۱۱۱٬۱۶۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ها ' به 'هها ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی های ' به 'یهای ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
چنانکه از فهرست مطالب کتاب بر میآید چیزی از قلم جانمانده و تمام چیزهایی که به زندگی و سلوک و اندیشهی او بسته و وابسته است در اینجا قرار گرفته است. کامل بودن مطالب کتاب از موارد خاصی است که در مجموعه آثار و نوشتههای استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] قابل توجّه است، به نوعی که خواننده هم میل دارد که کتاب را تا آخر دنبال کند و هم از خواندن آن درک و فهمی جامع از موضوع مورد نظر حاصل میکند. و نویسنده و اثری که بتواند این کشش و این سود را به خواننده و مشتاق بدهد قهراً کتاب موفّقی خواهد بود. با آنکه حجم کتاب بسیار زیاد است ولی نوع نگارش و موضوعات داخلی آن آنقدر جاذبه دارد که اهل معرفت آن را دنبال کنند. | چنانکه از فهرست مطالب کتاب بر میآید چیزی از قلم جانمانده و تمام چیزهایی که به زندگی و سلوک و اندیشهی او بسته و وابسته است در اینجا قرار گرفته است. کامل بودن مطالب کتاب از موارد خاصی است که در مجموعه آثار و نوشتههای استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] قابل توجّه است، به نوعی که خواننده هم میل دارد که کتاب را تا آخر دنبال کند و هم از خواندن آن درک و فهمی جامع از موضوع مورد نظر حاصل میکند. و نویسنده و اثری که بتواند این کشش و این سود را به خواننده و مشتاق بدهد قهراً کتاب موفّقی خواهد بود. با آنکه حجم کتاب بسیار زیاد است ولی نوع نگارش و موضوعات داخلی آن آنقدر جاذبه دارد که اهل معرفت آن را دنبال کنند. | ||
نویسنده در انتهای مقدّمه مینویسد: بدیهی است، سلوک عارفان که در طول زندگی عرفانی آنان جریان داشته میتواند راهنمایی مفید و ارزنده برای همهی مشتاقان کمال و سعادت باشد، خاصّه برای جوانان و دانشجویان این نسل و این عصر که از عارفان سلف سدهها فاصله گرفتهاند و در سرگردانیِ آشوب زمانه به راستی نمیدانند چه کنند، و به کجا بروند؟! خاصّه در این دوران پُر فتنه و آشوب که به راستی شناخت و تفکیک حق از باطل بسیار دشوار شده و بسیاری نمیدانند که راه کجا و چاه کجاست، حق در کجا و باطل در چه لباسی نهان گشته است. این همه پنهانی را لاجرم در | نویسنده در انتهای مقدّمه مینویسد: بدیهی است، سلوک عارفان که در طول زندگی عرفانی آنان جریان داشته میتواند راهنمایی مفید و ارزنده برای همهی مشتاقان کمال و سعادت باشد، خاصّه برای جوانان و دانشجویان این نسل و این عصر که از عارفان سلف سدهها فاصله گرفتهاند و در سرگردانیِ آشوب زمانه به راستی نمیدانند چه کنند، و به کجا بروند؟! خاصّه در این دوران پُر فتنه و آشوب که به راستی شناخت و تفکیک حق از باطل بسیار دشوار شده و بسیاری نمیدانند که راه کجا و چاه کجاست، حق در کجا و باطل در چه لباسی نهان گشته است. این همه پنهانی را لاجرم در نهانیهای حکایات نغز و پر مغز عارفان باید جست و جو نمود و از آن طریق به حق و حقیقت رسید. دانستن احوال عارفان از این بابت که راه را نشان میدهد و شیوهی سلوک را معرّفی میکند بی تردید میتواند ممدّ ما باشد تا بدانیم که در شرایط ناساز چه کنیم و از کدام راه برویم تا در مدار کمال و سعادت گام زده باشیم و هر لحظه با پیروی از الگوهای معنویِ هدایت شده که منظور خدا و رسول(ص) نیز هستند به صراط مستقیم هدایت نزدیکتر شویم. این کتاب نیز با این قصد به نگارش درآمده است، باشد که دعای رسیدگان و یافتگانِ حقیقت شامل حال راقم هم بشود و از تاریکیهای گستردهی احتمالی به نور اشراق نبوی بگراید و رضایت خدا و رسول و صاحبان ولایتِ راستین را حاصل نماید. به سخن ارزندهی [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]]: «این دعا را از خلق جهان آمین باد»! <ref>مقدّمه، صص 20-19</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در بخش شرح زندگی به دوران کودکی و دروس مدرسه اشاره شده که شامل خواندن