استعمار در خلیج فارس، استعمارگران در کرانهی جنوبی خلیج فارس (1955-1763م)
استعمار در خلیج فارس، استعمارگران در کرانهی جنوبی خلیج فارس (1955-1763م) | |
---|---|
پدیدآوران | عقاد، صلاح (نویسنده)
زائری، غلامرضا (مترجم) مقصودی، نعمتالله (مترجم) |
ناشر | انتشارات بینالمللی گیوا |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۶ش |
کد کنگره | |
استعمار در خلیج فارس، استعمارگران در کرانهی جنوبی خلیج فارس (1955-1763م) تألیف صلاح عقاد، مترجم نعمتالله مقصودی - غلامرضا زائری؛ کتابی که پیش رو دارید ترجمهی اثری است منحصر به فرد از زبان عربی تحت عنوان «الاستعمار فی الخلیج الفارسی» که توسط صلاح عقاد محقق مصری نوشته شده است. در این کتاب درگیریهای انگلیس و فرانسه برای کسب نفوذ در خلیج فارس و دریای عمان در خلال سالهای ۱۷۹۸ تا ۱۸۶۲ م بررسی میشود. به این منظور ابتدا سیاستهای بریتانیا مورد بحث قرار میگیرد و سپس تاریخ عرب در عصر جدید و فعالیتهای آنها در منطقه ارزیابی میگردد.
ساختار
کتاب در سیزده فصل به نگارش درآمده است. فصل اول: ظهور اهمیت تجاری خلیج فارس برای دول اروپایی (1798-1763م)
فصل دوم: دخالت سیاسی بریتانیا در منطقهی خلیج فارس در واکنش به حملهی فرانسه به مصر
فصل سوم: ادامه رقابت سیاسی بین انگلیس و فرانسه در خلیج فارس (1809-1801 م)
فصل چهارم: پیدایش امارتهای عربی در خلیج فارس و معاهدات اولیهی آنها با بریتانیا
فصل پنجم: ساحل جنوبی خلیج فارس
فصل ششم: دور ساختن دولتهای بزرگ از رقابت با نفوذ بریتانیا (1840-1820م)
فصل هفتم: منشأ حمایت بریتانیا از امارتهای عربی
فصل هشتم: سلطنت عمان - از تجزیهی سرزمینی تا حمایت بریتانیا
فصل نهم: ساحل شرقی خلیج فارس و نفوذ اقتصادی بریتانیا در ایران
فصل دهم: رقابت عثمانی و بریتانیا در منطقهی خلیج فارس (1914-1870م)
فصل یازدهم: بریتانیا و لغو تجارت برده
فصل دوازدهم: امارتهای عربی در مصر جدید
فصل سیزدهم: نفت
گزارش کتاب
کتابی که پیش رو دارید ترجمهی اثری است از زبان عربی تحت عنوان «الاستعمار فی الخلیج الفارسی» که توسط صلاح عقاد محقق مصری نوشته شده است. وی دارای تألیفات ارزشمند و متنوعی دربارهی تاریخ معاصر عرب است. این کتاب در واقع بخشی از رساله دکتری مشارالیه میباشد که تصرفاتی در آن نموده است. ویژگیهای منحصر به فرد این اثر و کمبود اطلاعات در زبان فارسی دربارهی تاریخ سواحل غیر ایرانی خلیج فارس، مهمترین مشوق برای ترجمه این کتاب بوده است. از این رو اثر حاضر اولین کتاب دربارهی تاریخ خلیج فارس است که از زبان عربی به فارسی ترجمه شده است. مهمترین ویژگیهای این کتاب عبارتند از؛ اعتقاد نویسنده به نام واقعی خلیج فارس، به رسمیت شناختن نام واقعی خلیج فارس از سوی دولت مصر که این اثر را تأیید کرده است، دسترسی نویسنده به مجموعه منابعی از اسناد منتشر نشدهی کشورهای فرانسه و انگلیس که برای محققین ما مقدور نبوده است، دسترسی نویسنده به اسناد بسیاری اعم از رسمی و غیر رسمی در رابطه با تاریخ تحولات عثمانی در مصر و سایر ممالک عربی به دلیل اینکه موطن وی سالیان طولانی بخشی از امپراطوری عثمانی بوده است، آخرین امتیاز این کتاب، در ارائهی اطلاعاتی دسته اول از وقایع تاریخی سواحل عربی خلیج فارس است که به علت مشکلات ناشی از عدم امکان تسلط بر زبان عربی از چشم پژوهشگران تحولات خلیج فارس به دور مانده است.
جایگاه خلیج فارس به عنوان یکی از دریاهای درون منطقه موسوم به جهان قدیم، که دارای امتیاز منحصر به فرد محل تلاقی سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا است، به آن اهمیت زیادی بخشیده است. بنابراین هرگاه از خلیج فارس یاد میشود، از دریای سرخ، دریای سیاه و دریای مدیترانه نیز سخن به میان میآید. موقعیت جغرافیایی دریای مدیترانه که نوعی مرکزیت برای آن به همراه داشته است، باعث شده تا کرانههای آن، محلی برای فعالیتهای مدنی، بازرگانی، فرهنگی و سیاسی بین کشورها و ملتهایی به شمار آید که فاصله زیادی از هم دارند. البته نباید نقش دریاهای دیگری که مستقیم یا غیر مستقیم به مدیترانه میپیوندند را فراموش کرد.
شباهت زیادی بین دو دریای درونی خیلج فارس (دریای سرخ و خیلج فارس) وجود دارد: هردو به مثابه دو بازوی اقیانوس هند هستند که آن را به دریای مدیترانه و از این طریق به برادر بزرگ ترش - اقیانوس اطلس- متصل می سازند. این اقیانوس، غرب اروپا را تحت پوشش قرار میدهد و اقیانوس هند نیز جنوب آسیا را دربر میگیرد. هر یک از دو بازو مسافت زیادی را به طور جداگانه برای رسیدن به مدیترانه میپیمایند. اما چون ناکام می مانند، انسان دست به کار شده است و برای اتصال دریای سرخ به مدیترانه (کانان سوئز را حفر نمود) و از این طریق، مسیر آبی بزرگی از اقیانوس هند تا اقیانوس اطلس به وجود آمد. خلیج فارس به سبب نقش و اهمیتش، زودتر از دریای سرخ به سواحل مدیترانه متصل شد. این امر با کمک رود فرات صورت گرفت که از یک سو به خلیج فارس میریزد و از دیگر سو به یک قوس در بخش شمالیاش به مدیترانه بسیار نزدیک میشود. در قسمت باقی مانده، انسان در قدیم به کمک کاروان و در عصر نوین به وسیله ماشین و راه آهن، کار طبیعت را تکمیل نموده است. تأثیر زیاد خلیج فارس بر حکومتهای ایران و بین النهرین شبیه تأثیر دریای سرخ بر حکومتهای دره نیل و شرق آفریقاست؛ زیرا هردو، عاملی برای اتصال قدرتهای حاشیهای شان به مدیترانه و سهیم کردن آنها در شکلگیری تمدن جهانی بودهاند.
دو تحول مهم در اواخر قرن 18 م در شرق نزدیک به وقوع پیوست که تأثیر زیادی بر خلیج فارس به جا نهاد. یکی ظهور و گسترش وهابیت و توسعه طلبی آل سعود و در نتیجه به وجود آمدن وحدت سیاسی بخش بزرگی از جزیرة العرب - که از زمان خلفای راشدین به این سو بی نظیر بود - به عنوان امری درون منطقهای به شمار میرود و تحول دیگری که از بیرون منطقه ریشه گرفت، حمله فرانسه به رهبری تاپلئون به مصر و شام با هدف کشور گشایی در شرق عربی و تهدید راههای منتهی به مستعمرات بریتاینا در شبه قاره هند بود. در اینجا به تمرکز بر توجیه سیاست بریتانیا از نیمه دوم قرن 18 م در اثر تحولات فوق بسنده میشود که بر اساس آن، انگلیس شیوههای مختلفی، متفاوت با سایر گذشتگان، برای گسترش نفوذ و با هدف سلطهی بیشتر بر خلیج فارس در پیش گرفت. بنابراین خلیج فارس در سیاست بریتانیا حائز جایگاه مهمی است؛ زیرا به عنوان یک حلقهی ارتباطی خشکی - دریایی در راه هند، زمینه تجارتی پر منفعت، پایگاهی برای ناوگان دریایی، مرکز اطلاعاتی و نظارت بر مسائل مربوط به شرق و نمایندگانش در ایران، عراق، جزیرة العرب و سایر حواشی خلیج فارس به شمار میرود و در حال حاضر به علت منبع تولید و صدور نفت - شاهرگ صنعت جدید و تجهیزات نظامی - اهمیتی استراتژیک دارد. سیاست بریتانیا برای سلطه بر ممالک عربی حوزهی خلیج فارس که از زمان نفوذش در این آبها و سواحل و جزایر آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد، به عنوان یک نقشه راه روشن که به آن پایبند بوده و تقریبا از آن تخطی نکرده است، مد نظر میباشد.
اما قرن 19 م عصر امپراطوریهای بزرگ بود. واحدهای سیاسی کوچک در آن جایگاهی نداشتند، مگر این که وابسته یا در مدار یکی از دولتهای بزرگ به شمار آیند و در ظل حمایت آنها آزادی و استقلال خود را از دست دهند. همچون ونیز - که یک بار دیگر به آن توجه نموده - در حال گرایش از یکی به دیگری بود؛ گاهی در حوزهی نفوذ فرانسه و زمانی تحت سلطهی امپراطوری اتریش در میآمد تا در نهایت به این نتیجه برسد که راه نجات در اتحاد با تمام ایتالیاست. سلاطین امارات و شیخ نشینهای خلیج فارس نیز همین وضعیت را داشتند و همواره در قبضهی استعمار انگلیس بودند و برای نجاتشان چارهای جز متحد شدن در یک وطن بزرگ عربی نداشتند. چون ایجاد یک کشور بزرگ عربی هدف هر عرب اصیل است. این کتاب نیز به پیشواز این هدف میرود زیرا خلیج فارس منطقهای است که جا دارد امروزه اعراب آن را به عنوان جزئی جدایی ناپذیر و ارزشمند از وجود و هستی خود مورد توجه قرار دهند و با استفاده از بررسی های دقیق علمی، قضایا و مسائل مختلف خود را بازشناسند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران