پرش به محتوا

حلقۀ انتقادی: ادبیات، تاریخ و هرمنوتیک فلسفی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''حلقۀ انتقادی: ادبیات، تاریخ و هرمنوتیک فلسفی''' تألیف دیوید کوزنزهوی، ترجمه مراد فرهادپور؛ مضمون اصلی این کتاب بررسی ماهیت و وضعیت بحث و جدل‌های معاصر در باب فلسفۀ هرمنوتیکی است؛ هم از لحاظ مسئلۀ تفسیر متون ادبی و هم از نظر مباحث کلی معرفت‌شناسی معاصر که سنت فلسفۀ تحلیلی آنگلو ـ آمریکایی را با آرای فیلسوفان اروپایی پیوند می‌دهد. دیوید هوی نشان می‌دهد که می‌توان میان تفکر انتقادی فرانسوی، آلمانی و آنگلو ـ آمریکایی، بدون محو تمایزات ذاتی آنها، رابطه‌ای بامعنا برقرار کرد.
'''حلقۀ انتقادی: ادبیات، تاریخ و هرمنوتیک فلسفی''' تألیف [[ه‍وي‌، دي‍وي‍د ک‍ازن‍ز|دیوید کوزنزهوی]]، ترجمه [[فرهادپور، مراد|مراد فرهادپور]]؛ مضمون اصلی این کتاب بررسی ماهیت و وضعیت بحث و جدل‌های معاصر در باب فلسفۀ هرمنوتیکی است؛ هم از لحاظ مسئلۀ تفسیر متون ادبی و هم از نظر مباحث کلی معرفت‌شناسی معاصر که سنت فلسفۀ تحلیلی آنگلو ـ آمریکایی را با آرای فیلسوفان اروپایی پیوند می‌دهد. [[ه‍وي‌، دي‍وي‍د ک‍ازن‍ز|دیوید هوی]] نشان می‌دهد که می‌توان میان تفکر انتقادی فرانسوی، آلمانی و آنگلو ـ آمریکایی، بدون محو تمایزات ذاتی آنها، رابطه‌ای بامعنا برقرار کرد.


==ساختار==  
==ساختار==  
خط ۳۵: خط ۳۵:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مضمون اصلی این کتاب بررسی ماهیت و وضعیت بحث و جدل‌های معاصر در باب فلسفۀ هرمنوتیکی است؛ هم از لحاظ مسئلۀ تفسیر متون ادبی و هم از نظر مباحث کلی معرفت‌شناسی معاصر که سنت فلسفۀ تحلیلی آنگلو ـ آمریکایی را با آرای فیلسوفان اروپایی پیوند می‌دهد. دیوید هوی نشان می‌دهد که می‌توان میان تفکر انتقادی فرانسوی، آلمانی و آنگلو ـ آمریکایی، بدون محو تمایزات ذاتی آنها، رابطه‌ای بامعنا برقرار کرد.
مضمون اصلی این کتاب بررسی ماهیت و وضعیت بحث و جدل‌های معاصر در باب فلسفۀ هرمنوتیکی است؛ هم از لحاظ مسئلۀ تفسیر متون ادبی و هم از نظر مباحث کلی معرفت‌شناسی معاصر که سنت فلسفۀ تحلیلی آنگلو ـ آمریکایی را با آرای فیلسوفان اروپایی پیوند می‌دهد. [[ه‍وي‌، دي‍وي‍د ک‍ازن‍ز|دیوید هوی]] نشان می‌دهد که می‌توان میان تفکر انتقادی فرانسوی، آلمانی و آنگلو ـ آمریکایی، بدون محو تمایزات ذاتی آنها، رابطه‌ای بامعنا برقرار کرد.