و نوشتن، روخوانی قرآن، تجوید و احکام سادهی دین و شریعت، عربی و صرف و نحو، اندکی فقه و حدیث که این مطلب را در کتاب [[العره]] و در [[چهل مجلس]] میتوان به تفصیل بیشتر دید. اشاراتی به خانوادهی شیخ شده که برخی عهده دار پستهایی بلندند که ایشان را به خان مغول بسیار نزدیک میساخت. شیخ نیز خود مدّتها در خدمت و از مقرّبان خان بود و از مشاهیر حکومت به حساب میرفت. تا آنکه با وقوع حادثهای الهامی تغییر رویه داده و از خدمت به حکومت کفر راهی دیار عرفان و ایمان و دین حق میشود و تا آخر عمر بر آن مدار باقی میماند. غزلی از او نیز وصف این حال را به نمایش در میآورد<ref>خمخانه وحدت، صص 106-105</ref>. | در بخش شرح زندگی به دوران کودکی و دروس مدرسه اشاره شده که شامل خواندن و نوشتن، روخوانی قرآن، تجوید و احکام سادهی دین و شریعت، عربی و صرف و نحو، اندکی فقه و حدیث که این مطلب را در کتاب [[العره]] و در [[چهل مجلس]] میتوان به تفصیل بیشتر دید. اشاراتی به خانوادهی شیخ شده که برخی عهده دار پستهایی بلندند که ایشان را به خان مغول بسیار نزدیک میساخت. شیخ نیز خود مدّتها در خدمت و از مقرّبان خان بود و از مشاهیر حکومت به حساب میرفت. تا آنکه با وقوع حادثهای الهامی تغییر رویه داده و از خدمت به حکومت کفر راهی دیار عرفان و ایمان و دین حق میشود و تا آخر عمر بر آن مدار باقی میماند. غزلی از او نیز وصف این حال را به نمایش در میآورد<ref>خمخانه وحدت، صص 106-105</ref>. | ||
بخش گرایش به تصوّف و عرفان که در [[العروه]] و [[رساله فتح المبین]] و [[چهل مجلس]] آمده تغییر و دگرگونی ژرف او را معلوم داشته است و سختی بسیار برای رسیدن به جایگاهی که وی را ممتاز و متمایز از دیگران میسازد را نمایش داده است. غزلیات پر شوری هم در این اوصاف وجود دارد که از رنج و دردهای او سخن میگوید و | بخش گرایش به تصوّف و عرفان که در [[العروه]] و [[رساله فتح المبین]] و [[چهل مجلس]] آمده تغییر و دگرگونی ژرف او را معلوم داشته است و سختی بسیار برای رسیدن به جایگاهی که وی را ممتاز و متمایز از دیگران میسازد را نمایش داده است. غزلیات پر شوری هم در این اوصاف وجود دارد که از رنج و دردهای او سخن میگوید و سختیهای او را در ریاضات و مخالفت با نفس و مجاهدات و تهجّدات او معلوم میکند. | ||
در بخش پنجم کتاب مشخّص میکند که از مریدان شیخ [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|عبدالرحمن نورالدین اسفراینی]] است و در شأن و مقام او بهترین سخنان را در آثار وی دنبال میکند. اسفراینی نیز یکی دو نوشته دارد که قلمی سحّار و بی نظیر دارد و فهمی بالنده از عرفان و سلوک در متن آثار او پیداست و نهایت اینکه [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]] بهترین و مهمترین دستپرودهی اوست. سمنانی اشعار زیادی در وصف استاد خود دارد که [[خمخانه وحدت]] گویای آن است. البتّه در کتاب علاءالدوله سمنانی پیر عارفان در صفحات 154 تا 157، 158، 159 تا 161 نمونههایی از آن اشعار را آورده است. در صفحات 164 تا 166 نیز از شجره و سلسلهی او سخن به میان آمده و اسامیاساتید و مشایخ وی را از قبل و تا بعد یکایک بر میشمارد. | در بخش پنجم کتاب مشخّص میکند که از مریدان شیخ [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|عبدالرحمن نورالدین اسفراینی]] است و در شأن و مقام او بهترین سخنان را در آثار وی دنبال میکند. اسفراینی نیز یکی دو نوشته دارد که قلمی سحّار و بی نظیر دارد و فهمی بالنده از عرفان و سلوک در متن آثار او پیداست و نهایت اینکه [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]] بهترین و مهمترین دستپرودهی اوست. سمنانی اشعار زیادی در وصف استاد خود دارد که [[خمخانه وحدت]] گویای آن است. البتّه در کتاب علاءالدوله سمنانی پیر عارفان در صفحات 154 تا 157، 158، 159 تا 161 نمونههایی از آن اشعار را آورده است. در صفحات 164 تا 166 نیز از شجره و سلسلهی او سخن به میان آمده و اسامیاساتید و مشایخ وی را از قبل و تا بعد یکایک بر میشمارد. |