۱۰۶٬۱۰۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''مرويات شمر بن حمدويه اللغوية'''، مجموعهای بزرگ از روایات واژهشناسانه ادیب، لغوی، راوی و مورخ قرن سوم قمری، [[ابن حمدویه، شمر|ابوعمرو شَمِر بن حمدویه هروی]] (درگذشته 255ق)، است که معانی واژگان گوناگون عربی را به زبان عربی توضیح میدهد. [[حازم سعید یونس بیاتی]]، این کتاب را جمعآوری و تحقیق کرده و برای آن، مقدمهای طولانی و ارزشمند نوشته است. | '''مرويات شمر بن حمدويه اللغوية'''، مجموعهای بزرگ از روایات واژهشناسانه ادیب، لغوی، راوی و مورخ قرن سوم قمری، [[ابن حمدویه، شمر|ابوعمرو شَمِر بن حمدویه هروی]] (درگذشته 255ق)، است که معانی واژگان گوناگون عربی را به زبان عربی توضیح میدهد. [[بیاتی، حازم سعید یونس|حازم سعید یونس بیاتی]]، این کتاب را جمعآوری و تحقیق کرده و برای آن، مقدمهای طولانی و ارزشمند نوشته است. | ||
==«مواردپژوهی»== | ==«مواردپژوهی»== | ||
همان طور که گردآورنده، [[حازم سعید یونس بیاتی]]، تصریح کرده، کتاب حاضر، تصحیحشده نسخهای خطی نیست، بلکه «کتابسازی به معنای مثبت» و به تعبیر دقیقتر، «مواردپژوهی» است؛ یعنی این محقق جستجو کرده و با تلاش فراوان، در هر کتاب لغوی و غریب الحدیث که روایتی لغوی از [[شمر بن حمدویه هروی]] نقل شده، یافته و در کتابی گرد آورده و بر اساس نظم الفبایی تنظیم کرده و با حذف مطالب تکراری و با ذکر منابع، به شکل اثر کنونی منتشر ساخته است. یکی از منابع تألیف و تنظیم این اثر، «كتاب الغريبين» از آثار [[ابن حمدویه، شمر|هروی]] است که برخی از روایات واژهشناسانه را در آن، نقل کرده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص130</ref>. | همان طور که گردآورنده، [[بیاتی، حازم سعید یونس|حازم سعید یونس بیاتی]]، تصریح کرده، کتاب حاضر، تصحیحشده نسخهای خطی نیست، بلکه «کتابسازی به معنای مثبت» و به تعبیر دقیقتر، «مواردپژوهی» است؛ یعنی این محقق جستجو کرده و با تلاش فراوان، در هر کتاب لغوی و غریب الحدیث که روایتی لغوی از [[شمر بن حمدویه هروی]] نقل شده، یافته و در کتابی گرد آورده و بر اساس نظم الفبایی تنظیم کرده و با حذف مطالب تکراری و با ذکر منابع، به شکل اثر کنونی منتشر ساخته است. یکی از منابع تألیف و تنظیم این اثر، «كتاب الغريبين» از آثار [[ابن حمدویه، شمر|هروی]] است که برخی از روایات واژهشناسانه را در آن، نقل کرده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص130</ref>. | ||
==ساختار و محتوا== | ==ساختار و محتوا== | ||
این اثر، فرهنگنامهای لغوی، روایی، الفبایی و یکزبانه (عربی به عربی) است و با واژه «أَبَتَ» شروع شده<ref>ر.ک: متن کتاب، ص139</ref> و با «یوم» پایان یافته است<ref>ر.ک: همان، ص962</ref> و در آخر، واژگان و تعابیری (7 مورد) برگرفته از روایات دانشمند لغوی، [[شمر بن حمدویه هروی]] تحت عنوان ملحق، ضمیمه شده است که [[بیاتی]]، نتوانسته در اثر حاضر برطبق ریشه لغات بگنجاند<ref>ر.ک: همان، ص965-967</ref>. | این اثر، فرهنگنامهای لغوی، روایی، الفبایی و یکزبانه (عربی به عربی) است و با واژه «أَبَتَ» شروع شده<ref>ر.ک: متن کتاب، ص139</ref> و با «یوم» پایان یافته است<ref>ر.ک: همان، ص962</ref> و در آخر، واژگان و تعابیری (7 مورد) برگرفته از روایات دانشمند لغوی، [[شمر بن حمدویه هروی]] تحت عنوان ملحق، ضمیمه شده است که [[بیاتی، حازم سعید یونس|بیاتی]]، نتوانسته در اثر حاضر برطبق ریشه لغات بگنجاند<ref>ر.ک: همان، ص965-967</ref>. | ||
==نمونه مباحث== | ==نمونه مباحث== | ||
* «قال شمر: الصريم: الليل و الصريم: النهار. ينصرم النهارُ من الليلِ و الليلُ من النهارِ<ref>ر.ک: متن کتاب، ص553</ref>؛ یعنی: «صَریم» هم معنای شب میدهد، هم معنای روز. «انصرام» به معنای انقطاع (بریده شدن و جدا گردیدن) است؛ مانند اینکه «روز، از شب و شب از روز، بریده میشود و جدا میگردد». | * «قال شمر: الصريم: الليل و الصريم: النهار. ينصرم النهارُ من الليلِ و الليلُ من النهارِ<ref>ر.ک: متن کتاب، ص553</ref>؛ یعنی: «صَریم» هم معنای شب میدهد، هم معنای روز. «انصرام» به معنای انقطاع (بریده شدن و جدا گردیدن) است؛ مانند اینکه «روز، از شب و شب از روز، بریده میشود و جدا میگردد». | ||
* [[حازم سعید یونس بیاتی]]، یادآور شده است که [[ابن حمدویه، شمر|ابوعمرو شَمِر بن حمدویه هروی]] در مواردی برای برخی از واژگان معانی متضاد میآورد، ولی آن را اضداد نمینامد؛ درصورتیکه برخی از واژهشناسان همان را از اضداد شمردهاند؛ مانند «صریم» که چنین است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص121</ref>. | * [[بیاتی، حازم سعید یونس|حازم سعید یونس بیاتی]]، یادآور شده است که [[ابن حمدویه، شمر|ابوعمرو شَمِر بن حمدویه هروی]] در مواردی برای برخی از واژگان معانی متضاد میآورد، ولی آن را اضداد نمینامد؛ درصورتیکه برخی از واژهشناسان همان را از اضداد شمردهاند؛ مانند «صریم» که چنین است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص121</ref>. | ||
* «قال شمر: المناقرة: المنازعة»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص890</ref>؛ یعنی: مناقره، به معنای باهم ستیز کردن است. | * «قال شمر: المناقرة: المنازعة»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص890</ref>؛ یعنی: مناقره، به معنای باهم ستیز کردن است. | ||