۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می د' به ' مید') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می رود' به ' میرود') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
سلطه و حاکمیت طولانی مدت حکومتها و سلسلههای ایلی و قبیلهای، نوعی تارخی نگاری ایلی و عصبیت قبیلهای را در جامعه و فرهنگ ایران نهادینه و ماندگار کرد. در گردش و کشمکش حکومتهای ایلی، جامعه ایران عملا از یک عصبیت به عصبیت دیگر پرتاب میشد و باید گفت که تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، بازتاب اینگونه عصبیتها بوده است. تاریخ ایلی و قبیلهای به عنوان سازنده و سامان دهندهی روح و روان اجتماعی و فرهنگی جامعهی ایران، همچنان در عرصهی سیاست و اجتماع، عاملی مهم واثر گذار در چگونگی رفتارهای سیاسی و اجتماعی مردم به شمار | سلطه و حاکمیت طولانی مدت حکومتها و سلسلههای ایلی و قبیلهای، نوعی تارخی نگاری ایلی و عصبیت قبیلهای را در جامعه و فرهنگ ایران نهادینه و ماندگار کرد. در گردش و کشمکش حکومتهای ایلی، جامعه ایران عملا از یک عصبیت به عصبیت دیگر پرتاب میشد و باید گفت که تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، بازتاب اینگونه عصبیتها بوده است. تاریخ ایلی و قبیلهای به عنوان سازنده و سامان دهندهی روح و روان اجتماعی و فرهنگی جامعهی ایران، همچنان در عرصهی سیاست و اجتماع، عاملی مهم واثر گذار در چگونگی رفتارهای سیاسی و اجتماعی مردم به شمار میرود. | ||
آخرین سلسلهی ایلی حاکم بر ایران، ایل قاجار بود که هم زمان با شروع عصر شکوفایی و عظمت اروپا، بر ایران حکومت میکرد. در این دوره آشنایی ایرانیان نسبت به فرهنگ و تمدن غرب به خصوص شناخت آنها نسبت به نظامهای سیاسی حاکم بر اروپا بیشتر گردید. به تدریج پذیرش الگوی سیاسی غرب برای ایرانیان امری اجتناب ناپذیر و حتی محتوم و مقبول تلقی میشد. این الگو در دوره اخذ تمدن غربی (عصر قاجار) عبارت بود از پدیدهای به نام «دولت - ملت» که در اروپای قرن شانزدهم میلادی شکل گرفته و در قرن نوزدهم به کمال رسیده بود. هستهی اصلی این تحول، ادغام قدرتهای کوچک فئودالی توسط دولتهای متمرکز موسوم به دولتهای مطلقه بود. نمود و پیدایش چنین دولت هایی که نخستین موج شکل گیری دولت مدرن و متمرکز به حساب می آمد، باعث تحولات و دگرگونیهای گستردهای در روابط دولت و جامعه شد. این گونه دولتها با توجه به ساختار قدرت متمرکز خود به یکپارچه سازی پیرامون پرداخته و آن را به جامعهای منسجم و همگون تبدیل نمودند. بدین ترتیب دولتهای مطلقه به آفرینش موجودیتهای سیاسی به نام حاکمیت ملی اقدام کردند که امروزه افراد جوامع مختلف از طریق عضویت در آن هویت یافته و خود را از افراد سایر جوامع متمایز می سازند. مهمترین ویژگی هیا این موجودیت سیاسی جدید، پیوستگی دولت و ملت به یکدیگر بود که تا قبل از این سابقه نداشت و به همین دلیل آن را دولت - ملت نیز نامیدهاند. این دولت - ملت بر پایه مرکز سیاسی واحدی استوار بود که در پناه یک سیستم اداری پیچیده و کارآمد بر پیرامون خود اعمال سلطه مینمود و این پیرامون در واقع همان ملت بود. این مراکز سیاسی موفق شده بودند قدرتهای پراکندهی پیرامون را که در اروپا به صورت قدرتهای فئودالی وجود داشت، از میان بردارند. | آخرین سلسلهی ایلی حاکم بر ایران، ایل قاجار بود که هم زمان با شروع عصر شکوفایی و عظمت اروپا، بر ایران حکومت میکرد. در این دوره آشنایی ایرانیان نسبت به فرهنگ و تمدن غرب به خصوص شناخت آنها نسبت به نظامهای سیاسی حاکم بر اروپا بیشتر گردید. به تدریج پذیرش الگوی سیاسی غرب برای ایرانیان امری اجتناب ناپذیر و حتی محتوم و مقبول تلقی میشد. این الگو در دوره اخذ تمدن غربی (عصر قاجار) عبارت بود از پدیدهای به نام «دولت - ملت» که در اروپای قرن شانزدهم میلادی شکل گرفته و در قرن نوزدهم به کمال رسیده بود. هستهی اصلی این تحول، ادغام قدرتهای کوچک فئودالی توسط دولتهای متمرکز موسوم به دولتهای مطلقه بود. نمود و پیدایش چنین دولت هایی که نخستین موج شکل گیری دولت مدرن و متمرکز به حساب می آمد، باعث تحولات و دگرگونیهای گستردهای در روابط دولت و جامعه شد. این گونه دولتها با توجه به ساختار قدرت متمرکز خود به یکپارچه سازی پیرامون پرداخته و آن را به جامعهای منسجم و همگون تبدیل نمودند. بدین ترتیب دولتهای مطلقه به آفرینش موجودیتهای سیاسی به نام حاکمیت ملی اقدام کردند که امروزه افراد جوامع مختلف از طریق عضویت در آن هویت یافته و خود را از افراد سایر جوامع متمایز می سازند. مهمترین ویژگی هیا این موجودیت سیاسی جدید، پیوستگی دولت و ملت به یکدیگر بود که تا قبل از این سابقه نداشت و به همین دلیل آن را دولت - ملت نیز نامیدهاند. این دولت - ملت بر پایه مرکز سیاسی واحدی استوار بود که در پناه یک سیستم اداری پیچیده و کارآمد بر پیرامون خود اعمال سلطه مینمود و این پیرامون در واقع همان ملت بود. این مراکز سیاسی موفق شده بودند قدرتهای پراکندهی پیرامون را که در اروپا به صورت قدرتهای فئودالی وجود داشت، از میان بردارند. |