البلغة في الحكمة

    از ویکی‌نور
    البلغة في الحكمة
    البلغة في الحكمة
    پدیدآوراناهری، عبدالقادر بن حمزه (نویسنده) یوسف ثانی، سید محمود (مصحح)
    ناشرمؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲ش
    شابک5ـ42ـ6331ـ622ـ978
    کد کنگره

    البلغة في الحكمة تألیف عبدالقادر بن حمزه بن یاقوت اهری (متوفی 657ق)، کتابی است در حوزۀ حکمت اسلامی- ایرانی. و مشتمل بر امهات مسائل حکمی. که در آن هم از روش تعقلی و استدلالی استفاده شده است و هم در جای‌جایِ مباحث به آیات بیّنات قرآنی و احادیث نبوی و مرویات صحابه و تابعان استناد شده است و هم به مواجید و دریافت‌های عرفانیِ عرفا و اهل شهود ارجاع داده شده است. به تعبیری، می‌توان گفت که در این کتاب، سه ساحتِ عقل و شهود و نقل با یکدیگر تلاقی می‌کنند و مباحث کتاب براساسِ این تلاقی و تلقی شکل می‌گیرند. این کتاب با مقدمه و تصحیح سید محمود یوسف ثانی به چاپ رسیده است.

    ساختار

    نویسنده کتابِ خود را به دو فن تقسیم کرده است: فنِ نخست به بحث دربارۀ ماهیت عالم و اقسام و اعراضِ آن می‌پردازد و فنِ دوم به بحث دربارۀ سببِ وجود عالم و صفات ذات و فعل او.

    هر فن نیز خود به دو قطبِ شمالی و جنوبی تقسیم می‌شود. قطبِ شمالیِ (اول) فنِ اول، خود دو باب دارد که بابِ نخست دربارۀ عنصریات است و بابِ دوم دربارۀ فلکیات. قطبِ جنوبیِ (دوم) فنِ اول هم دربارۀ امور روحانی یا عالم غیب و ملکوت که آن نیز خود دو باب دارد: بابِ نخست دربارۀ نفوس سفلی و بابِ دوم دربارۀ نفوس عالیه است.

    فنِ دوم هم مشتمل بر دو قطب است که قطب اولِ آن دربارۀ مبدأ مطلق و مشتمل بر چهار اصل درباۀ ذات و صفات و افعال و اسماء الهی است و قطب دوم دربارۀ معاد. در این قطب، دربارۀ دو معادِ روحانی و جسمانی و مسائل مربوط به نفس و قدرت‌ها و قوای خارق‌العادۀ آن، و از وحی و نبوت و معجزه و کرامت و حقیقتِ بهشت و جهنم بحث می‌شود و از جهت اشتمال بر مسائلی دربابِ نفس‌شناسی و وحی‌شناسی و مباحث مرتبط با آنها اهمیت دارد. کتاب با ذیلی دربابِ انواع معقولات و روش‌های عامِ کسب مجهولات از معلومات و نیز بحثی دربارۀ ریاضت و مجاهدت پایان می‌یابد.

    گزارش محتوا

    عبدالقادر بن حمزة بن یاقوت الاهری از جملۀ حکیمان و متألهان قرن هفتم هجری است که در حکمت و فلسفه افزون بر التفات به جنبه‌های عقلی و استدلالی، همچون صاحب حکمت اشراقی بر جنبۀ ذوق و اشراق و کشف و شهود نیز تأکید می‌ورزد و خود در مقام فلسفه‌ورزی این روش را به کار می‌بندد و از آن بهرۀ بسیار می‌جوید؛ از این‌رو می‌توان او را از ادامه‌دهندگان سیرۀ فلسفی شیخ اشراق و مکتب او دانست که پس از وی موافقان و طرفداران جدی و وفادار متعدد یافت.

    در تذکره‌ها و کتب تراجم تنها در یک اثر به قطب‌الدین اهری اشاره شده است و دیگر آثار از بیان سوانح زندگی او و بیان شرح احوال او خالی است. در کتاب «مجمع الآداب فی معجم الالقاب» ابن الفوطی آمده است: «.... عبدالقادر بن حمزة بن یاقوت الاهری حکیم صوفی از حکیمان متأله بود. در جوانی برای تهذیب و تحصیل به سفر رفت و در هرات نزد امام فخر رازی تحصیل کرد. سپس در زمان المستنصر بالله به بغداد رفت. هنگامی که از سفر طولانی خود بازگشت، بهاءالدین کلیبری از او دعوت کرد و مدرسۀ خوبی برایش مهیا ساخت تا فرزندانش در آن مشغول باشند و مقرری وافری از مواد غذایی برایش معین کرد. وی مدت مدیدی در آن مدرسه ساکن بود سپس به اهر بازگشت و بر تحصیل و تعلیم همت گماشت..... وفات مولانا قطب‌الدین در آخر سال 657 واقع شد».

    اهری در مقدمۀ کتاب خود که مشتمل بر تقدیم‌نامۀ آن نیز می‌باشد، این کتاب را به «افضل الامراء والصدور احمد بن الصدر السعید ابی‌نصر بن یونس» تقدیم کرده است و در آن به رسم رایج روزگار او را با القاب و عناوینی ستوده است.