محور اصلی کار نویسنده شرح مواضع هانس گئورگ گادامر فیلسوف معاصر آلمانی و دفاع انتقادی از آنها در برابر مخالفان و منتقدان گادامر است. بدین منظور او آرای فلسفی کسانی چون هیرش، بتی، ریکور، هابرماس، آپل، دریدا و بارت را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد و دربارۀ مناظرات فلسفی مهمی که میان گادامر و برخی از آنها رخ داده است؛ نظیر مناظرۀ مشهور گادامر و هابرماس، به‌تفصیل بحث و بررسی می‌کند. افزون بر این او بسیاری از مفاهیم و مباحث چدید در نظریۀ نقد ادبی که از سوی کسانی چون یاکوبسون، ریفاتر، دومن، استانلی فیش و هارولد بلوم عنوان شده است، در متن فلسفۀ هرمنوتیکی گادامر مورد بحث قرار می‌دهد.
محور اصلی کار نویسنده شرح مواضع [[هانس گئورگ گادامر]] فیلسوف معاصر آلمانی و دفاع انتقادی از آنها در برابر مخالفان و منتقدان گادامر است. بدین منظور او آرای فلسفی کسانی چون هیرش، بتی، ریکور، هابرماس، آپل، دریدا و بارت را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد و دربارۀ مناظرات فلسفی مهمی که میان گادامر و برخی از آنها رخ داده است؛ نظیر مناظرۀ مشهور گادامر و هابرماس، به‌تفصیل بحث و بررسی می‌کند. افزون بر این او بسیاری از مفاهیم و مباحث چدید در نظریۀ نقد ادبی که از سوی کسانی چون یاکوبسون، ریفاتر، دومن، استانلی فیش و هارولد بلوم عنوان شده است، در متن فلسفۀ هرمنوتیکی گادامر مورد بحث قرار می‌دهد.


بنابراین این کتاب مسئلۀ مشهور حلقۀ هرمنوتیکی به‌ویژه از لحاظ تجلیات آن در تحقیقات تاریخی و نقد ادبی را مورد بررسی قرار می‌دهد. این حلقه که در نظریه‌های متفاوت در باب هرمنوتیک به اشکال گوناگون بیان شده است، کلاً به توصیف این نکته می‌پردازد که چگونه جزء و کل در فرایند فهم و تفسیر به صورتی حلقوی به یکدیگر مرتبط‌اند: فهم اجزا برای فهم کل ضروری است؛ درحالی‌که برای فهم اجزا ضرورتاً باید کل را درک کرد. اگر هرمنوتیک اولیه این حلقه را عمدتاً برای توصیف فهم متون به کار می‌برد، در فلسفۀ هرمنوتیکی هایدگر و گادامر این حلقه به اصل بنیادین فهم بشر از ماهیت و وضعیت خویش بدل می‌شود. در اینجا فهم و به همراه آن حلقۀ هرمنوتیکی شرط تحقق تحقیق و تجربۀ بشری است. کشف و توصیف چنین شروطی وظیفۀ فلسفۀ انتقادی است؛ پس وجود صفت «انتقادی» در عنوان کتاب بیانگر آن است که حلقۀ مذکور صرفاً ویژگی تصادفی نقد متون ادبی نیست، بلکه برعکس مقوله‌ای است که فلسفۀ انتقادی آن را جزء اساسی و ضروری هرگونه تفکر اومانیستی می‌داند.
بنابراین این کتاب مسئلۀ مشهور حلقۀ هرمنوتیکی به‌ویژه از لحاظ تجلیات آن در تحقیقات تاریخی و نقد ادبی را مورد بررسی قرار می‌دهد. این حلقه که در نظریه‌های متفاوت در باب هرمنوتیک به اشکال گوناگون بیان شده است، کلاً به توصیف این نکته می‌پردازد که چگونه جزء و کل در فرایند فهم و تفسیر به صورتی حلقوی به یکدیگر مرتبط‌اند: فهم اجزا برای فهم کل ضروری است؛ درحالی‌که برای فهم اجزا ضرورتاً باید کل را درک کرد. اگر هرمنوتیک اولیه این حلقه را عمدتاً برای توصیف فهم متون به کار می‌برد، در فلسفۀ هرمنوتیکی هایدگر و گادامر این حلقه به اصل بنیادین فهم بشر از ماهیت و وضعیت خویش بدل می‌شود. در اینجا فهم و به همراه آن حلقۀ هرمنوتیکی شرط تحقق تحقیق و تجربۀ بشری است. کشف و توصیف چنین شروطی وظیفۀ فلسفۀ انتقادی است؛ پس وجود صفت «انتقادی» در عنوان کتاب بیانگر آن است که حلقۀ مذکور صرفاً ویژگی تصادفی نقد متون ادبی نیست، بلکه برعکس مقوله‌ای است که فلسفۀ انتقادی آن را جزء اساسی و ضروری هرگونه تفکر اومانیستی می‌داند.
خط ۴۳: خط ۴۳:
فصل نخست کتاب مقدمه‌ای برای تشریح مفاهیم بنیانی هرمنوتیک فلسفی گادامر در فصل دوم. سهم گادامر در تاریخ هرمنوتیک به‌ویژه از لحاظ چرخش و گرایش او به زبان‌شناسی بسیار اساسی و بدیع است. در باب ماهیت نوشتار ژاک دریدا و همچنین در باب ابعاد معناشناختی تفسیر پل ریکور نکاتی طرح کرده‌اند. در فصل سوم مفهوم گادامری زبان‌مندی هم در برابر این نظریه‌ها و هم در برابر مسائل برخاسته از زبان‌مندی متون ادبی که در خود این متون به صورتی آگاهانه منعکس است، آزموده می‌شود.
فصل نخست کتاب مقدمه‌ای برای تشریح مفاهیم بنیانی هرمنوتیک فلسفی گادامر در فصل دوم. سهم گادامر در تاریخ هرمنوتیک به‌ویژه از لحاظ چرخش و گرایش او به زبان‌شناسی بسیار اساسی و بدیع است. در باب ماهیت نوشتار ژاک دریدا و همچنین در باب ابعاد معناشناختی تفسیر پل ریکور نکاتی طرح کرده‌اند. در فصل سوم مفهوم گادامری زبان‌مندی هم در برابر این نظریه‌ها و هم در برابر مسائل برخاسته از زبان‌مندی متون ادبی که در خود این متون به صورتی آگاهانه منعکس است، آزموده می‌شود.


