۱۱۸٬۶۸۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ترین ' به 'هترین ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ن شناسی ' به 'نشناسی ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
امّا از مقدّمهی ناشر که در ابتدای کتاب وجود دارد چنین استنباط میشود که این کتاب نتیجهی چندین سخنرانی و درسهای استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] مولوی شناس نامیمعاصر بوده که در دانشگاهها و دیگر مراکز فرهنگی کشور و نیز در رادیو و تلویزیون تدریس شده است و این ناشر اهتمام تمام نموده تا این مجموعه را پیاده و به شکل کتاب در آورد که کاری ستوده و ارزشمند است. ناشر در مقدّمه به این مطلب نیز متذکر شده است که این کتاب هم به مانند چندین اثر دیگر استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] برای نخستین بار است که منتشر میشود و از این جهت تاریخ به این فرد به راستی که مدیون و بدهکار است. | امّا از مقدّمهی ناشر که در ابتدای کتاب وجود دارد چنین استنباط میشود که این کتاب نتیجهی چندین سخنرانی و درسهای استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] مولوی شناس نامیمعاصر بوده که در دانشگاهها و دیگر مراکز فرهنگی کشور و نیز در رادیو و تلویزیون تدریس شده است و این ناشر اهتمام تمام نموده تا این مجموعه را پیاده و به شکل کتاب در آورد که کاری ستوده و ارزشمند است. ناشر در مقدّمه به این مطلب نیز متذکر شده است که این کتاب هم به مانند چندین اثر دیگر استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] برای نخستین بار است که منتشر میشود و از این جهت تاریخ به این فرد به راستی که مدیون و بدهکار است. | ||
در بخش تمهید هم سخنی از استاد [[همایی، جلالالدین|جلال همایی]] در [[مولوی نامه؛ مولوی چه میگوید؟|مولوی نامه]] نقل کرده است که شخصیّت حسامالدین را بهتر به نمایش در میآورد، وی میگوید: [[حسامالدین چلبی]] برگردن [[مثنوی]]، یعنی بر ذمّهی جهان بشریّت و ادب و فرهنگ انسانی، حقّی عظیم دارد که [[مولوی]] خود جای جای در [[مثنوی]] آنرا به جای آورده، و آنطور که حسامالدین را میشناخته و بدان چشم که او را میدیده است وی را وصف نموده و حق شناسی فرموده است، امّا مؤلّفان و ترجمه نویسان دورههای بعدی تا امروز چنانکه شایسته و درخور | در بخش تمهید هم سخنی از استاد [[همایی، جلالالدین|جلال همایی]] در [[مولوی نامه؛ مولوی چه میگوید؟|مولوی نامه]] نقل کرده است که شخصیّت حسامالدین را بهتر به نمایش در میآورد، وی میگوید: [[حسامالدین چلبی]] برگردن [[مثنوی]]، یعنی بر ذمّهی جهان بشریّت و ادب و فرهنگ انسانی، حقّی عظیم دارد که [[مولوی]] خود جای جای در [[مثنوی]] آنرا به جای آورده، و آنطور که حسامالدین را میشناخته و بدان چشم که او را میدیده است وی را وصف نموده و حق شناسی فرموده است، امّا مؤلّفان و ترجمه نویسان دورههای بعدی تا امروز چنانکه شایسته و درخور انسانشناسی بوده است حسامالدین را نشناخته و نشناسانده و حقّ او را نگذاردهاند؛ امید است که محقّقان آینده نقیصهی غفلت گذشتگان را جبران کنند<ref>مولوی نامه(مولوی چه میگوید)، ج2، صص1057-1056</ref>. | ||