    گرچه از اهری جز همین کتاب اثری باقی نمانده است، ولی همین اثر برای دلالت بر مراتب فضل و دانش و کمالات علمی او گواه کافی و صادقی است. اطلاعات و ذوق ادبی سرشار، تسلط بر آیات و اخبار و روایات، اطلاعات فلسفی و کلامی قابل توجه و نیز انس و الفت با سخنان مشایخ و بزرگان صوفیه، ویژگی‌های خاصی به اندیشه و زبان او داده‌اند.

    اهری گرچه بحث را با تعریف لغوی فلسفه و اشاره به ریشۀ یونانی آن آغاز می‌کند؛ ولی بلافاصله متوجه حکمت و تعریف آن می‌شود و یکی از جامع‌ترین تعاریف حکمت که آن را به جای فلسفه نیز می‌گیرد، ارائه می‌دهد. این تعریف را ملاصدرا نیز می‌پسندد و می‌پذیرد و در شاهکار بزرگ فلسفی خویش «اسفار» با اندکی تغییر می‌آورد. بنا بر این تعریف حکمت عبارت است از استکمال نفس انسانی با شناخت حقایق موجودات چنان‌که هستند و حکم به وجود و هویات آنها با برهان و تحقیق و نه از طریق تقلید غیرمتکی به برهان، به قدر طاقت بشری.

    نویسنده این کتاب را بر اساس تقسیمی که برای حکمت می‌توان در نظر گرفت، به دو فن تقسیم می‌کند: فن نخست به بحث دربارۀ ماهیت عالم و اقسان و اعراض آن می‌پردازد و در فن دوم به بحث دربارۀ سبب وجود عالم و صفات ذات و فعل او. بحث دربارۀ ماهیت عالم نیز به دو قطب جنوبی و شمالی تقسیم می‌شود: قطب جنوبی دربارۀ امور روحانی است که همان عالم غیب و ملکوت است و غیب و ملکوت همان معقولات باقیه است و مراد از «باقیات صالحات» در آیۀ شریفه نیز همین است.

    قطب شمالی نیز دربارۀ امور جسمانی است که عالم شهادت و ملک است و عالم امور جسمانی است. این قطب خود دو باب دارد: باب نخست دربارۀ عنصریات است و در آن دربارۀ حقیقت جوهر و اثبات وجود آن و نیز جسم و احوال و احکام آن بحث می‌شود. این باب با بخشی با عنوان «خاتمة الباب» پایان می‌یابد که در آن به امتیاز اجسام از یکدیگر و به طور کلی امتیاز مراتب موجودات از یکدیر پرداخته می‌شود و با ذکر یک قاعدۀ کلی و مهم در این‌باره خاتمه می‌یابد: هرچه شیئ با غواشی و لواحق بیشتر در هستی خود همراه باشد، امتیازش از غیر خود بیشتر است.

    باب دوم این قطب در فلکیات و خواص آنهاست که در این بخش هشت ویژگی برای موجودت فلکی به این ترتیب ذکر شده است: حرکت مستقیم برای آنها ممکن نیست؛ خرق و التیام ندارند؛ دارای بساطت هستند؛ تغییر نمی‌پذیرند؛ به آنچه درون‌شان واقع شده است احاطه دارند؛ حرکت دوری دارند؛ هر فلک نوع مستقلی است؛ نقش اعدادی برای قابل‌های ارضی دارند. این قطب هم با خاتمة البابی پایان می‌یابد که در آن نویسنده ضمن اشاره به موجودات عنصری و اجرام فلکی بر واجد حیات و آگاهی‌بودن این اجرام اصرار می‌ورزد و برای آن شواهد و قراین متفاوت می‌آورد.

    قطب دوم یا قطب جنوبی فن اول به اقلیم روحانیات اختصاص یافته است که مشتمل بر دو باب است: باب اول دربارۀ نفوس سفلی اعم از نفس نباتی و نفس حیوانی و نفس انسانی است. باب دوم مربوط به نفوس عالیه است که در آن به اثبات عقول و نفوس ملکی پرداخته شده است.

    فن دوم کتاب مشتمل بر دو قطب است؛ قطب اول دربارۀ مبدأ مطلق که مشتمل بر چهار اصل است: اصل اول دربارۀ ذات و اثبات ذات از پنج طریق؛ اصل دوم دربارۀ صفات ثبوتی و سلبی؛ اصل سوم دربارۀ افعال و بیان مذاهب پنج‌گانه دربارۀ آن؛ اصل چهارم دربارۀ اسماء که در آن به 26 نام از نام‌های الهی اشاره شده و معانی و لوازم آنها مورد بحث قرار گرفته است. قطب دوم این فن دربارۀ معاد است که نخست بیان معنای معاد و سپس بعث‌های پنج‌گانه مورد بحث قرار گرفته است؛ سپس بحث معاد جسمانی مطرح می‌شود و اثبات آن بر اساس اخبار و روایات مورد توجه قرار می‌گیرد. پس از آن مسئلۀ معاد روحانی طرح شده است.

    از این کتاب چهار نسخه شناسانیی شده است: نسخۀ شمارۀ 16696 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، نسخۀ کتابخانۀ راغب پاشا در استانبول ترکیه، نسخۀ شمارۀ 5525 کتابخانۀ مجلس، نسخۀ شمارۀ 2500 کتابخانۀ آیت‌الله مرعشی نجفی. نسخۀ اول کتابخانۀ مجلس نسخۀ اساس این تصحیح بوده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها