۱۱۶٬۸۵۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی ها ' به 'یها ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'هاش ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
در فصل هفت به [[فارابی]] میپردازد و وی را با کتاب [[الجمع بین رأيي الحکيمین|الجمع بین رأی الحکیمین]] در واقع نوعی تفاهم و آشتی بین عقل و دل و یا فلسفه و عرفان وضع میکند، این اتّحاد را در کتاب دیگری که مورد نظر قرار میدهد نیز دنبال میکند، [[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء اهل المدینة الفاضله]]. فصل بعد به [[ابن سینا]] اختصاص دارد. ابن سینا اگر هم در آغاز گرایشی صرفاً عقلانی ـ فلسفی داشت ولی در اواخر عمر رویکردی مناسب به عرفان و تصوّف پیدا کرد که مورد انتقاد و حتّی تمسخر برخی واقع شد که انتقادی ناصحیح میتوان در نظر گرفت. کتاب [[الإشارات و التنبيهات|اشارات و تنبیهات]] نشانگر این رویکرد است که به تفصیل از عرفان و دل سخن میگوید، و ایراد دیگران از این بابت است که رویکرد وی به عرفان نیز از دریچهی فلسفه و عقل است. نمط نهم کتاب که به «فی مقامات العارفین» اختصاص یافته انصافاً مهم و قابل توجّه است. | در فصل هفت به [[فارابی]] میپردازد و وی را با کتاب [[الجمع بین رأيي الحکيمین|الجمع بین رأی الحکیمین]] در واقع نوعی تفاهم و آشتی بین عقل و دل و یا فلسفه و عرفان وضع میکند، این اتّحاد را در کتاب دیگری که مورد نظر قرار میدهد نیز دنبال میکند، [[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء اهل المدینة الفاضله]]. فصل بعد به [[ابن سینا]] اختصاص دارد. ابن سینا اگر هم در آغاز گرایشی صرفاً عقلانی ـ فلسفی داشت ولی در اواخر عمر رویکردی مناسب به عرفان و تصوّف پیدا کرد که مورد انتقاد و حتّی تمسخر برخی واقع شد که انتقادی ناصحیح میتوان در نظر گرفت. کتاب [[الإشارات و التنبيهات|اشارات و تنبیهات]] نشانگر این رویکرد است که به تفصیل از عرفان و دل سخن میگوید، و ایراد دیگران از این بابت است که رویکرد وی به عرفان نیز از دریچهی فلسفه و عقل است. نمط نهم کتاب که به «فی مقامات العارفین» اختصاص یافته انصافاً مهم و قابل توجّه است. | ||
در دیگر فصول نیز از بزرگانی به مانند [[ابوسعید ابوالخیر]] و ربط او در ماجرایی با [[ابن سینا]] یاد میکند و بعد از آن به شیخ اشراق توجّه میدهد که گرایش اشراقی او و باورهای عرفانی و | در دیگر فصول نیز از بزرگانی به مانند [[ابوسعید ابوالخیر]] و ربط او در ماجرایی با [[ابن سینا]] یاد میکند و بعد از آن به شیخ اشراق توجّه میدهد که گرایش اشراقی او و باورهای عرفانی و صوفیانهاش او را در مقام آشتی بین عقل و عشق قرار میدهد. [[غزالی، محمد بن محمد|غزّالی]] هم در این بین از دریچهی کلام توجّهات زیادی به عقل و دل نشان داده که در دو کتاب گفته شده از این بابت شواهدی در صدق مطلب روایت شده است. دو بزرگمرد دیگر، یکی [[سنایی، مجدود بن آدم|حکیم سنایی]] و یکی هم [[عطار نیشابوری]] است که برای اهل عرفان و تصوّف به خوبی شناخته شده است و هر کدام در مثنویهای خود و خاصّه در دیوان غزلیات و قصایدی که دارند به قوّت تمام از عقل و عشق سخن گفتهاند. [[مولانا]] در این باره غوغایی است و دریایی که به بهترین وجه ممکن در جمع این دو کوشیده و به توفیق تمام رسیده است. دیگران نیز هر کدام در این باره حرف و حدیثی دارند که نویسنده از آثارشان شواهدی در نقل و نقد بحث آورده است. در مواردی که شخص مورد نظر جنبهی شاعری هم دارد به مانند سنایی، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]، [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و [[شبستری، محمود|شبستری]] و حتّی [[ملا هادی سبزواری]] و علامه [[اقبال لاهوری، محمد|اقبال لاهوری]] نیز از هر کدام نمونههای متعدّدی از عقل و عشق را چه به آشتی و چه با رویکرد قهر به عنوان شاهد آورده که از تحلیل و تفسیر و نقد آن نیز فروگذار نشده است. | ||