پرش به محتوا

استعمار در خلیج فارس، استعمارگران در کرانه‌ی جنوبی خلیج فارس (1955-1763م): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن های ' به 'ن‌های '
جز (جایگزینی متن - 'بین الملل' به 'بین‌الملل')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ن های ' به 'ن‌های ')
خط ۶۶: خط ۶۶:
دو تحول مهم در اواخر قرن 18 م در شرق نزدیک به وقوع پیوست که تأثیر زیادی بر خلیج فارس به جا نهاد. یکی ظهور و گسترش وهابیت و توسعه طلبی آل سعود و در نتیجه به وجود آمدن وحدت سیاسی بخش بزرگی از جزیرة العرب - که از زمان خلفای راشدین به این سو بی نظیر بود - به عنوان امری درون منطقه‌ای به شمار می‌رود و تحول دیگری که از بیرون منطقه ریشه گرفت، حمله فرانسه به رهبری تاپلئون به مصر و شام با هدف کشور گشایی در شرق عربی و تهدید راه‌های منتهی به مستعمرات بریتاینا در شبه قاره هند بود. در اینجا به تمرکز بر توجیه سیاست بریتانیا از نیمه دوم قرن 18 م در اثر تحولات فوق بسنده می‌شود که بر اساس آن، انگلیس شیوه‌های مختلفی، متفاوت با سایر گذشتگان، برای گسترش نفوذ و با هدف سلطه‌ی بیشتر بر خلیج فارس در پیش گرفت. بنابراین خلیج فارس در سیاست بریتانیا حائز جایگاه مهمی است؛ زیرا به عنوان یک حلقه‌ی ارتباطی خشکی - دریایی در راه هند، زمینه تجارتی پر منفعت، پایگاهی برای ناوگان دریایی، مرکز اطلاعاتی و نظارت بر مسائل مربوط به شرق و نمایندگانش در ایران، عراق، جزیرة العرب و سایر حواشی خلیج فارس به شمار می‌رود و در حال حاضر به علت منبع تولید و صدور نفت - شاهرگ صنعت جدید و تجهیزات نظامی - اهمیتی استراتژیک دارد. سیاست بریتانیا برای سلطه بر ممالک عربی حوزه‌ی خلیج فارس که از زمان نفوذش در این آب‌ها و سواحل و جزایر آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد، به عنوان یک نقشه راه روشن که به آن پایبند بوده و تقریبا از آن تخطی نکرده است، مد نظر می باشد.
دو تحول مهم در اواخر قرن 18 م در شرق نزدیک به وقوع پیوست که تأثیر زیادی بر خلیج فارس به جا نهاد. یکی ظهور و گسترش وهابیت و توسعه طلبی آل سعود و در نتیجه به وجود آمدن وحدت سیاسی بخش بزرگی از جزیرة العرب - که از زمان خلفای راشدین به این سو بی نظیر بود - به عنوان امری درون منطقه‌ای به شمار می‌رود و تحول دیگری که از بیرون منطقه ریشه گرفت، حمله فرانسه به رهبری تاپلئون به مصر و شام با هدف کشور گشایی در شرق عربی و تهدید راه‌های منتهی به مستعمرات بریتاینا در شبه قاره هند بود. در اینجا به تمرکز بر توجیه سیاست بریتانیا از نیمه دوم قرن 18 م در اثر تحولات فوق بسنده می‌شود که بر اساس آن، انگلیس شیوه‌های مختلفی، متفاوت با سایر گذشتگان، برای گسترش نفوذ و با هدف سلطه‌ی بیشتر بر خلیج فارس در پیش گرفت. بنابراین خلیج فارس در سیاست بریتانیا حائز جایگاه مهمی است؛ زیرا به عنوان یک حلقه‌ی ارتباطی خشکی - دریایی در راه هند، زمینه تجارتی پر منفعت، پایگاهی برای ناوگان دریایی، مرکز اطلاعاتی و نظارت بر مسائل مربوط به شرق و نمایندگانش در ایران، عراق، جزیرة العرب و سایر حواشی خلیج فارس به شمار می‌رود و در حال حاضر به علت منبع تولید و صدور نفت - شاهرگ صنعت جدید و تجهیزات نظامی - اهمیتی استراتژیک دارد. سیاست بریتانیا برای سلطه بر ممالک عربی حوزه‌ی خلیج فارس که از زمان نفوذش در این آب‌ها و سواحل و جزایر آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد، به عنوان یک نقشه راه روشن که به آن پایبند بوده و تقریبا از آن تخطی نکرده است، مد نظر می باشد.


اما قرن 19 م عصر امپراطوری‌های بزرگ بود. واحدهای سیاسی کوچک در آن جایگاهی نداشتند، مگر این که وابسته یا در مدار یکی از دولت‌های بزرگ به شمار آیند و در ظل حمایت آن‌ها آزادی و استقلال خود را از دست دهند. همچون ونیز - که یک بار دیگر به آن توجه نموده - در حال گرایش از یکی به دیگری بود؛ گاهی در حوزه‌ی نفوذ فرانسه و زمانی تحت سلطه‌ی امپراطوری اتریش در می آمد تا در نهایت به این نتیجه برسد که راه نجات در اتحاد با تمام ایتالیاست. سلاطین امارات و شیخ نشین های خلیج فارس نیز همین وضعیت را داشتند و همواره در قبضه‌ی استعمار انگلیس بودند و برای نجاتشان چاره‌ای جز متحد شدن در یک وطن بزرگ عربی نداشتند. چون ایجاد یک کشور بزرگ عربی هدف هر عرب اصیل است. این کتاب نیز به پیشواز این هدف می‌رود زیرا خلیج فارس منطقه‌ای است که جا دارد امروزه اعراب آن را به عنوان جزئی جدایی ناپذیر و ارزشمند از وجود و هستی  خود مورد توجه قرار دهند و با استفاده از بررسی  های دقیق علمی، قضایا و مسائل مختلف خود را بازشناسند.<ref> [https://www.historylib.com/books/2223 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>
اما قرن 19 م عصر امپراطوری‌های بزرگ بود. واحدهای سیاسی کوچک در آن جایگاهی نداشتند، مگر این که وابسته یا در مدار یکی از دولت‌های بزرگ به شمار آیند و در ظل حمایت آن‌ها آزادی و استقلال خود را از دست دهند. همچون ونیز - که یک بار دیگر به آن توجه نموده - در حال گرایش از یکی به دیگری بود؛ گاهی در حوزه‌ی نفوذ فرانسه و زمانی تحت سلطه‌ی امپراطوری اتریش در می آمد تا در نهایت به این نتیجه برسد که راه نجات در اتحاد با تمام ایتالیاست. سلاطین امارات و شیخ نشین‌های خلیج فارس نیز همین وضعیت را داشتند و همواره در قبضه‌ی استعمار انگلیس بودند و برای نجاتشان چاره‌ای جز متحد شدن در یک وطن بزرگ عربی نداشتند. چون ایجاد یک کشور بزرگ عربی هدف هر عرب اصیل است. این کتاب نیز به پیشواز این هدف می‌رود زیرا خلیج فارس منطقه‌ای است که جا دارد امروزه اعراب آن را به عنوان جزئی جدایی ناپذیر و ارزشمند از وجود و هستی  خود مورد توجه قرار دهند و با استفاده از بررسی  های دقیق علمی، قضایا و مسائل مختلف خود را بازشناسند.<ref> [https://www.historylib.com/books/2223 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>


==پانويس ==
==پانويس ==