيازى سركشى مىكند، عجول است، جدال مىكند، ستمكار و ناسپاس و نادان است، دنيازده است و به بدى مىخواند. | ||
انسان موجودى است آزاد و مسئوليتپذير؛ پار هاى | انسان موجودى است آزاد و مسئوليتپذير؛ پار هاى مسئوليتهاى او از زبان قرآن چنين است: مسئوليت در برابر خدا، مسئوليت او در برابر خودش، مسئوليت او در برابر اجتماع(مسئوليت در برابر خلق، مسلمانان، مؤمنان، خانواده، خويشان، همسايگان، پدر و مادر، فرزندان)، مسئوليت در برابر طبيعت. | ||
لزوم پرورش نفس انسانى، لزوم توجه به ارزشهاى انسانى و تن ندادن به تمايلات حيوانى، چيستى سعادت و تلاش مربيان براى تأمين سعادت متربيان، ارزش ايمان در رسيدن به سعادت، ضرورت رعايت اعتدال در برآوردن نياز هاى و تمايلات حيوانى و طبيعى انسان، اخلاق نيك و برشماردن شمارى از آنها و هدف تربيت ديگر بحث هاى اين فراز است. | لزوم پرورش نفس انسانى، لزوم توجه به ارزشهاى انسانى و تن ندادن به تمايلات حيوانى، چيستى سعادت و تلاش مربيان براى تأمين سعادت متربيان، ارزش ايمان در رسيدن به سعادت، ضرورت رعايت اعتدال در برآوردن نياز هاى و تمايلات حيوانى و طبيعى انسان، اخلاق نيك و برشماردن شمارى از آنها و هدف تربيت ديگر بحث هاى اين فراز است. | ||
3- وراثت و تربيت: در اين جستار از وراثت و نقش آن در تنظيم و پرورش شخصيت افراد ياد مىشود و پس از تعريف وراثت، از نگرش اسلام به اصل وراثت گفته مىشود و با پرداخت نقش وراثت در | 3- وراثت و تربيت: در اين جستار از وراثت و نقش آن در تنظيم و پرورش شخصيت افراد ياد مىشود و پس از تعريف وراثت، از نگرش اسلام به اصل وراثت گفته مىشود و با پرداخت نقش وراثت در تفاوتهاى فردى از تفاوتهاى ظاهرى، تفاوت در هوش و حافظه و تفاوت در سلامت و بيمارى ارثى سخن مىرود. سپس در تفاوتهاى اخلاقى و آبشخور آنها كاوش مىشود و با توجيه توارث اخلاقى، از امكان تغيير اخلاقيات گفتگو مىشود و ديدگاه اسلام در اينباره مىآيد. | ||
4- مسئولان تربيت و مسئوليت سنگين آنها: تربيت، مسئوليتى همگانى است، اگر همه در اينباره احساس مسئوليت و انجام وظيفه كنند زمينۀ تربيت درست افراد فراهم مىآيد، بنابراين لازم است با مسئولان تربيتى و مسئوليت سنگين آنها آشنا شد. در اين بحث مسئوليت تربيتى خانواده، مدرسه، صدا و سيما، دانشمندان دين، نويسندگان و حكومت اسلامى شرح مىشود و از عوامل مؤثر در تربيت و ضرورت هماهنگى بين آنها ياد مىرود. | 4- مسئولان تربيت و مسئوليت سنگين آنها: تربيت، مسئوليتى همگانى است، اگر همه در اينباره احساس مسئوليت و انجام وظيفه كنند زمينۀ تربيت درست افراد فراهم مىآيد، بنابراين لازم است با مسئولان تربيتى و مسئوليت سنگين آنها آشنا شد. در اين بحث مسئوليت تربيتى خانواده، مدرسه، صدا و سيما، دانشمندان دين، نويسندگان و حكومت اسلامى شرح مىشود و از عوامل مؤثر در تربيت و ضرورت هماهنگى بين آنها ياد مىرود. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
6- مرحله دوم تربيت(دو سال نخستين زندگى): در اين قسمت، نخست نقش تغذيه در تربيت مىآيد و به نكات زير اشارت مىرود؛ نقش شير مادر در تربيت، اسلام و شير مادر، اسلام و تأثير شير بر فرزند، تأثير غذا بر شير، برنامه شيردهى، اگر شير به اندازه نباشد، از شير گرفتن كودك. | 6- مرحله دوم تربيت(دو سال نخستين زندگى): در اين قسمت، نخست نقش تغذيه در تربيت مىآيد و به نكات زير اشارت مىرود؛ نقش شير مادر در تربيت، اسلام و شير مادر، اسلام و تأثير شير بر فرزند، تأثير غذا بر شير، برنامه شيردهى، اگر شير به اندازه نباشد، از شير گرفتن كودك. | ||
پس از آن، تربيت اخلاق و عواطف در دو سال آغازين زندگى گوشزد مىشود و خويها و ويژگيهايى كه در اين دو سال خود مىنمايند و پرورش و مهار آنها شرح و شماره مىشود؛ يعنى، آرامش نفس و خوشبينى به ديگران، نظم و انضباط، نظافت، استقلال و اعتماد بهنفس، تبادل محبت، اجتماعى شدن، خشم، ترس، هوش، | پس از آن، تربيت اخلاق و عواطف در دو سال آغازين زندگى گوشزد مىشود و خويها و ويژگيهايى كه در اين دو سال خود مىنمايند و پرورش و مهار آنها شرح و شماره مىشود؛ يعنى، آرامش نفس و خوشبينى به ديگران، نظم و انضباط، نظافت، استقلال و اعتماد بهنفس، تبادل محبت، اجتماعى شدن، خشم، ترس، هوش، تربيتهاى دينى. | ||
7- مرحلۀ سوم تربيت(پس از دو سالگى): تربيت كودك در مرحله سوم در دو بخش بررسى مىشود: تربيت جسمى و تربيت نفسانى. در تربيت جسمى از اين امور سخن است: تغذيه كودك، نوع تغذيه، مقدار تغذيه، رعايت نظم در غذا، كودك را در غذا خوردن لوس نكنيد، بهداشت و درمان كودك، نظافت او، پرورش حس مسئوليتپذيرى كودك، تربيت حواس كودك، پرورش سخنگويى در كودك، تربيت غريزۀ جنسى كودك (تعديل و هدايت غريزه نه تحريك و تقويت آن). | 7- مرحلۀ سوم تربيت(پس از دو سالگى): تربيت كودك در مرحله سوم در دو بخش بررسى مىشود: تربيت جسمى و تربيت نفسانى. در تربيت جسمى از اين امور سخن است: تغذيه كودك، نوع تغذيه، مقدار تغذيه، رعايت نظم در غذا، كودك را در غذا خوردن لوس نكنيد، بهداشت و درمان كودك، نظافت او، پرورش حس مسئوليتپذيرى كودك، تربيت حواس كودك، پرورش سخنگويى در كودك، تربيت غريزۀ جنسى كودك (تعديل و هدايت غريزه نه تحريك و تقويت آن). | ||
در جلد دوم با اشاره به اهميت و دشوارى كار تربيت از لزوم شناخت متربى مىگويد تا به | در جلد دوم با اشاره به اهميت و دشوارى كار تربيت از لزوم شناخت متربى مىگويد تا به تفاوتهاى فردى مىرسد و از تفاوتهاى جسمى، نفسانى و عاطفى- اخلاقى و بايستى توجه به آنها در تربيت هركس ياد مىكند و به تفاوتهاى رشد مىپردازد و به مراحل سهگانه رشد از زبان روايات اشاره مىكند. سپس از تفاوت سنى، روانى و نفسانى مربى با متربى مىگويد و يادآور مىشود كه اين ناهماهنگى از موانع بزرگ تربيت است و مربى بايد بكوشد تا آنجا كه بتوان در مقام تربيت كودك، كودكى كند چنانكه پيامبر اكرم(ص) در رفتار با كودكان چنان مىكردند. ديگر لازمۀ تربيت انسان وجود تفاهم ميان مربى و متربى است كه آن را شرح مىدهد و پس از اشاره به نقش ايمان در تربيت از نقش عقل در تربيت مىگويد و به موقعيت عقل در تعديل غرايز اشاره مىكند و آثار و نشانه هاى فرد عاقل را از زبان روايات بازگو مىكند و دشمنان عقل را يادآور مىشود و راههاى پرورش عقل را از ديد قرآن و حديث كه عبارتند از: به كار گرفتن عقل، تفكر، عاقبتانديشى، مشورت، پذيرش حق، معاشرت با عاقلان و كنجكاوى وامىشكافد. | ||
سپس به تربيت جنسى مىپردازد و از رهگذر آن راههاى شانزدهگانۀ جلوگيرى از تحريك و بلوغ زودرس غريزه جنسى را برمىشمارد و نشانه هاى بلوغ جنسى را ياد مىكند. به تفاوت بلوغ در دختران و پسران مىپردازد و از كنجكاوى جنسى تازهبالغان و راه درست پاسخ به آنها مىگويد و به انحراف اخلاقى- روانى چشمچرانى و زيانهاى آن براى فرد و مسئوليت پدر و مادر در راهنمايى فرزندان براى پرهيز از آن اشارت مىكند و نقش حجاب را در مصونيت از انحراف هاى جنسى مىآورد و به ازدواج و نقش آن در تربيت جنسى مىپردازد و موانع ازدواج و راهحل هاى آن را شرح و شماره مىكند. | سپس به تربيت جنسى مىپردازد و از رهگذر آن راههاى شانزدهگانۀ جلوگيرى از تحريك و بلوغ زودرس غريزه جنسى را برمىشمارد و نشانه هاى بلوغ جنسى را ياد مىكند. به تفاوت بلوغ در دختران و پسران مىپردازد و از كنجكاوى جنسى تازهبالغان و راه درست پاسخ به آنها مىگويد و به انحراف اخلاقى- روانى چشمچرانى و زيانهاى آن براى فرد و مسئوليت پدر و مادر در راهنمايى فرزندان براى پرهيز از آن اشارت مىكند و نقش حجاب را در مصونيت از انحراف هاى جنسى مىآورد و به ازدواج و نقش آن در تربيت جنسى مىپردازد و موانع ازدواج و راهحل هاى آن را شرح و شماره مىكند. |