پرش به محتوا

البلغة في الحكمة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''البلغة في الحكمة''' تألیف [[اهری، عبدالقادر بن حمزه|عبدالقادر بن حمزه بن یاقوت اهری]] (متوفی 657ق)، کتابی است در حوزۀ حکمت اسلامی- ایرانی. و مشتمل بر امهات مسائل حکمی. که در آن هم از روش تعقلی و استدلالی استفاده شده است و هم در جای‌جایِ مباحث به آیات بیّنات قرآنی و احادیث نبوی و مرویات صحابه و تابعان استناد شده است و هم به مواجید و دریافت‌های عرفانیِ عرفا و اهل شهود ارجاع داده شده است. به تعبیری، می‌توان گفت که در این کتاب، سه ساحتِ عقل و شهود و نقل با یکدیگر تلاقی می‌کنند و مباحث کتاب براساسِ این تلاقی و تلقی شکل می‌گیرند. این کتاب با مقدمه و تصحیح سید محمود یوسف ثانی به چاپ رسیده است.
'''البلغة في الحكمة''' تألیف [[اهری، عبدالقادر بن حمزه|عبدالقادر بن حمزه بن یاقوت اهری]] (متوفی 657ق)، کتابی است در حوزۀ حکمت اسلامی- ایرانی. و مشتمل بر امهات مسائل حکمی. که در آن هم از روش تعقلی و استدلالی استفاده شده است و هم در جای‌جایِ مباحث به آیات بیّنات قرآنی و احادیث نبوی و مرویات صحابه و تابعان استناد شده است و هم به مواجید و دریافت‌های عرفانیِ عرفا و اهل شهود ارجاع داده شده است. به تعبیری، می‌توان گفت که در این کتاب، سه ساحتِ عقل و شهود و نقل با یکدیگر تلاقی می‌کنند و مباحث کتاب براساسِ این تلاقی و تلقی شکل می‌گیرند. این کتاب با مقدمه و تصحیح [[یوسف ثانی، سید محمود|سید محمود یوسف ثانی]] به چاپ رسیده است.


==ساختار==
==ساختار==
ویسنده کتابِ خود را به دو فن تقسیم کرده است: فنِ نخست به بحث دربارۀ ماهیت عالم و اقسام و اعراضِ آن می‌پردازد و فنِ دوم به بحث دربارۀ سببِ وجود عالم و صفات ذات و فعل او. هر فن نیز خود به دو قطبِ شمالی و جنوبی تقسیم می شود. قطبِ شمالیِ (اول) فنِ اول، خود دو باب دارد که بابِ نخست دربارۀ عنصریات است و بابِ دوم دربارۀ فلکیات. قطبِ جنوبیِ (دوم) فنِ اول هم دربارۀ امور روحانی یا عالم غیب و ملکوت که آن نیز خود دو باب دارد: بابِ نخست دربارۀ نفوس سفلی و بابِ دوم دربارۀ نفوس عالیه است. فنِ دوم هم مشتمل بر دو قطب است که قطب اولِ آن دربارۀ مبدأ مطلق و مشتمل بر چهار اصل درباۀ ذات و صفات و افعال و اسماء الهی است و قطب دوم دربارۀ معاد. در این قطب، دربارۀ دو معادِ روحانی و جسمانی و مسائل مربوط به نفس و قدرت‌ها و قوای خارق‌العادۀ آن، و از وحی و نبوت و معجزه و کرامت و حقیقتِ بهشت و جهنم بحث می‌شود و از جهت اشتمال بر مسائلی دربابِ نفس‌شناسی و وحی‌شناسی و  مباحث مرتبط با آنها اهمیت دارد. کتاب با ذیلی دربابِ انواع معقولات و روش‌های عامِ کسب مجهولات از معلومات و نیز بحثی دربارۀ ریاضت و مجاهدت پایان می‌یابد.
نویسنده کتابِ خود را به دو فن تقسیم کرده است: فنِ نخست به بحث دربارۀ ماهیت عالم و اقسام و اعراضِ آن می‌پردازد و فنِ دوم به بحث دربارۀ سببِ وجود عالم و صفات ذات و فعل او.  
 
هر فن نیز خود به دو قطبِ شمالی و جنوبی تقسیم می شود. قطبِ شمالیِ (اول) فنِ اول، خود دو باب دارد که بابِ نخست دربارۀ عنصریات است و بابِ دوم دربارۀ فلکیات. قطبِ جنوبیِ (دوم) فنِ اول هم دربارۀ امور روحانی یا عالم غیب و ملکوت که آن نیز خود دو باب دارد: بابِ نخست دربارۀ نفوس سفلی و بابِ دوم دربارۀ نفوس عالیه است.  
 
فنِ دوم هم مشتمل بر دو قطب است که قطب اولِ آن دربارۀ مبدأ مطلق و مشتمل بر چهار اصل درباۀ ذات و صفات و افعال و اسماء الهی است و قطب دوم دربارۀ معاد. در این قطب، دربارۀ دو معادِ روحانی و جسمانی و مسائل مربوط به نفس و قدرت‌ها و قوای خارق‌العادۀ آن، و از وحی و نبوت و معجزه و کرامت و حقیقتِ بهشت و جهنم بحث می‌شود و از جهت اشتمال بر مسائلی دربابِ نفس‌شناسی و وحی‌شناسی و  مباحث مرتبط با آنها اهمیت دارد. کتاب با ذیلی دربابِ انواع معقولات و روش‌های عامِ کسب مجهولات از معلومات و نیز بحثی دربارۀ ریاضت و مجاهدت پایان می‌یابد.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
عبدالقادر بن حمزة بن یاقوت الاهری از جملۀ حکیمان و متألهان قرن هفتم هجری است که در حکمت و فلسفه افزون بر التفات به جنبه‌های عقلی و استدلالی، همچون صاحب حکمت اشراقی بر جنبۀ ذوق و اشراق و کشف و شهود نیز تأکید می‌ورزد و خود در مقام فلسفه‌ورزی این روش را به کار می‌بندد و از آن بهرۀ بسیار می‌جوید؛ از این‌رو می‌توان او را از ادامه‌دهندگان سیرۀ فلسفی شیخ اشراق و مکتب او دانست که پس از وی موافقان و طرفداران جدی و وفادار متعدد یافت.
[[اهری، عبدالقادر بن حمزه|عبدالقادر بن حمزة بن یاقوت الاهری]] از جملۀ حکیمان و متألهان قرن هفتم هجری است که در حکمت و فلسفه افزون بر التفات به جنبه‌های عقلی و استدلالی، همچون صاحب حکمت اشراقی بر جنبۀ ذوق و اشراق و کشف و شهود نیز تأکید می‌ورزد و خود در مقام فلسفه‌ورزی این روش را به کار می‌بندد و از آن بهرۀ بسیار می‌جوید؛ از این‌رو می‌توان او را از ادامه‌دهندگان سیرۀ فلسفی شیخ اشراق و مکتب او دانست که پس از وی موافقان و طرفداران جدی و وفادار متعدد یافت.


در تذکره‌ها و کتب تراجم تنها در یک اثر به قطب‌الدین اهری اشاره شده است و دیگر آثار از بیان سوانح زندگی او و بیان شرح احوال او خالی است. در کتاب «مجمع الآداب فی معجم الالقاب» ابن الفوطی آمده است: «.... عبدالقادر بن حمزة بن یاقوت الاهری حکیم صوفی از حکیمان متأله بود. در جوانی برای تهذیب و تحصیل به سفر رفت و در هرات نزد امام فخر رازی تحصیل کرد. سپس در زمان المستنصر بالله به بغداد رفت. هنگامی که از سفر طولانی خود بازگشت، بهاءالدین کلیبری از او دعوت کرد و مدرسۀ خوبی برایش مهیا ساخت تا فرزندانش در آن مشغول باشند و مقرری وافری از مواد غذایی برایش معین کرد. وی مدت مدیدی در آن مدرسه ساکن بود سپس به اهر بازگشت و بر تحصیل و تعلیم همت گماشت ..... وفات مولانا قطب‌الدین در آخر سال 657 واقع شد».
در تذکره‌ها و کتب تراجم تنها در یک اثر به [[اهری، عبدالقادر بن حمزه|قطب‌الدین اهری]] اشاره شده است و دیگر آثار از بیان سوانح زندگی او و بیان شرح احوال او خالی است. در کتاب «مجمع الآداب فی معجم الالقاب» [[ابن فلوطی|ابن الفوطی]] آمده است: «.... [[اهری، عبدالقادر بن حمزه|عبدالقادر بن حمزة بن یاقوت الاهری]] حکیم صوفی از حکیمان متأله بود. در جوانی برای تهذیب و تحصیل به سفر رفت و در هرات نزد [[فخر رازی، محمد بن عمر|امام فخر رازی]] تحصیل کرد. سپس در زمان المستنصر بالله به بغداد رفت. هنگامی که از سفر طولانی خود بازگشت، بهاءالدین کلیبری از او دعوت کرد و مدرسۀ خوبی برایش مهیا ساخت تا فرزندانش در آن مشغول باشند و مقرری وافری از مواد غذایی برایش معین کرد. وی مدت مدیدی در آن مدرسه ساکن بود سپس به اهر بازگشت و بر تحصیل و تعلیم همت گماشت ..... وفات مولانا قطب‌الدین در آخر سال 657 واقع شد».


اهری در مقدمۀ کتاب خود که مشتمل بر تقدیم‌نامۀ آن نیز می باشد، این کتاب را به «افضل الامراء والصدور احمد بن الصدر السعید ابی‌نصر بن یونس» تقدیم کرده است و در آن به رسم رایج روزگار او را با القاب و عناوینی ستوده است.
[[اهری، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] در مقدمۀ کتاب خود که مشتمل بر تقدیم‌نامۀ آن نیز می باشد، این کتاب را به «افضل الامراء والصدور احمد بن الصدر السعید ابی‌نصر بن یونس» تقدیم کرده است و در آن به رسم رایج روزگار او را با القاب و عناوینی ستوده است.


گرچه از اهری جز همین کتاب اثری باقی نمانده است، ولی همین اثر برای دلالت بر مراتب فضل و دانش و کمالات علمی او گواه کافی و صادقی است. اطلاعات و ذوق ادبی سرشار، تسلط بر آیات و اخبار و روایات، اطلاعات فلسفی و کلامی قابل توجه و نیز انس و الفت با سخنان مشایخ و بزرگان صوفیه، ویژگی‌های خاصی به اندیشه و زبان او داده‌اند.
گرچه از [[اهری، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] جز همین کتاب اثری باقی نمانده است، ولی همین اثر برای دلالت بر مراتب فضل و دانش و کمالات علمی او گواه کافی و صادقی است. اطلاعات و ذوق ادبی سرشار، تسلط بر آیات و اخبار و روایات، اطلاعات فلسفی و کلامی قابل توجه و نیز انس و الفت با سخنان مشایخ و بزرگان صوفیه، ویژگی‌های خاصی به اندیشه و زبان او داده‌اند.


اهری گرچه بحث را با تعریف لغوی فلسفه و اشاره به ریشۀ یونانی آن آغاز می‌کند؛ ولی بلافاصله متوجه حکمت و تعریف آن می‌شود و یکی از جامع‌ترین تعاریف حکمت که آن را به جای فلسفه نیز می‌گیرد، ارائه می‌دهد. این تعریف را ملاصدرا نیز می‌پسندد و می‌پذیرد و در شاهکار بزرگ فلسفی خویش «اسفار» با اندکی تغییر می‌آورد. بنا بر این تعریف حکمت عبارت است از استکمال نفس انسانی با شناخت حقایق موجودات چنان‌که هستند و حکم به وجود و هویات آنها با برهان و تحقیق و نه از طریق تقلید غیرمتکی به برهان، به قدر طاقت بشری.
[[اهری، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] گرچه بحث را با تعریف لغوی فلسفه و اشاره به ریشۀ یونانی آن آغاز می‌کند؛ ولی بلافاصله متوجه حکمت و تعریف آن می‌شود و یکی از جامع‌ترین تعاریف حکمت که آن را به جای فلسفه نیز می‌گیرد، ارائه می‌دهد. این تعریف را ملاصدرا نیز می‌پسندد و می‌پذیرد و در شاهکار بزرگ فلسفی خویش «اسفار» با اندکی تغییر می‌آورد. بنا بر این تعریف حکمت عبارت است از استکمال نفس انسانی با شناخت حقایق موجودات چنان‌که هستند و حکم به وجود و هویات آنها با برهان و تحقیق و نه از طریق تقلید غیرمتکی به برهان، به قدر طاقت بشری.


نویسنده این کتاب را بر اساس تقسیمی که برای حکمت می‌توان در نظر گرفت، به دو فن تقسیم می‌کند: فن نخست به بحث دربارۀ ماهیت عالم و اقسان و اعراض آن می‌پردازد و در فن دوم به بحث دربارۀ سبب وجود عالم و صفات ذات و فعل او. بحث دربارۀ ماهیت عالم نیز به دو قطب جنوبی و شمالی تقسیم می‌شود: قطب جنوبی دربارۀ امور روحانی است که همان عالم غیب و ملکوت است و غیب و ملکوت همان معقولات باقیه است و مراد از «باقیات صالحات» در آیۀ شریفه نیز همین است.
نویسنده این کتاب را بر اساس تقسیمی که برای حکمت می‌توان در نظر گرفت، به دو فن تقسیم می‌کند: فن نخست به بحث دربارۀ ماهیت عالم و اقسان و اعراض آن می‌پردازد و در فن دوم به بحث دربارۀ سبب وجود عالم و صفات ذات و فعل او. بحث دربارۀ ماهیت عالم نیز به دو قطب جنوبی و شمالی تقسیم می‌شود: قطب جنوبی دربارۀ امور روحانی است که همان عالم غیب و ملکوت است و غیب و ملکوت همان معقولات باقیه است و مراد از «باقیات صالحات» در آیۀ شریفه نیز همین است.