تلاش گادامر برای توضیح و رفع مسئلۀ سنتی شکاف هرمنوتیکی از طریق تعویض الگوی روان‌شناسی‌گرایانۀ دکارتی با الگویی زبان‌شناسانه، نباید به‌منزلۀ کنارگذاردن تفاوت‌های تاریخی و فرهنگی دانسته شود. در فصل چهارم روشن می‌شود که هیچ متفکری به اندازۀ گادامر مایل به تأکید بر چنین تفاوت‌هایی نیست. از دید هرمنوتیک سنتی تفسیر مترادف آشناکردن هر آن چیزی بود که در وهلۀ نخست غریب و ناآشنا به نظر می‌رسید. چنین نظریه‌ای بدین وسیله می‌کوشد تا شکلی اساساً اقتدارگرا و جزمی از عشق به هم‌نوع را به کار گیرد.
تلاش گادامر برای توضیح و رفع مسئلۀ سنتی شکاف هرمنوتیکی از طریق تعویض الگوی روان‌شناسی‌گرایانۀ دکارتی با الگویی زبان‌شناسانه، نباید به‌منزلۀ کنارگذاردن تفاوت‌های تاریخی و فرهنگی دانسته شود. در فصل چهارم روشن می‌شود که هیچ متفکری به اندازۀ [[گادامر مایل]] به تأکید بر چنین تفاوت‌هایی نیست. از دید هرمنوتیک سنتی تفسیر مترادف آشناکردن هر آن چیزی بود که در وهلۀ نخست غریب و ناآشنا به نظر می‌رسید. چنین نظریه‌ای بدین وسیله می‌کوشد تا شکلی اساساً اقتدارگرا و جزمی از عشق به هم‌نوع را به کار گیرد.


اهمیت هرمنوتیک برای نقد ادبی معاصر که در فصل پنجم بدان پرداخته شده است، در این است که هرمنوتیک ضابطه‌ای نظری برای تاریخ ادبی ارائه می‌دهد که می‌تواند بر تنش و تناقض میان ماهیت تاریخی تفسیر و ماهیت زیباشناسانۀ متن شعری غلبه کند.<ref> [https://literaturelib.com/books/7078 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref>
اهمیت هرمنوتیک برای نقد ادبی معاصر که در فصل پنجم بدان پرداخته شده است، در این است که هرمنوتیک ضابطه‌ای نظری برای تاریخ ادبی ارائه می‌دهد که می‌تواند بر تنش و تناقض میان ماهیت تاریخی تفسیر و ماهیت زیباشناسانۀ متن شعری غلبه کند.<ref> [https://literaturelib.com/books/7078 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref>