پرش به محتوا

نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شکل گیری ' به 'شکل‌گیری '
جز (جایگزینی متن - ' می گ' به ' می‌گ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'شکل گیری ' به 'شکل‌گیری ')
خط ۳۸: خط ۳۸:
بخش 3. آموزش در دوره‌ی محمدرضاشاه (1370-1357)
بخش 3. آموزش در دوره‌ی محمدرضاشاه (1370-1357)


مراحلی که با اعزام اولین دانشجویان برای فراگیری فنون نظامی غرب در اولین قرن نوزدهم آغاز می‌گردد، با شکل گرفتن ایده «اقتباس نظام آموزشی غرب برای دستیابی به آزادی و پیشرفت اجتماعی - اقتصادی - علمی غرب» در اذهان برخی روشنفکران کشورهای جهان اسلام (عثمانی، مصر، تونس و ایران) به صورت تقریبا هم زمان در نیمه قرن نوزدهم، به مطالبه یک تغییر درونی و تأسیس اولین مدرسه علمی غربی ایران یعنی دارالفنون می انجامد. و با توسعه‌ی طرح اعزام فرزندان طبقه ممتاز به فرنگ و بازگشت تدریجی آن ها، به شکل گیری طبقه نخبگان جدید در نظام اجتماعی اواخر قرن نوزدهم و نقش آفرینی جدی آن‌ها در انقلاب مشروطه منجر می‌شود. سپس با وارد شدن قانون نظام آموزشی اجباری فراگیر در قانون اساسی مشروطه، گام بلندی در جایگزین شدن آموزش جدید به جای آموزش سنتی حوزوی و استقرار آموزش جدید در مرکز جامعه‌ی ایرانی برداشته می‌شود. سپس فلسفه آموزشی رژیم جدید پهلوی، رابطه آن با رفرم اجتماعی - سیاسی - فرهنگی مدنظر رضاشاه و نحوه‌ی تحقق آن در مدارس جدید تحلیل می‌شود. اعزام دانشجویان به فرنگ با برنامه ریزی جدیدی در دوره‌ی رضاشاه اداممه می‌یابد. که با شکست طرح تأمین طبقه نخبگان سیاسی - اجتماعی رژیم از طریق اعزام دانشجویان به اروپا، به طرح اولین داشنگاه ایران یعنی داشنگاه تهران می انجامد. و بعد دیدگاه محمدرضا پهولی و سیاستگذاران دربار و تحولاتی که با آغاز انقلاب سفید در فلسفه‌ی آموزشی وی پیدا شد بررسی می‌شود تا میزان رسوخ نظام آموزشی جدید در مقاطع ابتدایی، متوسطه و عالی ارزیابی شود. با تغییر سیاست‌های آموزشی شاه در انقلاب سفید که با عنوان «انقلاب آموزشی» شناخته می‌شود، خاستگاه اجتماعی طبقات تحصیلکرده در ایران دچار تحول می‌شود و آموزش تا حد زیادی در طبقات سنتی و پایین جامعه هم جایگاه می‌یابد. آموزش مردن و اعزام دانشجو به اروپا و آمریکا در طول دوره‌ی پهلوی مهم‌ترین وسیله ساختن طبقه نخبگان جدید است که به تدریج طبقه نخبگان سنتی و به ویژه فارغ التحصیلان حوزوی را از صحنه سیاست کشور حذف می‌کند. با این حال رژیم محمدرضا شاه در انقلاب آموزشی کاملا موفق نیست و نمی تواند دانشگاه تهران، دژ سرسخت روشنفکران لیبرال ملی گرا، را تسخیر کند که به بروز آشوب‌های دانشگاهی اواخر سلطنت شاه می انجامد. در نهایت با بروز انقلاب اسلامی و چرخش بزرگ در فلسفه‌ی سیاسی نظام حاکمیت ایران، سیاست تحول در نظام آموزشی پهلوی تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» مطرح و اجرا می‌گردد که میزان توفیق آن در به هم ریختن نظم مدرن به وجود آمده در نظام آموزشی ایران در یک و نیم قرن پیش از آن سیاست در فصل خاتمه تحلیل و بررسی می‌شود.
مراحلی که با اعزام اولین دانشجویان برای فراگیری فنون نظامی غرب در اولین قرن نوزدهم آغاز می‌گردد، با شکل گرفتن ایده «اقتباس نظام آموزشی غرب برای دستیابی به آزادی و پیشرفت اجتماعی - اقتصادی - علمی غرب» در اذهان برخی روشنفکران کشورهای جهان اسلام (عثمانی، مصر، تونس و ایران) به صورت تقریبا هم زمان در نیمه قرن نوزدهم، به مطالبه یک تغییر درونی و تأسیس اولین مدرسه علمی غربی ایران یعنی دارالفنون می انجامد. و با توسعه‌ی طرح اعزام فرزندان طبقه ممتاز به فرنگ و بازگشت تدریجی آن ها، به شکل‌گیری طبقه نخبگان جدید در نظام اجتماعی اواخر قرن نوزدهم و نقش آفرینی جدی آن‌ها در انقلاب مشروطه منجر می‌شود. سپس با وارد شدن قانون نظام آموزشی اجباری فراگیر در قانون اساسی مشروطه، گام بلندی در جایگزین شدن آموزش جدید به جای آموزش سنتی حوزوی و استقرار آموزش جدید در مرکز جامعه‌ی ایرانی برداشته می‌شود. سپس فلسفه آموزشی رژیم جدید پهلوی، رابطه آن با رفرم اجتماعی - سیاسی - فرهنگی مدنظر رضاشاه و نحوه‌ی تحقق آن در مدارس جدید تحلیل می‌شود. اعزام دانشجویان به فرنگ با برنامه ریزی جدیدی در دوره‌ی رضاشاه اداممه می‌یابد. که با شکست طرح تأمین طبقه نخبگان سیاسی - اجتماعی رژیم از طریق اعزام دانشجویان به اروپا، به طرح اولین داشنگاه ایران یعنی داشنگاه تهران می انجامد. و بعد دیدگاه محمدرضا پهولی و سیاستگذاران دربار و تحولاتی که با آغاز انقلاب سفید در فلسفه‌ی آموزشی وی پیدا شد بررسی می‌شود تا میزان رسوخ نظام آموزشی جدید در مقاطع ابتدایی، متوسطه و عالی ارزیابی شود. با تغییر سیاست‌های آموزشی شاه در انقلاب سفید که با عنوان «انقلاب آموزشی» شناخته می‌شود، خاستگاه اجتماعی طبقات تحصیلکرده در ایران دچار تحول می‌شود و آموزش تا حد زیادی در طبقات سنتی و پایین جامعه هم جایگاه می‌یابد. آموزش مردن و اعزام دانشجو به اروپا و آمریکا در طول دوره‌ی پهلوی مهم‌ترین وسیله ساختن طبقه نخبگان جدید است که به تدریج طبقه نخبگان سنتی و به ویژه فارغ التحصیلان حوزوی را از صحنه سیاست کشور حذف می‌کند. با این حال رژیم محمدرضا شاه در انقلاب آموزشی کاملا موفق نیست و نمی تواند دانشگاه تهران، دژ سرسخت روشنفکران لیبرال ملی گرا، را تسخیر کند که به بروز آشوب‌های دانشگاهی اواخر سلطنت شاه می انجامد. در نهایت با بروز انقلاب اسلامی و چرخش بزرگ در فلسفه‌ی سیاسی نظام حاکمیت ایران، سیاست تحول در نظام آموزشی پهلوی تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» مطرح و اجرا می‌گردد که میزان توفیق آن در به هم ریختن نظم مدرن به وجود آمده در نظام آموزشی ایران در یک و نیم قرن پیش از آن سیاست در فصل خاتمه تحلیل و بررسی می‌شود.


کتابی که پیش روی شماست بی شک یکی از بهترین کتاب هایی است که با برقرار کردن پیوند اندیشه و عمل در تاریخ معاصر ایران، بینش نوینی نسبت به نظام آموزشی کنونی جامعه ما که میراث 168 سال تلاش برای غربی کردن آموزش و جامعه ایران در ادوار قاجار و پهلوی است، به روی نسل جدید ایرانیان می‌گشاید.<ref> [https://www.historylib.com/books/2310 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>
کتابی که پیش روی شماست بی شک یکی از بهترین کتاب هایی است که با برقرار کردن پیوند اندیشه و عمل در تاریخ معاصر ایران، بینش نوینی نسبت به نظام آموزشی کنونی جامعه ما که میراث 168 سال تلاش برای غربی کردن آموزش و جامعه ایران در ادوار قاجار و پهلوی است، به روی نسل جدید ایرانیان می‌گشاید.<ref> [https://www.historylib.com/books/2310 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>