۱۰۶٬۱۲۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
دشواری کار در بررسی شخصیت و زندگی ابیوردی، ابهامات و گاه تناقضهایی است که در منابع مختلف به چشم میخورد. نخستین ابهام از نسب وی آغاز میشود: براساس تبارنامهای که منابع کهن برای وی ذکر کردهاند، نسب او به معاویة بن محمد بن عثمان ... بن عبد شمس بن عبد مناف میرسد. یاقوت این نسبنامه را از تاریخ منوچهر بن اسفرسیان استخراج کرده و جالب توجه اینکه ابن اسفرسیان خود این نسبنامه را جعلی میدانسته است. | دشواری کار در بررسی شخصیت و زندگی ابیوردی، ابهامات و گاه تناقضهایی است که در منابع مختلف به چشم میخورد. نخستین ابهام از نسب وی آغاز میشود: براساس تبارنامهای که منابع کهن برای وی ذکر کردهاند، نسب او به معاویة بن محمد بن عثمان. .. بن عبد شمس بن عبد مناف میرسد. یاقوت این نسبنامه را از تاریخ منوچهر بن اسفرسیان استخراج کرده و جالب توجه اینکه ابن اسفرسیان خود این نسبنامه را جعلی میدانسته است. | ||
وی بارها در شعرهای خود به این نسب بالیده و با عنوان معاوی و عبشمی (منسوب به معاویۀ اصغر و عبدشمس) از خود یاد کرده است. همچنین دست کم در ۴ مورد به اجداد مادری خود اشاره نموده و گاه آنان را از خاندآنهای برجستۀ عجم و گاه از قبیلۀ ازد و گاهی نیز پدر و اجدادش را از عدنان و مادرش را از قحطان دانسته است. | وی بارها در شعرهای خود به این نسب بالیده و با عنوان معاوی و عبشمی (منسوب به معاویۀ اصغر و عبدشمس) از خود یاد کرده است. همچنین دست کم در ۴ مورد به اجداد مادری خود اشاره نموده و گاه آنان را از خاندآنهای برجستۀ عجم و گاه از قبیلۀ ازد و گاهی نیز پدر و اجدادش را از عدنان و مادرش را از قحطان دانسته است. | ||
به هر حال گویی وی که از نام و نسب بیبهره بوده و خواسته است خود را به نژادی والا منتسب سازد، همانگونه که در چندین مورد نیز خود را شاهزادهای والاتبار خوانده است. | به هر حال گویی وی که از نام و نسب بیبهره بوده و خواسته است خود را به نژادی والا منتسب سازد، همانگونه که در چندین مورد نیز خود را شاهزادهای والاتبار خوانده است. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
ابیوردی شاعری مدیحهسراست ازهمینرو همچون همۀ مدیحهسرایان برای گذران زندگی و بهرهمندی از پاداشهای ممدوحان، قدم در این راه نهاد و از هیچ ستایش گزاف و مبالغهآمیزی دریغ نورزید. وی به رغم اینکه در اشعار خود یادآور شده که هیچ امام یا پادشاهی را به طمع پاداشهای مادی و جاه و مقام ستایش نمیکند، بارها دست به دامن ممدوحان خود شده و عاجزانه درخواست پاداش کرده است. جالب اینکه وی در توجیه این ستایشهای مبالغهآمیز، فقر را بهانه کرده، میگوید: «اگر تیرهروزی و بیچارگی من نبود، هرگز دست نیاز به سوی فرومایگان دراز نمیکردم». | ابیوردی شاعری مدیحهسراست ازهمینرو همچون همۀ مدیحهسرایان برای گذران زندگی و بهرهمندی از پاداشهای ممدوحان، قدم در این راه نهاد و از هیچ ستایش گزاف و مبالغهآمیزی دریغ نورزید. وی به رغم اینکه در اشعار خود یادآور شده که هیچ امام یا پادشاهی را به طمع پاداشهای مادی و جاه و مقام ستایش نمیکند، بارها دست به دامن ممدوحان خود شده و عاجزانه درخواست پاداش کرده است. جالب اینکه وی در توجیه این ستایشهای مبالغهآمیز، فقر را بهانه کرده، میگوید: «اگر تیرهروزی و بیچارگی من نبود، هرگز دست نیاز به سوی فرومایگان دراز نمیکردم». | ||
بیشترین اشعار وی را مدح تشکیل میدهد. ازهمینرو همچون دیگر مدیحهسرایان، در سرودههای وی نوآوری کمتر به چشم میخورد و به شیوهای تصنعی حال و هوای بادیه را به خود میگیرد. هنوز وی به آیین قدما، مدایح خود را با نسیب آغاز میکند و با اینکه در دربار پرشکوه و جلال ممدوح در ناز و نعمت به سر میبرد، باز ادعا میکند که بر گردۀ شتران، بیابآنها را برای رسیدن به وی درنوردیده است. تصاویر کلیشهای، یکنواختی موضوعات و مفاهیم، بهرهگیری از واژگان پیچیده و ناآشنا و تکرار تشبیهاتی همچون گشادهدستی ممدوح به دریا، چهرۀ معشوق به قرص ماه، قامت وی به شاخۀ درخت و موی او به شب تاریک و از این قبیل ... که در سراسر دیوان وی به چشم میخورد، اشعار وی را مبتذل و ملالآور ساخته است. وی حتی بسیاری از ترکیبها و عبارات اشعار شاعران جاهلی را نیز به عاریت گرفته است. | بیشترین اشعار وی را مدح تشکیل میدهد. ازهمینرو همچون دیگر مدیحهسرایان، در سرودههای وی نوآوری کمتر به چشم میخورد و به شیوهای تصنعی حال و هوای بادیه را به خود میگیرد. هنوز وی به آیین قدما، مدایح خود را با نسیب آغاز میکند و با اینکه در دربار پرشکوه و جلال ممدوح در ناز و نعمت به سر میبرد، باز ادعا میکند که بر گردۀ شتران، بیابآنها را برای رسیدن به وی درنوردیده است. تصاویر کلیشهای، یکنواختی موضوعات و مفاهیم، بهرهگیری از واژگان پیچیده و ناآشنا و تکرار تشبیهاتی همچون گشادهدستی ممدوح به دریا، چهرۀ معشوق به قرص ماه، قامت وی به شاخۀ درخت و موی او به شب تاریک و از این قبیل. .. که در سراسر دیوان وی به چشم میخورد، اشعار وی را مبتذل و ملالآور ساخته است. وی حتی بسیاری از ترکیبها و عبارات اشعار شاعران جاهلی را نیز به عاریت گرفته است. | ||
وی قصیدهای نیز به تقلید از کعب بن زهیر در مدح پیامبر اکرم(ص) دارد که در آن خلفای راشدین را بسیار ستوده است. | وی قصیدهای نیز به تقلید از کعب بن زهیر در مدح پیامبر اکرم(ص) دارد که در آن خلفای راشدین را بسیار ستوده است. | ||