تأویل و تفسیر نگاره‌های ایرانی - اسلامی بر پایه‌ی نجوم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' می کند' به ' می‌کند'
جز (جایگزینی متن - 'ش ها' به 'ش‌ها')
جز (جایگزینی متن - ' می کند' به ' می‌کند')
خط ۳۰: خط ۳۰:


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
خاستگاه و پیشینه‌ی تفسیر تصویر به تعبیری به تجربه‌ی چشم ها در حوزه‌ی زبان باز می گردد. هر بیننده و هر مفسری، از منظر تاریخ هنر که بنگریم، به نوعی در امر تفسیر دخیل می‌شود. به سخنی، هر بیننده ای از نوعی تطبیق پوشیده و پنهان میان تصویر و کاربرد زبان عمل می کند که چنین تطبیقی درجایی دیگر صورت نمی بندد. در ظاهر امر، تفسیر تصویر در حقیقت با ترجمه‌ی میان این دو حوزه سرو کار دارد؛ ترجمه ای که در پی هویت تصویر و واژه است؛ یا به عبارتی دیگر، در پی رابطه ای انطباقی و گاه متباین میان آن چیزی است که در زبان تصویری و زبان در معنی اخص آن درک و دریافت می‌شود. باری، تفسیر در صدد فهم و دریافت معناست. از منظر علمی، حاصل چنین روندی باید با روش‌هایی مستدل همراه شود و پیوسته سنجیده و ارزیابی شود. اگرچه تفسیر تصویر بیرون از چهارچوب زبان ممکن و مقدور نیست، برقراری پیوند و انطباق این دو نیز ساده نیست. صفحات پیش رو کوششی است درکاربست روشی در تفسیر و تأویل تصویر. غالب پژوهش‌ها در حوزه‌ی تحقیق در باب نمادها و نشانه ها، با وجود اتحاذ رویکرد ها و روش‌های متفاوت، می کوشند پیوند متن و تصویر - زبان و ایماژ - را نشان دهند. دو پژوهش این کتاب نیز در صددند نشان دهند تصاویر تاریخی، اشکال و صوری صرف نیستند، بلکه اسنادی اند حامل و حاوی روح فرهنگ و تاریخ. این تصاویر متضمن وحدتی از کلام و تصویر یا صورت و معنا هستند و فقط با به کارگیری منابع و مآخذی از حوزه‌های گوناگون دانش می‌توان جایگاه و معنای آن‌ها را در فرایند درهم تنیده و پیچیده‌ی تاریخ و فرهنگ به منزله‌ی نمادهایی واجد معنا بازشناخت. در این فرایند، ارتباط و استناد این نمادها هرچه بیشتر با شواهد و قراینی از حوزه‌های مختلف فرهنگ همراه باشد، هر شاهدی ما را قدمی به درک معنای آن‌ها نزدیک تر خواهد کرد.
خاستگاه و پیشینه‌ی تفسیر تصویر به تعبیری به تجربه‌ی چشم ها در حوزه‌ی زبان باز می گردد. هر بیننده و هر مفسری، از منظر تاریخ هنر که بنگریم، به نوعی در امر تفسیر دخیل می‌شود. به سخنی، هر بیننده ای از نوعی تطبیق پوشیده و پنهان میان تصویر و کاربرد زبان عمل می‌کند که چنین تطبیقی درجایی دیگر صورت نمی بندد. در ظاهر امر، تفسیر تصویر در حقیقت با ترجمه‌ی میان این دو حوزه سرو کار دارد؛ ترجمه ای که در پی هویت تصویر و واژه است؛ یا به عبارتی دیگر، در پی رابطه ای انطباقی و گاه متباین میان آن چیزی است که در زبان تصویری و زبان در معنی اخص آن درک و دریافت می‌شود. باری، تفسیر در صدد فهم و دریافت معناست. از منظر علمی، حاصل چنین روندی باید با روش‌هایی مستدل همراه شود و پیوسته سنجیده و ارزیابی شود. اگرچه تفسیر تصویر بیرون از چهارچوب زبان ممکن و مقدور نیست، برقراری پیوند و انطباق این دو نیز ساده نیست. صفحات پیش رو کوششی است درکاربست روشی در تفسیر و تأویل تصویر. غالب پژوهش‌ها در حوزه‌ی تحقیق در باب نمادها و نشانه ها، با وجود اتحاذ رویکرد ها و روش‌های متفاوت، می کوشند پیوند متن و تصویر - زبان و ایماژ - را نشان دهند. دو پژوهش این کتاب نیز در صددند نشان دهند تصاویر تاریخی، اشکال و صوری صرف نیستند، بلکه اسنادی اند حامل و حاوی روح فرهنگ و تاریخ. این تصاویر متضمن وحدتی از کلام و تصویر یا صورت و معنا هستند و فقط با به کارگیری منابع و مآخذی از حوزه‌های گوناگون دانش می‌توان جایگاه و معنای آن‌ها را در فرایند درهم تنیده و پیچیده‌ی تاریخ و فرهنگ به منزله‌ی نمادهایی واجد معنا بازشناخت. در این فرایند، ارتباط و استناد این نمادها هرچه بیشتر با شواهد و قراینی از حوزه‌های مختلف فرهنگ همراه باشد، هر شاهدی ما را قدمی به درک معنای آن‌ها نزدیک تر خواهد کرد.


کاربست رویکرد و روش علمی در تأویل و تفسیر داده‌های تاریخی در دو پژوهش این کتاب نشان می دهد معنای تصاویر از رهگذر اشراق و ادراکی بی واسطه و جز آن، خود را بر ما منکشف و آشکار نمی سازد و به خودی خود نیز سخن نمی گوید. در این تصاویر، جلوه ای از باورها و معرفت و علم و آیین‌های گذشته مضمر و مستتر است که پرده برگرفتن از آن‌ها در گرو بررسی دقیق یکایک اجزا و عناصر آن هاست.
کاربست رویکرد و روش علمی در تأویل و تفسیر داده‌های تاریخی در دو پژوهش این کتاب نشان می دهد معنای تصاویر از رهگذر اشراق و ادراکی بی واسطه و جز آن، خود را بر ما منکشف و آشکار نمی سازد و به خودی خود نیز سخن نمی گوید. در این تصاویر، جلوه ای از باورها و معرفت و علم و آیین‌های گذشته مضمر و مستتر است که پرده برگرفتن از آن‌ها در گرو بررسی دقیق یکایک اجزا و عناصر آن هاست.